تبیان، دستیار زندگی

چرا دیگران را مسخره می‌کنیم؟

نگاهی به ریشه‌های قرآن تمسخر دیگران
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تمسخر، نگاه قرآن به تمسخر، تکبر، جهل،
تمسخر و ریشخند کردن دیگران مخصوصاً در جمع، رفتار زشتی است که متاسفانه برخی افراد به آن عادت دارند.

در این نوشتار به بررسی عوامل و ریشه‌های این رذیلۀ اخلاقی از نگاه قرآن می‌پردازیم.

*****

به فرمودۀ قرآن، در تاریخ، همیشه عده‌ای بوده‌اند که به تمسخر دیگران عادت داشتند و هیچ پیامبری نبوده که توسط قومش مسخره نشده باشد: وَ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (حجر:11)

اما منشاء این عادت زشت چیست؟

انگیزه‌های افراد در تمسخر دیگران متفاوت است؛ تضعیف روحیه مخالف، تشفّی خاطر (خوشحالی خود و دیگران)، جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگرآزاری و... بخشی از اهداف مسخره‌کنندگان است اما وقتی به کتاب خدا مراجعه می‌کنیم می‌بینیم قرآن، روی ریشه‌های اساسی‌تری انگشت گذاشته است: تکبر و جهالت.

از امام نقی علیه‌السلام آمده: الهَزءُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ و صِناعَةُ الجُهّالِ؛ یعنی: ریشخند کردن، شوخی کم خردان و کردار نادانان است



ریشه‌های قرآنی تمسخر دیگران

یک. تکبر و خیال‎بافی
در آیه‌ای از قرآن آمده: «نباید قومى قوم دیگر را مسخره كنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه زنانى زنان [دیگر] را، شاید آنها از اینها بهتر باشند» (حجرات:11)

از این آیه می‌توان فهمید که علت تمسخر دیگران، برتر دیدن خود یا اهل، ایل و تبار خود است. این صفت هم به نوبۀ خود ریشه در نادرستی عملکرد دستگاه شناختی افراد دارد.

توضیح اینکه در بیشتر مواقع، میز ریاست، ثروت و موقعیت اقتصادی و انتساب به حسب و نسبی خاص، افراد غیرمهذب( افرادی که خودساخته نیستند) را خیال‌باف و به تعبیر قرآن (مختال) می‌کند. (نساء:36) فرد چون می‌پندارد هوش، نبوغ، شمّ اقتصادی و ... او را به این جایگاه رسانده، خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می‌بیند. نماد این جریان فکری، در قرآن، فرعون است. او به خاطر همین روحیه‌ خودبرتربینی، جلوی دیگران، حضرت موسی علیه‌السلام را دست می‌انداخت و می‌گفت «مَردم! من بهتر از این شخص بی‌سروپا نیستم که لکنت زبان دارد؟!»(زخرف۵۲)

دو. جهل و نادانی
ریشۀ دوم، جهل و نادانی است. در داستان بنی‌‌اسرائیل در سورۀ مبارکۀ بقره می‏‌خوانیم‌ :

قَالُوا أَ تَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ (بقره:67)

گفتند: آیا ما را مسخره می‏‌کنی؟ موسی گفت: به خدا پناه می‏‌برم از اینکه از جاهلان باشم.

موسی‏ علیه‌السلام در پاسخ نگفت من پناه می‏‌برم به خدا از اینکه شما را مسخره کنم، بلکه فرمود پناه می‏‌برم به خدا از آن که جاهل باشم؛ یعنی استهزاء کار جاهلان است و موسی‏ علیه‌السلام جاهل نیست. پس ریشه دوم استهزاء جهالت است.

بنابراین تمسخر ریشه‏‌های مشخصی دارد و اگر متأسفانه مبتلای به این عارضه و آفت اخلاقی شدیم، باید به سوی خود برگردیم و ریشه‌هایش را بیابیم و به فکر درمان واقعی این انحراف اخلاقی باشیم. (تفسیر سوره حجرات، محمد علی انصاری، ص۱۲۷-۱۲۵)

در روایتی از امام نقی علیه‌السلام آمده: الهَزءُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ و صِناعَةُ الجُهّالِ؛ یعنی: ریشخند کردن، شوخی کم خردان و کردار نادانان است. (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۴۷)