تبیان، دستیار زندگی

راهکارهای عملی برای فهم احساسات

به احساست شخصیت بده

احساسات مختلف می‌آیند و می‌روند و رد پای خود را در جایی که نمی‌بینیم، ثبت می‌کنند. اما اگر آن‌ها را روی کاغذ بیاوریم، ماندگار می‌شوند و دیدنی.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سعیده بقایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
احساسات
دراین مطلب به راهکارهایی عملی برای پایش احساسات روزانه پرداخته‌ایم.

ثبت احوال روزانه

روزها یکی نیستند و ما هم هر روز تازه می‌شویم. یک روز از دنده چپ بلند می‌شویم، یک روز هوا ابری است و یک روز دلمان می‌خواهد تعامل بیشتری با آدم‌ها برقرار کنیم. یک روزهایی همه چیز بد است و یک اتفاق خوشایند، روزمان را می‌سازد و برعکس هم اتفاق می‌افتد.

روزها می‌گذرند. بعضی اتفاقات درشت یادمان می‌ماند و بقیه برایمان کم‌رنگ می‌شود و یادمان می‌رود در ماه گذشته، در سال گذشته روزها چگونه گذشته‌اند و حالمان چطور بوده است. ممکن است حواسمان نباشد گرفتگی این روزهایمان مدام دارد تکرار می‌شود و باید فکری به حال خودمان بکنیم. 

راه مؤثر برای پایش حال روزانه‌مان، ثبت‌ آن است. این کار کمک می‌کند تا کمی به خودمان و چیزی که در وجودمان می‌گذرد، بیشتر دقت کنیم و علت‌های احتمالی پایین و بالا شدنمان را پیدا کنیم. وقتی علت پیدا شود، حل مسئله هم ساده‌تر می‌شود.

برای این کار به یک دفترچه و چند مدادرنگی و خودکار یا مداد سیاه نیاز داریم. همچنین به مقداری همت به‌اندازه 5 دقیقه در روز.

رنگ امروز

هرچه بیشتر به احساساتت بپردازی، بیشتر به شخصیت او پی می‌بری. آن‌قدری که بتوانی کاراکتر آن احساس را طراحی کنی.

یک رنگ از این هشت رنگ را برای توصیف حال امروز خودت انتخاب کن. اگر حال و هوایت گرفته است، سیاه؛ اگر انرژی داری و سرحالی، زرد؛ اگر دلت می‌خواهد تعاملات اجتماعی بیشتری داشته باشی و شوق توجه داری، نارنجی؛ اگر در آرامشی، آبی؛ اگر هیجان‌های تند و تیزی مثل خشم یا عشق را تجربه می‌کنی، قرمز؛ اگر احساس امنیت، صلح، وفاداری و اعتمادبه‌نفس داری، سبز؛ اگر احساس تسلط و خردمندی و عمیق‌بودن برایت احساس غالب است، بنفش؛ و اگر احساس می‌کنی دوست داری با خودت باشی و کاری به کسی نداشته باشی، طوسی را انتخاب کن.

احساسات

این رنگ کجاست؟

بعد از اینکه رنگ را انتخاب کردی، به خودت نگاه کن. ببین این احساس و این رنگ  بیشتر کجاست؟ در سرت؟ قلبت؟ دست‌هایت و... آن قسمت را با همان رنگ مشخص کن. ممکن است دو رنگ را تجربه کنی. اگر می‌توانی، رنگ غالب را پیدا کن و اگر پیدا نمی‌شود، ببین هر کدام از رنگ‌هایی که حس می‌کنی در کجا هستند و تصویر نمادین را رنگی کن.

احساسات

اندازه‌اش چقدر است؟

احساست را چقدر بزرگ احساس می‌کنی؟ اندازه یک کوه؟ اندازه یک صندلی؟ یا اندازه یک دکمه؟ می‌توانی نمادهای دیگر را مقیاس‌های کوچک و متوسط و بزرگ برای خودت مثال بزنی؛ مثل دریا، وان آب، یک فنجان آب.

 قرار نیست از کوچک یا بزرگ‌بودن آن به نتیجه خوب یا بد برسی. بررسی این رنگ‌ها و اندازه‌ها در روند به تو دید می‌دهد. مثلاً اگر چندین روز پشت سر هم احساس گرفتگی زیادی داشته‌ای و حالا اندازه یک دکمه احساس سرحالی و سرخوشی می‌کنی، برایت خبر خوبی است. روزنه امیدی است که روزهای آینده می‌تواند بزرگ‌تر هم بشود. همان‌طور که وقتی بعد از روزهای رنگی دچار روزهای سیاه می‌شوی، باید به حالاتت توجه بیشتری کنی.

احساسات

جنسش چیست؟

اگر بتوانی احساست را لمس کنی، از چه جنسی است؟. کدام یک از این واژه‌ها احساست را بهتر بیان می‌کند؟ برای فهمیدن آن، باید ارتباط بی‌واسطه‌تری با احساست برقرار کنی تا جنس خودش را به تو نشان دهد.

احساسات

چیز دیگری هم هست بخواهی بگویی؟

تا اینجا توانستی ابعاد مختلفی از احساست را بررسی و درک کنی. شاید اگر بیشتر به آن فکر کنی، بتوانی برایش اسم بگذاری یا در یک شکل هندسی هم آن را جا بدهی یا حتی بوی آن را استشمام کنی. هرچه بیشتر به احساساتت بپردازی، بیشتر به شخصیت او پی می‌بری. آن‌قدری که بتوانی کاراکتر آن احساس را طراحی کنی.