تبیان، دستیار زندگی

مروری بر هشدارهای دینی درباره رفتارهایی که سدّ راه روابط اجتماعی مؤثر می‌شوند

چرا در تعامل با دیگران مشکل دارم؟

انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و بدون تعامل با دیگران، نمی‌تواند نیازهای خود را برآورده کند. برخی رفتارها، اما سدّ راه ارتباط سازنده می‌شوند. در نوشتار پیش‌رو، دربارۀ موانع برقراری تعامل موثر از نگاه قرآن و روایات سخن گفته‌ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
روابط اجتماعی، هشدار دینی، رذایل اخلاقی
انسان زیستی ذاتاً اجتماعی دارد و بدون تعامل با سایر افراد، از پس تأمین نیازهای خود برنمی‌آید. اما برخی عادت‌ها و رفتارهای غلط هستند که اصل رابطه را دچار اختلال می‌کنند. در چنین شرایطی، تدافع جای تعامل می‌نشیند و افراد به جای ارتباط، راه انزوا را برمی‌گزینند. بر اساس منابع دینی رذایل اخلاقی زیر مانع ارتباط موثر بین‌فردی می‌شوند:

یک. تندخویی

پرخاشگری و داشتن روحیۀ تهاجمی از جمله رفتارهایی است که روابط انسان‌ها را به شکست می‌کشاند. اگر خشم بر تعامل افراد سایه بیندازد، امکان گفتگوی منطقی و اثربخش از دست می‌رود. قرآن، نرم‌خویی را رمز موفقیت پیامبر صلی الله و آله در جذب مردم می‌داند و می‌فرماید:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (آل عمران:159)

«پس تو به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو شدى، و اگر درشت‌خوى و سخت‌دل بودى بى‌شك از گرد تو پراكنده مى‌شدند.»

دو. فضل‌فروشی در گفتار

فضل‌فروشی و به کار بردن واژگان پرطمطراق و دهان‌پرکن، مانعی بزرگ بر سر ارتباطات انسانی به خصوص در مجامع علمی است. اغلب، کسانی که در ارائه دلیل و منطق، ناتوانند به این شیوه دست می‌زنند تا مخاطب، مرعوب شود و نتواند موضوع مورد بحث را فهم یا نقد کند.

فضل‌فروشی ریشه در تکبر دارد. در روایتی می‌خوانیم:
«زراعت در زمینهاى نرم و هموار مى روید و روى سنگهاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حكمت در قلب انسان متواضع رویش دارد، و قلب متكبر جبار هرگز آباد نمى گردد؛ زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تكبر را از ابزار جهل قرار داده است» (بحار الانوار، جلد 1، صفحه 153)

سه. تحقیر دیگران

برخی افراد برای اینکه خودشان را بالا بکشند سعی می‌کنند با تمسخر، استهزاء و توهین، دیگران را پایین بکشند. به جز انسان‌های دون‌مایه، هیچ انسان آزاده‌ای به تعامل و رابطۀ خوارکننده، تن نمی‌دهد. اولین آیه از سورۀ مبارکه همزه، هشدار به کسانی است که از این روش پیروی می‌کنند.

فرازی از نامۀ 53 نهج‌البلاغه: ایاک و الاستئثار بما الناس فیه أسوة؛ «بپرهیز از انحصارطلبی در چیزهایی که همه مردم در آنها برابرند



چهار. مجادلۀ باطل

مجادلۀ بی‌حاصل که در ادبیات دینی از آن با واژۀ «مراء» یاد شده است، یکی دیگر از سدهای ارتباط بین‌فردی است. مراء در لغت به معنی دوشیدن شیر از چهارپاست اما اصطلاحاً به بحثی گفته می‌شود که یکی از طرفین یا هر دو، تمایل دارد طرف دیگر را، منکوب کند. در جرّ و بحث‌های بی‌حاصل، اغلب اوقات، جدال‌کننده می‌کوشد با ترور شخصیت، مچ‌گیری و ... طرف مقابل را به بن‌بست بکشاند تا او را به پذیرش نتیجۀ دلخواه خود وادارد.

کسانی که دستشان از منطق، پر است هیچگاه به جدال باطل، دست نمی‌زنند. به فرض، در جایی هم مجبور شوند از روش مجادله استفاده کنند، به جدال احسن روی می‌آورند که روشی پیامبرانه است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (نحل:125)؛ «مردم را با حكمت و اندرز نیكو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نكوترین شیوه مجادله كن»

پنج. شوخی بیش از حد

یکی از مخرب‌ترین روش‌ها در تعاملات انسانی، زیاده‌روی در شوخی و مزاح است. شوخی زیاد نه تنها، شخصیت و بی‌مایگی فرد را به رخ می‌کشد بلکه از تاثیر کلام او نیز می‌کاهد.

اگرچه طبق توصیه‌های دینی، مزاح، اخلاقی مؤمنانه است اما پیشوایان معصوم، برای شوخی و خنداندن، حد و مرز قائل شده‌اند؛ در روایتی از امیرالمؤمنین می‌خوانیم:

المزاح، تورث الضغائن (بحارالانوار، ج69، ص395)؛ یعنی: شوخی، کینه‌جویی می‌آورد.

شش. تبعیض قائل شدن بین مخاطب‌ها

یکی از رفتارهای آزاردهنده در تعامل با افراد، نگاه مبتنی بر تبعیض و بی‌عدالتی است. گاه دیده می‌شود گوینده به پشتوانۀ جایگاهی که دارد، بین افرادی که مخاطب کلام او هستند، فرق قائل می‌شود. این فرق‌گذاشتن‌ها گاهی به خاطر تفاوت افراد در استعداد آنهاست که می‌تواند توجیه داشته باشد اما در جایی که موضوع مورد بحث، مرتبط با عموم افراد است، دیگر، نامش تفاوت نیست بلکه تبعیض نارواست. مثلاً اگر استاد دانشگاه، در یک بحث و مشارکت علمی، دانشجوی بااستعداد را ترجیح بدهد، تبعیض نیست اما اگر در فرآیند تدریس به دانشجوی کم‌استعداد اجازۀ طرح سوال یا اشکال ندهد، این بی‌عدالتی محض در امر آموزش است. چنین رفتاری، داد و ستد علم را در بستری ناهموار قرار می‌دهد و بین دانشجو و استاد، دیوار می‌کشد.

در فرازی از نامۀ 53 نهج‌البلاغه آمده است: ایاک و الاستئثار بما الناس فیه أسوة؛ «بپرهیز از انحصارطلبی در چیزهایی که همه مردم در آنها برابرند»