چه کسانی رجعت دارند؟
تفاوت تناسخ با رجعت
تناسخ یعنی بازگشت دوباره روح پس از مرگ در جسمیدیگر ولی رجعت، بازگشت روح به همان بدنی است که لحظۀ مرگ از آن جدا شده است.
کسانی که به تناسخ معتقدند؛ آن را شبیه به رجعت میدانند. حال آن که تعریف این دو کاملا با هم متفاوت هست.
یكى از اصول اساسى اسلام اعتقاد به معاد است. اسلام حیات پس از مرگ را استمرار این زندگى دانسته و مرگ را پلى برای رساندن انسان از این دنیا به آخرت مىداند. البته حیات دوباره به معناى بازگشت به زندگى دنیایى نیست. چنین نظرى با نام تناسخ در اندیشههایى چون هندوئیزم و بودیزم و ... دیده مىشود. تناسخ یعنى پس از مرگ، روح از بدنى به بدن دیگر منتقل گردد. تناسخ با آیات و آموزههاى اسلام در مورد معاد سازگارى ندارد و مسلمانان با این نظریه به مخالفت برخاستند. اما رجعت از جمله اعتقادات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت است که با اندک فاصله بعد از ظهور امام مهدی ارواحنا فداه و پیش از شهادت آنحضرت و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد. بر خلاف تناسخ رجعت همگانی نیست، بلکه مخصوص مؤمن خالص یا مشرک محض است.
2- تناسخ ملكوتى: به این معنا كه نفس با عقاید، اندیشهها، نیتها، گفتار و كردارهاى خود، بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ و بدنى قیامتى متناسب با عالم قیامت ساخته و به صورت آن مجسم مىشود. به بیان دیگر انسان، با عقاید و افعالى كه در دنیا مرتكب شده است، براى خویش بدنى در برزخ و بدنى در قیامت مىسازد كه نفس او به آن تعلق گرفته و پس از رهایى و مفارقت از بدن مادى، با آن بدنها تركیب مى یابد.
از نظر اسلام «تناسخ مُلكى» باطل است ولی «تناسخ ملكوتى» را صحیح میداند. ولى تناسخ مُلكى- به معناى اصطلاحى- عبارت است از این كه روح انسان، پس از مرگ به بدن انسان و یا موجودى دیگر در همین دنیا منتقل شود. حال جدایی روح از بدن اول و اتحاد آن با بدن دوم، از دو حال خارج نیست: یا همه كمالات خود را كه در بدن اول به دست آورده از دست بدهد و سپس به بدن جدید منتقل شود. و یا با همه كمالات خود، به بدن جدید منتقل بشود.
هدف دیگرى كه مىتوان ذكر كرد فراگیر شدن دین اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان همزمان با رجعت است. امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه ۹ در سوره توبه مىفرماید: خداوند دین حق را در رجعت بر سایر ادیان غلبه و برترى مىدهد.(بحارالانوار، ج۵۳، ص۶۴) با رجعت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرقههای مختلف اسلامى متحد شده و با نزول حضرت عیسى علیهالسلام به زمین، اقتداى ایشان به امام عصر ارواحنا فداه مسیحیت تحریف شده كنار رفته و پیروان آن پیامبر خدا از اسلام واقعى تبعیت خواهند كرد و دین اسلام بر همه ادیان دیگر غلبه و تفوق پیدا خواهد كرد. مرحوم آیت الله شاه آبادى در بیانی عرفانی، فلسفه آن را سه چیز مىداند:
استعداد(آماده کردن) امت، استدعاى(درخواست) آنها، استحضار(آگاهی) ایشان. (رشحات البحار، ص۱۸ الى ۲۵)
به بیان دیگر مىتوان هدف و فلسفه رجعت را به زبان ساده در چهار چیز دانست:
1- رسیدن به كمال نهایى در سایه تربیت مستقیم امام معصوم علیهالسلام
2- تحقق وعده الهى
3- گسترش دین اسلام
۴- ظهور قدرت الهى
1- اختصاصى بودن رجعت: بر اساس آیه ۸۳ سوره نمل، روزى كه از هر امتى گروهى را محشور مىنماییم؛ رجعت امرى اختصاصى است و اصلا عمومیت ندارد.
2- مشخص نبودن زمان رجعت: زمان وقوع رجعت همانطور ظهور امام عصر ارواحنا فداه دقیقا معلوم نیست، زمان وقوع رجعت نیز مشخص نبوده و با پیشگویى و برخى ترفندهاى دیگر، وقت آن مشخص نمىگردد. هنگامى كه از رسول خدا از زمان رجعت پرسیدند خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بگو نمىدانم تنها خدا از آن آگاهى دارد كه آنچه كه وعده داده شده نزدیك است و یا آنكه خداوند براى آن مدت طولانى قرار داده است.(بحارالانوار، ج ۵۳، ص۵۳)
3- اختیارى بودن رجعت: رجعت براى مشركان و كافران سیه روز اجبارى است تا بخشى از سزاى اعمال ننگین خویش را در همین دنیا بچشند. ولى مومنان و پارسایان خالص براى رجعت به دنیا آزادند و در صورتى كه مایل باشند مىتوانند هنگام ظهور امام زمان ارواحنا فداه براى یارى ایشان بشتابند.
1- همه پیامبران: از افرادى هستند كه رجعت خواهند كرد. امام صادق علیهالسلام مىفرماید خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرد جز آنكه همه آنان را به دنیا برمىگرداند تا در ركاب ایرانیان على بن ابى طالب علیه السلام جنگ كنند. (بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۴۱)
2- ائمه اطهار علیهمالسلام: بر اساس ایمان محض، ایشان بطور قطع رجعت خواهند كرد. امام صادق علیهالسلام در مورد رجعت امام حسین علیهالسلام مى فرماید: اولین كسى كه در رجعت برمىگردد حسین بن على علیهماالسلام است. او در زمین چهل سال مىماند تا آنکه از شدت پیری، ابروهایش بر چشمانش بیفتد.(بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۳۱)
روایات متعددى در باره رجعت امیرالمومنین علیهالسلام وجود دارد. برخى از روایات از آن حضرت به دابه الارض تعبیر شده است. امیرالمومنین علیهالسلام مىفرماید: براى من رجعتى پس از رجعتى و بازگشتى پس از بازگشتى است براى من رجعتهاست براى من بازگشتهاست ... من دابه الارض هستم من صاحب عصای(موسی) هستم. (بحارالانوار، ج53، ص127)
3- اصحاب پیامبران: علاوه بر دو گروه پیامبران و ائمه اطهار علیهمالسلام، اصحاب پیامبران نیز از زمره رجعت كنندگان مىباشند.
4- مومنان و پرهیزکاران: مومنانی كه در دعاهاى خویش، از خداوند زندگى در سایه دولت كریمه اهل بیت علیهم السلام را از خداى خویش طلب مى كردند این آرزو در رجعت محقق خواهد شد (دعاى عهد)
تناسخ یعنی بازگشت دوباره روح پس از مرگ در جسمیدیگر ولی رجعت، بازگشت روح به همان بدنی است که لحظۀ مرگ از آن جدا شده است. در جریان عزیر نبی در قرآن به چگونگی زنده شدن مردگان پس از مرگ اشاره شده است. (بقره، ۲۵۹)
پس کسانی که رجعت را نوعی تناسخ معرفی میکنند در اشتباه هستند چرا که مشخص شد رجعت به تناسخ هیچ ارتباط و شباهتی نداشته است.
بازگشت این گروه به این جهان، با زنده شدن مردگان به وسیله حضرت مسیح علیهالسلام تفاوتى ندارد. تمام پیروان قرآن و پیروان آیین مسیح علیهالسلام بر معجزههاى او در این مورد صحه گذاشته و هیچ كس این زنده شدن را از مقوله تناسخ ندانسته، بلكه آن را معجزه و كرامت شمردهاند.
ملاك و محور تناسخ یک چیز است: تعدد بدن و آمدن نفس نهایى به مرتبه پایینتر. ولی در احیاى مردگان، نه تعدد بدن در كار است و نه تنزل نفس، بلكه نفس به همان بدنى برمىگردد كه از آن جدا شده و با آن تكامل پیدا كرده بود.(منشور جاوید، سبحانی، ج 9، ص 205)
قرآن مجید، در سوره مؤمنون، درخواست و آرزوى بازگشت به دنیا را رد مى كند؛ آیا این با رجعت منافات دارد؟
آیه شریفه "حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ كَلاّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ(مومنون، 99-100) به سنت عمومى الهى اشاره دارد، ولى مانعى ندارد كه مانند سایر عمومات، استثنا بخورد. (منشور جاوید، ج 9، ص207/ الالهیات، ج 2، ص794)
برگشت به دنیا، كار هر كسى نیست. سنت عمومى خداوند بر برگشت ناپذیرى است، اما عدهاى به اذن و خواست و حكمت خداوند اجازه برگشت مىیابند.
آنچه مورد نفى و ردّ قرآن كریم قرار گرفته، برگشت دوباره به قصد از سر گرفتن زندگى عادى دنیایى است. خداوند مىداند كه آنها قابل اصلاح نیستند و برگشت دوباره آنها لغو و بیهوده است، لذا چنین برگشتى را نفى مىكند. اما منظور از رجعت، برگشت براى یارى و نصرت دین حق و یا پس دادن تاوانهایى است كه ظالمین مرتكب شدهاند.
تناسخ یعنی بازگشت دوباره روح پس از مرگ در جسمی دیگر ولی رجعت بازگشت روح به همان بدنی است که لحظۀ مرگ از آن جدا شده است. در جریان عزیر نبی علیه السلام در قرآن به چگونگی زنده شدن مردگان پس از مرگ اشاره شده است.
آنچه در رجعت ادعا شد جز این نیست كه بار دیگر روحى كه از بدن جدا شده پیش از قیامت دیگر بار به همان بدن برگردد و در این مدت روح به بدن دیگرى انتقال نمىیابد ولى در تناسخ به محض اینكه روح از یك بدن جدا شود به بدن دیگرى انتقال مى یابد و این سیر تبدل ابدان پیوسته ادامه دارد و هیچ دلیلى اقتضا نمى كند این روح به همان بدن اول رجوع كند.
یكى از اصول اساسى اسلام اعتقاد به معاد است. اسلام حیات پس از مرگ را استمرار این زندگى دانسته و مرگ را پلى برای رساندن انسان از این دنیا به آخرت مىداند. البته حیات دوباره به معناى بازگشت به زندگى دنیایى نیست. چنین نظرى با نام تناسخ در اندیشههایى چون هندوئیزم و بودیزم و ... دیده مىشود. تناسخ یعنى پس از مرگ، روح از بدنى به بدن دیگر منتقل گردد. تناسخ با آیات و آموزههاى اسلام در مورد معاد سازگارى ندارد و مسلمانان با این نظریه به مخالفت برخاستند. اما رجعت از جمله اعتقادات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت است که با اندک فاصله بعد از ظهور امام مهدی ارواحنا فداه و پیش از شهادت آنحضرت و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد. بر خلاف تناسخ رجعت همگانی نیست، بلکه مخصوص مؤمن خالص یا مشرک محض است.
تناسخ روح دو قسم است:
1- تناسخ مُلكى: در اصطلاح فلسفی عبارت است از این که نفس انسانی، با توجه به ارتباط و علاقهای که بین جسم و روح وجود دارد، با از بین رفتن و مرگ بدن اول، بدون فاصله زمانی و بدون وقفه، وارد بدنی دیگر شود. به این معنا كه نفس آدمى، با رها كردن بدن مادى خود به بدن مادى دیگرى وارد شود.2- تناسخ ملكوتى: به این معنا كه نفس با عقاید، اندیشهها، نیتها، گفتار و كردارهاى خود، بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ و بدنى قیامتى متناسب با عالم قیامت ساخته و به صورت آن مجسم مىشود. به بیان دیگر انسان، با عقاید و افعالى كه در دنیا مرتكب شده است، براى خویش بدنى در برزخ و بدنى در قیامت مىسازد كه نفس او به آن تعلق گرفته و پس از رهایى و مفارقت از بدن مادى، با آن بدنها تركیب مى یابد.
از نظر اسلام «تناسخ مُلكى» باطل است ولی «تناسخ ملكوتى» را صحیح میداند. ولى تناسخ مُلكى- به معناى اصطلاحى- عبارت است از این كه روح انسان، پس از مرگ به بدن انسان و یا موجودى دیگر در همین دنیا منتقل شود. حال جدایی روح از بدن اول و اتحاد آن با بدن دوم، از دو حال خارج نیست: یا همه كمالات خود را كه در بدن اول به دست آورده از دست بدهد و سپس به بدن جدید منتقل شود. و یا با همه كمالات خود، به بدن جدید منتقل بشود.
در تناسخ یک روح، بدنهای بسیاری را تجربه کرده و متعلق به یک بدن مشخص نیست. هر فرد بر اساس فراز و فرود زندگیاش، به حساب و كتاب كشانیده میشود. پس روحی كه در هزاران جسد داخل و خارج شده، با كدام شخصیتش زنده خواهد شد و نظر به كدام وضعیتش، جزا و یا مكافات خواهد دید؟
هدف از رجعت
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: رجعت امرى همگانى نیست بلكه امرى اختصاصى است و تنها كسانى رجعت مىكنند كه ایمان خالص و یا شرك خالص رسیده باشند.(البرهان فى تفسیر القرآن، ج۲،ص۴۰۸) از این رو بازگشت مجدد این دو گروه به دنیا به منظور تكمیل یك حلقه تكاملى براى گروه اول و پستترین درجه انحطاط براى گروه دوم است. بازگشت این دو گروه به جهان پس از مرگ درسى از عظمت الهى است كه مردم با مشاهده آن مىتوانند به اوج تكامل معنوى نائل گردند.(تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۶۰)هدف دیگرى كه مىتوان ذكر كرد فراگیر شدن دین اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان همزمان با رجعت است. امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه ۹ در سوره توبه مىفرماید: خداوند دین حق را در رجعت بر سایر ادیان غلبه و برترى مىدهد.(بحارالانوار، ج۵۳، ص۶۴) با رجعت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرقههای مختلف اسلامى متحد شده و با نزول حضرت عیسى علیهالسلام به زمین، اقتداى ایشان به امام عصر ارواحنا فداه مسیحیت تحریف شده كنار رفته و پیروان آن پیامبر خدا از اسلام واقعى تبعیت خواهند كرد و دین اسلام بر همه ادیان دیگر غلبه و تفوق پیدا خواهد كرد. مرحوم آیت الله شاه آبادى در بیانی عرفانی، فلسفه آن را سه چیز مىداند:
استعداد(آماده کردن) امت، استدعاى(درخواست) آنها، استحضار(آگاهی) ایشان. (رشحات البحار، ص۱۸ الى ۲۵)
به بیان دیگر مىتوان هدف و فلسفه رجعت را به زبان ساده در چهار چیز دانست:
1- رسیدن به كمال نهایى در سایه تربیت مستقیم امام معصوم علیهالسلام
2- تحقق وعده الهى
3- گسترش دین اسلام
۴- ظهور قدرت الهى
ویژگىهاى رجعت
رجعت ویژگیهایی دارد که کاملا با تناسخ متفاوت است که عبارتند از:1- اختصاصى بودن رجعت: بر اساس آیه ۸۳ سوره نمل، روزى كه از هر امتى گروهى را محشور مىنماییم؛ رجعت امرى اختصاصى است و اصلا عمومیت ندارد.
2- مشخص نبودن زمان رجعت: زمان وقوع رجعت همانطور ظهور امام عصر ارواحنا فداه دقیقا معلوم نیست، زمان وقوع رجعت نیز مشخص نبوده و با پیشگویى و برخى ترفندهاى دیگر، وقت آن مشخص نمىگردد. هنگامى كه از رسول خدا از زمان رجعت پرسیدند خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بگو نمىدانم تنها خدا از آن آگاهى دارد كه آنچه كه وعده داده شده نزدیك است و یا آنكه خداوند براى آن مدت طولانى قرار داده است.(بحارالانوار، ج ۵۳، ص۵۳)
3- اختیارى بودن رجعت: رجعت براى مشركان و كافران سیه روز اجبارى است تا بخشى از سزاى اعمال ننگین خویش را در همین دنیا بچشند. ولى مومنان و پارسایان خالص براى رجعت به دنیا آزادند و در صورتى كه مایل باشند مىتوانند هنگام ظهور امام زمان ارواحنا فداه براى یارى ایشان بشتابند.
چه کسانی رجعت میکنند؟
گفتیم یکی از خصوصیات رجعت اینست که عمومیت ندارد و فقط برخی از انسانها رجعت میکنند.1- همه پیامبران: از افرادى هستند كه رجعت خواهند كرد. امام صادق علیهالسلام مىفرماید خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرد جز آنكه همه آنان را به دنیا برمىگرداند تا در ركاب ایرانیان على بن ابى طالب علیه السلام جنگ كنند. (بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۴۱)
2- ائمه اطهار علیهمالسلام: بر اساس ایمان محض، ایشان بطور قطع رجعت خواهند كرد. امام صادق علیهالسلام در مورد رجعت امام حسین علیهالسلام مى فرماید: اولین كسى كه در رجعت برمىگردد حسین بن على علیهماالسلام است. او در زمین چهل سال مىماند تا آنکه از شدت پیری، ابروهایش بر چشمانش بیفتد.(بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۳۱)
روایات متعددى در باره رجعت امیرالمومنین علیهالسلام وجود دارد. برخى از روایات از آن حضرت به دابه الارض تعبیر شده است. امیرالمومنین علیهالسلام مىفرماید: براى من رجعتى پس از رجعتى و بازگشتى پس از بازگشتى است براى من رجعتهاست براى من بازگشتهاست ... من دابه الارض هستم من صاحب عصای(موسی) هستم. (بحارالانوار، ج53، ص127)
3- اصحاب پیامبران: علاوه بر دو گروه پیامبران و ائمه اطهار علیهمالسلام، اصحاب پیامبران نیز از زمره رجعت كنندگان مىباشند.
4- مومنان و پرهیزکاران: مومنانی كه در دعاهاى خویش، از خداوند زندگى در سایه دولت كریمه اهل بیت علیهم السلام را از خداى خویش طلب مى كردند این آرزو در رجعت محقق خواهد شد (دعاى عهد)
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: رجعت امرى همگانى نیست بلكه امرى اختصاصى است و تنها كسانى رجعت مىكنند كه ایمان خالص و یا شرك خالص رسیده باشند
تفاوت رجعت با تناسخ
اعتقاد به رجعت با اعتقاد به تناسخ فرق دارد؛ چون در رجعت روح با حفظ کمالات اولی و در همان قالب بدن قبلی بر میگردد ولی در تناسخ یک روح، بدنهای بسیاری را تجربه کرده و متعلق به یک بدن مشخص نیست. هر فرد بر اساس فراز و فرود زندگیاش، به حساب و كتاب كشانیده میشود. پس روحی كه در هزاران جسد داخل و خارج شده، با كدام شخصیتش زنده خواهد شد و نظر به كدام وضعیتش، جزا و یا مكافات خواهد دید؟تناسخ یعنی بازگشت دوباره روح پس از مرگ در جسمیدیگر ولی رجعت، بازگشت روح به همان بدنی است که لحظۀ مرگ از آن جدا شده است. در جریان عزیر نبی در قرآن به چگونگی زنده شدن مردگان پس از مرگ اشاره شده است. (بقره، ۲۵۹)
پس کسانی که رجعت را نوعی تناسخ معرفی میکنند در اشتباه هستند چرا که مشخص شد رجعت به تناسخ هیچ ارتباط و شباهتی نداشته است.
بازگشت این گروه به این جهان، با زنده شدن مردگان به وسیله حضرت مسیح علیهالسلام تفاوتى ندارد. تمام پیروان قرآن و پیروان آیین مسیح علیهالسلام بر معجزههاى او در این مورد صحه گذاشته و هیچ كس این زنده شدن را از مقوله تناسخ ندانسته، بلكه آن را معجزه و كرامت شمردهاند.
ملاك و محور تناسخ یک چیز است: تعدد بدن و آمدن نفس نهایى به مرتبه پایینتر. ولی در احیاى مردگان، نه تعدد بدن در كار است و نه تنزل نفس، بلكه نفس به همان بدنى برمىگردد كه از آن جدا شده و با آن تكامل پیدا كرده بود.(منشور جاوید، سبحانی، ج 9، ص 205)
قرآن مجید، در سوره مؤمنون، درخواست و آرزوى بازگشت به دنیا را رد مى كند؛ آیا این با رجعت منافات دارد؟
آیه شریفه "حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ كَلاّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ(مومنون، 99-100) به سنت عمومى الهى اشاره دارد، ولى مانعى ندارد كه مانند سایر عمومات، استثنا بخورد. (منشور جاوید، ج 9، ص207/ الالهیات، ج 2، ص794)
برگشت به دنیا، كار هر كسى نیست. سنت عمومى خداوند بر برگشت ناپذیرى است، اما عدهاى به اذن و خواست و حكمت خداوند اجازه برگشت مىیابند.
آنچه مورد نفى و ردّ قرآن كریم قرار گرفته، برگشت دوباره به قصد از سر گرفتن زندگى عادى دنیایى است. خداوند مىداند كه آنها قابل اصلاح نیستند و برگشت دوباره آنها لغو و بیهوده است، لذا چنین برگشتى را نفى مىكند. اما منظور از رجعت، برگشت براى یارى و نصرت دین حق و یا پس دادن تاوانهایى است كه ظالمین مرتكب شدهاند.
تناسخ یعنی بازگشت دوباره روح پس از مرگ در جسمی دیگر ولی رجعت بازگشت روح به همان بدنی است که لحظۀ مرگ از آن جدا شده است. در جریان عزیر نبی علیه السلام در قرآن به چگونگی زنده شدن مردگان پس از مرگ اشاره شده است.
آنچه در رجعت ادعا شد جز این نیست كه بار دیگر روحى كه از بدن جدا شده پیش از قیامت دیگر بار به همان بدن برگردد و در این مدت روح به بدن دیگرى انتقال نمىیابد ولى در تناسخ به محض اینكه روح از یك بدن جدا شود به بدن دیگرى انتقال مى یابد و این سیر تبدل ابدان پیوسته ادامه دارد و هیچ دلیلى اقتضا نمى كند این روح به همان بدن اول رجوع كند.