سیرۀ امام علی علیه السلام در باب نماز اول وقت
قدیمیها یادشان بخیر! میگفتند نماز اول وقت، نوری است که هر چه از وقتش بگذرد، کمفروغتر میشود. در منابع دینی، سخنان فراوانی از زبان پیشوایان پاک در باب فضیلتهای نماز اول وقت، نقل شده است. اینجا اما نگاهی انداختهایم به سیرۀ رفتاری امیرالمؤمنین علیهالسلام در باب نماز اول وقت.
وقت ادای امامت
در حالات امیرالمؤمنین علیهالسلام آوردهاند که در هنگام اوقات نمازهای پنجگانه چهرۀ مبارکشان سرخ میشد.برخی ناآشنایان که این حالت برایشان غریب بود میپرسیدند: چیزی شده که اینقدر مضطرب و نگرانید؟
میفرمودند: وقت ادای امانتی است که خداوند آن را بر آسمان و زمین عرضه کرد و آنها نپذیرفتند. (بحاالانوار ج41 ص24 – 17)
نماز اول وقت حتی در بحبوحۀ جنگ
برخی مورخان نوشتهاند: در بحبوحۀ پیکار نفسگیر صفین، حضرت را مشاهده کردند که در حین پیشروی و خطّ شکنی، هر چندوقت یکبار سر به آسمان بلند میکند و فرو میاندازد.علّت را پرسیدند.
فرمودند:
خورشید را میپایم ببینم وقت نماز ظهر شده یا نه.
کسی گفت:
یا علی! ما اکنون در میان معرکه جنگیم، شما به نماز اوّل وقت فکر میکنید؟!
فرمودند:
آیا جنگ ما با شامیان جز برای اقامه نماز است؟ (حلیة الابرار، ج 1، ص 321)
نماز را در وقت اختصاصیاش بخوان. به خاطر فراغت و بیكاری، آن را پیش از وقت به جا میاور و به خاطر اشتغال به كار، آن را به تأخیر میانداز. یادت باشد تمام اعمالت درگرو قبولی نماز توست
بخشنامه برای نماز اول وقت
نوشتهاند: وقتی حضرت، محمد بن ابی بکر را بر فرمانداری مصر گمارد در ضمن دستورالعملی به او خاطرنشان کرد:صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُؤَقّت لها، ولاتُعجِّل وقتها لِفَراغ، ولاتُؤخِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ أنّ کُلّ شیءٍ مِنْ عملک تَبَعٌ لِصلاتِکَ
یعنی: نماز را در وقت اختصاصیاش بخوان. به خاطر فراغت و بیكاری، آن را پیش از وقت به جا میاور و به خاطر اشتغال به كار، آن را به تأخیر میانداز. یادت باشد تمام اعمالت درگرو قبولی نماز توست. (نهجالبلاغه، نامۀ 27)
حضرت نه فقط به محمد بن ابوبکر بلکه در نامهای خطاب به همۀ استانداران و فرمانداران به صورت بخشنامه مینویسد:
«أَمَّا بَعْدُ، فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّی تَفِیءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ، وَصَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَالشَّمْسُ بَیْضَاءُ حَیَّةٌ فِی عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِینَ یُسَارُ فِیهَا فَرْسَخَانِ.
وَصَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِینَ یُفْطِرُ الصَّائِمُ، وَیَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَی مِنًی.
وَصَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِینَ یَتَوَارَی الشَّفَقُ إِلَی ثُلُثِ اللَّیْلِ، وَصَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَالرَّجُلُ یَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ، وَصَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ، وَلَا تَکُونُوا فَتَّانِینَ»
«پس از یاد خدا و درود! نماز ظهر را با مردم وقتی بخوانید که آفتاب بهطرف مغرب رفته، سایۀ آن به اندازۀ دیوار خوابگاه بُز گردد، و نماز عصر را با مردم هنگامی بخوانید که خورشید سفید و جلوه دارد، در پارهای از روز که تا غروب میشود دو فرسخ راه پیمود.
و نماز مغرب را با مردم زمانی بخوانید که روزهدار افطار، و حاجی از عرفات بهسوی مِنی کوچ میکند.
و نماز عشاء را با مردم وقتی بخوانید که شَفَق پنهان میگردد تا یک سوّم از شب بگذرد، و نماز صبح را با مردم هنگامی بخوانید که شخص چهره همراه خویش را بشناسد، و در نماز جماعت در حد ناتوان آنان نماز بگذارید، و فتنهگر مباشید». (نهجالبلاغه، نامۀ 52)