تبیان، دستیار زندگی

بحران هویت در معماری شهری

ویروس رومی به جان تهران

این روزها هر جا که می‌روی یک برج بلند و نقره‌‌ای بی‌هویت در هر محله‌ای جا خوش کرده و انگار دیگر خبری از بناهای ماندگار سابق نیست.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
معماری شهری، فرهنگ، 
چند بنای ماندگار می‌شناسید که در چند دهه اخیر ساخته شده باشد؟ بنایی که هم از نظر بصری زیبا باشد هم جلوه‌ای از خلاقیت معمار در آن دیده شوید. اوضاع خانه‌هایمان هم چندان بهتر نیست، ویروس نمای رومی مثل طاعون به جان کل شهر افتاده.

معماری یا بساز بفروش

در گذشته‌ای نه چندان دور خانه‌های هر منطقه با توجه به آب و هوا و جغرافیای آن اقلیم ساخته می‌شدند. انرژی از اهمیت زیادی برخوردار بود و هر خانه باید طوری طراحی می‌شد تا کمترین انرژی را برای متعادل شدن دما مصرف کند. مثل همین مثال معروفی که همه می‌دانیم در معماری خانه‌های مناطق کویری از بادگیر استفاده می‌شد.

اما در زمانه ما که معماری دیگر نه یک هنر و نه حتی برای خدمت به انسان و آسایش او که تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده طبیعی‌ست که دیگر به این مسائل توجهی نشود بلکه تنها هدف ساخت واحدهای بیشتر و با نمایی تجملی‌تر باشد. نمایی که هیچ رنگ و بویی از فرهنگ ما ندارد . این ساختمان‌های بساز بفروشی با نماهای رومی که هر روز هم بیشتر به تعدادشان افزوده می‌شود کاملا چهره و بافت هر محله و شهر را مخدوش و شلخته کرده‌اند.

چند بنای ماندگار می‌شناسید که در چند دهه اخیر ساخته شده باشد؟ بنایی که هم از نظر بصری زیبا باشد هم جلوه‌ای از خلاقیت معمار در آن دیده شوید. اوضاع خانه‌هایمان هم چندان بهتر نیست، ویروس نمای رومی مثل طاعون به جان کل شهر افتاده


چرا دیگر مثل برج آزادی نداریم؟

شاید این روزها از جنبه فنی در بسیاری از بخش‌های معماری رشد کرده باشیم، اما نمی‌توان گفت در فلسفه معماری هم نسبت به گذشته پیشرفت داشته‌ایم. در معماری گذشته ایران هنر و علم در کنار هم قرار می‌گرفت اما حالا معماری نوین توانایی پاسخگویی به نیازهای مهمتر افراد و حتی جامعه را ندارد.

چند اثر مهم شهری در دهه‌های اخیر داشته‌ایم که توانایی رقابت با آثاری مثل تئاتر شهر و برج آزادی داشته باشند؟ بناهایی که هویت داشته باشند و با فرهنگ دوران خود ارتباط برقرار کرده و به نوعی نماد و نماینده آن باشند.

فرهنگی که زمانی میتوانست چنین بناهایی خلق کند حالا جای خود را به تقلید از برج‌های نقره‌ای و فولادی غربی داده، در صورتیکه گذشته بسیار غنی‌تری دارد که روزگاری حتی الهام‌بخش سایر ملل هم بوده است.

صفویه، اوج شکوه معماری

روزگاری در دربار هر پادشاه در کنار منجم و پزشک و ریاضیدان، معماران نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند. آنها بودند که شکوه یک دوران را برای نسل‌های بعد به نمایش می‌گذاشتند. به بناهای مهم دوران صفویه که نگاه می‌کنیم از مسجد شیخ لطف‌الله تا چهل ستون همگی رنگ و بوی دوران خود را دارند. دورانی که معماری تنها ساخت یک بنا نبوده بلکه در آن یک پیوست بین اجزای فرهنگی، هنری و طبیعت با بناها وجود داشت. بناهایی که در کنار هماهنگ بودن کامل با عناصر محیط اطرافشان، هویت مستقل خود را هم دارند و بنای شاخصی به شمار می‌روند. آن دوران مثال خوبی از این موضوع است که چطور معماران می‌توانند فرهنگ یک دوران را بسازند. چیزی که حالا جای خالی‌اش بسیار احساس می‌شود.