نو که اومد به بازار، کهنه میشه دل آزار
تعمیر یا تعویض؟
شاید به یاد داشته باشید یا اگر سنتان کمتر باشد شنیدهاید که قدیمترها مادران چطور با چرخ خیاطی دستی لباس خواهر و برادر بزرگتر را اندازه بچه کوچکتر خانواده میکردند. یا فرشهای آسیبدیده رفو میشدند و دوباره به کف اتاق برمیگشتند. بندزدن چینیهای شکسته هم همینطور.
قبلترها وسایلی که در خانهها خراب میشدند اولین مقصدشان سطل زباله نبود. این وسایل اکثرا یا تعمیر میشدند یا به شکلی دیگر در همان خانه استفاده میشدند.
بلکه فرهنگ حاکم بر جامعه اینطور بود که یک وسیله تا وقتی خراب نمیشد جدیدش را نمیخریدند و دلیلی برای داشتن چند نوع از یک کالا نبود. یعنی این توجیه که حالا مدل جدیدتری به بازار آمده پس دیگر نباید از مدل قدیمی آن وسیله استفاده کرد اصلا مطرح نمیشد.
به مرور فرهنگ جامعه تا حد زیادی دستخوش تغییر شد. چشم و هم چشمی بیشتر از گذشته رواج پیدا کرد، اکثریت افراد حالا خود را در رقابتی با دیگران میبینند تا وسایلشان گران قیمتتر و نوتر باشد.
در حالیکه بسیاری از مواقع هم واقعا احتیاجی به آنها ندارند. این خرده فرهنگ اینطور به شما القا میکند که معیار ارزش شما به ظاهر خودتان و زندگیتان است. اولویت در این خرده فرهنگ تماما ظاهر است. هرچقدر لباسهایتان گرانتر باشد، هر چقدر وسایل خانهتان تجملیتر باشند ارزش شما بیشتر است.
این روزها هر خانوادهای که درگیر خرید جهیزیه باشد میداند که چه لیست بلند و بالایی را باید تهیه کند. لیستی که شاید واقعا بخش زیادی از آن هم لازم نباشد. چند درصد خانمها ازهمه وسایلی در جهیزیهشان بوده استفاده میکنند؟
اما اگر در میان عدهای فکر کنند که اصلا هدف از این کار چیست؟ و با تفکر منطقی از ادامه دادن روند خودداری کنند این چرخه باطل هم قطع میشود.
مثال دیگر وقتی است که به رستوران میرویم، در فرهنگ ایرانی به خانه آوردن باقیمانده غذا خیلی مسئله جا افتاده و معمولی نیست. اما باید توجه داشت که این عادات غلط هستند، اسراف کردن غذا به هیچ وجه نمیتواند نشانه احترام گذاشتن باشد.
این آسیبها دیگر فقط مربوط به خودتان نیست، شما با این کار دیگران را هم تشویق میکنید تا به این روند دومینووار تجملگرایی وارد شوند. ضمن اینکه آسیب به محیط زیست هم در این موضوع جدی است. هر وسیلهای که تولید میشود فشاری بر روی منابع طبیعی و محیط زیست میگذارد که میتوانست وارد نشود.
به همین علت تنها با کمی میانهروی میشود آسودهتر زندگی کرد و برای جامعه و محیط زیست هم شهروند بهتر و اخلاقیتری بود.
وسایلی که ارزش داشتند
احتمالا مثالهای دیگری هم مشابه مثالهای بالا در ذهنتان باشد. دورانی که خانوادهها ترجیح میدادند تا حد ممکن از یک وسیله استفاده کنند و تمایلی به جایگزین کردن غیر ضروری نداشتند. این مسئله ربط چندانی هم به سطح مالی خانوادهها نداشت. یعنی بیشتر موقعها اینطور نبود که استفاده دوباره از وسایل قدیمی نشاندهنده ناتوانی مالی خانواده در تهیه یک نسخه نو آن باشد.بلکه فرهنگ حاکم بر جامعه اینطور بود که یک وسیله تا وقتی خراب نمیشد جدیدش را نمیخریدند و دلیلی برای داشتن چند نوع از یک کالا نبود. یعنی این توجیه که حالا مدل جدیدتری به بازار آمده پس دیگر نباید از مدل قدیمی آن وسیله استفاده کرد اصلا مطرح نمیشد.
به اندازه لباسهایت میارزی
هر وسیلهای که تولید میشود فشاری بر منابع طبیعی و محیط زیست وارد می شود، به همین علت تنها با کمی میانهروی میشود آسودهتر زندگی کرد و برای جامعه و محیط زیست هم شهروند بهتر و اخلاقیتری بود.
در حالیکه بسیاری از مواقع هم واقعا احتیاجی به آنها ندارند. این خرده فرهنگ اینطور به شما القا میکند که معیار ارزش شما به ظاهر خودتان و زندگیتان است. اولویت در این خرده فرهنگ تماما ظاهر است. هرچقدر لباسهایتان گرانتر باشد، هر چقدر وسایل خانهتان تجملیتر باشند ارزش شما بیشتر است.
مردم چی میگن
این خرده فرهنگ ارزش قدیمی به نام قناعت و میانهروی را از بین برده و ضدارزشی مثل تجملگرایی را در خود جا داده است. شاید بیشتر از همه در بحث جهیزیه با این مسئله روبرو شوید.این روزها هر خانوادهای که درگیر خرید جهیزیه باشد میداند که چه لیست بلند و بالایی را باید تهیه کند. لیستی که شاید واقعا بخش زیادی از آن هم لازم نباشد. چند درصد خانمها ازهمه وسایلی در جهیزیهشان بوده استفاده میکنند؟
جهیزیه برای به رخ کشیدن؟
همه ما احتمالا میدانیم بخش قابل توجهی از این کالاها غیرضروری هستند اما همچنان آنها را میخریم. به این خاطر که فکر میکنیم که پیش بقیه مردم زشت است، حالا بقیه چه میگویند؟ اما باید توجه کنیم که این خرده فرهنگها دقیقا به همین دلیل رواج پیدا میکنند، چون عده زیادی بدون فکر و فقط به خاطر دنبالروی از سایر افراد به آن عمل میکنند.اما اگر در میان عدهای فکر کنند که اصلا هدف از این کار چیست؟ و با تفکر منطقی از ادامه دادن روند خودداری کنند این چرخه باطل هم قطع میشود.
هر فرهنگ قدیمی درست نیست
همه ما این تجربه را داشتهایم که وقتی مهمان داریم مادر خانه بیشتر از تعداد مهمانها غذا درست میکند با این بهانه که زشت است سفره خالی بماند، یا چند نوع غذای مختلف آماده میکند.مثال دیگر وقتی است که به رستوران میرویم، در فرهنگ ایرانی به خانه آوردن باقیمانده غذا خیلی مسئله جا افتاده و معمولی نیست. اما باید توجه داشت که این عادات غلط هستند، اسراف کردن غذا به هیچ وجه نمیتواند نشانه احترام گذاشتن باشد.
نباید به این خرده فرهنگ باج داد
آسیبهای این مدل خریدها بیشتر از بحث اقتصادی آنها است. درست است که با اینکار پول خود را در جای غیر ضروری هدر میدهید اما مشکل بزرگتر آسیبهای فرهنگی آن است.این آسیبها دیگر فقط مربوط به خودتان نیست، شما با این کار دیگران را هم تشویق میکنید تا به این روند دومینووار تجملگرایی وارد شوند. ضمن اینکه آسیب به محیط زیست هم در این موضوع جدی است. هر وسیلهای که تولید میشود فشاری بر روی منابع طبیعی و محیط زیست میگذارد که میتوانست وارد نشود.
به همین علت تنها با کمی میانهروی میشود آسودهتر زندگی کرد و برای جامعه و محیط زیست هم شهروند بهتر و اخلاقیتری بود.