توصیه آیات و روایات درباره اینکه افراد در چه مواردی باید مدارا کنند و چه زمانی درشتی به خرج دهند
کجا باید مدارا کنیم؟
یکی از ویژگیهای مشترک ادیان الهی، مدارا و سازش با مردم است. از آنجا که اسلام کاملترین دین الهی است، فضیلت مدارا نیز در آن ابعاد وسیعتری دارد مثل: مدارای خدا با خلق، مدارای صاحبان قدرت با مخالفان سیاسی، مدارای اجتماعی مردم با یکدیگر و مدارای هر دو (حاکمیت و مردم) با قومیتها و اقلیتهای دینی.
اکنون سوال این است که قلمرو مدارا تا کجاست؟ آیا زیست اخلاقی مسالمتجویانه در هر شرایطی، رواست؟ در جاهایی که مدارا، نتیجه عکس دارد چطور؟ قبل از پاسخ به این سوالات، لازم است اول ذهنمان را درباره مفهوم «مدارا» همسو کنیم.
«رفق» به معنای سازگاری در برابر خشونت است. لذا به کسی که با انسان مانوس و سازگار است، «رفیق» گفته میشود. کلمۀ رفق در قرآن نیامده اما مشتقات آن مثل رفیق، مرفق، مرافق و مرتفق به کار رفته است.
«لین» به معنی نرم در برابر درشتی است. کاربرد لین در اخلاق، از باب استعاره است چون لین، بیشتر در اجسام به کار میرود. (المفردات، ج1، ص752)
مروری بر متون معارف دینی نشان میدهد در شرایطی باید مدارا را کنار نهاد و به شدت عمل روی آورد.
در واقع، میتوان گفت اسلام، مدارا را تا جایی جایز میداند که بتواند ضامن امنیت و حافظ ارزشهای دین باشد.
شواهدی که این دیدگاه را تقویت می کند در قرآن و سنت فراوان است که به فراخور این نوشتار، اشاره میشود.
چرا که از سوی خدا دستور داشت که: فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِینَ* وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ یعنی: از تكذیب كنندگان اطاعت مكن [آنها] دوست دارند كه سازش كنى تا سازش كنند (قلم، 8 و7)، ایشان تا آخر عمر نیز با این دو گروه از در سازش و تسلیم درنیامد.
حال اگر حکومت اسلامی تشکیل شود و در عین حال، عدهای بخواهند همچنان از زیر بار تکالیف شرعی، شانه خالی کنند، تکلیف چیست؟ اینجا گفته میشود مدارا با این افراد تا جایی رواست که اصل دین، سلامت و امنیت جامعه و آزادی دینداران تهدید نشود در غیر این صورت، توصیۀ اسلام، قاطعیت در برخورد به جای مداراست.
به عنوان نمونه، قرآن، هر گونه ترحم و دلسوزی نسبت به متجاوزان به عنف را جایز نمیداند: زن زناكار و مرد زناكار، هر یك از آن دو را صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید مبادا در دین خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحّم گردید (نور: 2)
اصل در مجادله با اهل کتاب، برخورد ملایم با الفاظ مودبانه، دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل است اما اگر برخی از اهل کتاب، از این انعطاف، سوء استفاده کردند و آن را حمل بر ضعف و زبونی کردند، دیگر مداراجویی جایز نیست. (تفسیر نمونه، ج16، ص298)
مدارا و عفو در جایی معنا دارد که پای حقی از حقوق مردم در میان نباشد. فرقی هم نمیکندکه این حقوق، فردی باشد، یا عمومی مثل بیت المال. اینجا، هیچ کس حتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم حق سازش ندارد. چرا که به فرمودۀ ایشان:
رَأْسُ اَلْعَقْلِ بَعْدَ اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ مُدَارَاةُ اَلنَّاسِ فِی غَیْرِ تَرْكِ حَقٍّ (تحف العقول، ج ۱، ص ۶۹)
یعنی: سرلوحۀ عقل پس از ایمان به خدا،مدارا كردن با مردم است تا آنجا كه به ترك حقّى منجر نشود.
علاوه بر قرآن، در سیره اهل بیت عموماً و امیرالمؤمنین علیهمالسلام خصوصاً، شواهد فراوانی وجود دارد که به ما میآموزد کجا نرمش کنیم و کجا درشتی. امید است بتوانیم در فرصتی دیگر به این موضوع بپردازیم.
مدارا اصلاً یعنی چه؟
واژۀ «مدارا» به معنای ملاطفت و برخورد نرم است. این کلمه در قرآن نیست اما واژگانی در قرآن آمده که با مفهوم مدارا نزدیک است مانند: رفق، لین، صفح و عفو.«رفق» به معنای سازگاری در برابر خشونت است. لذا به کسی که با انسان مانوس و سازگار است، «رفیق» گفته میشود. کلمۀ رفق در قرآن نیامده اما مشتقات آن مثل رفیق، مرفق، مرافق و مرتفق به کار رفته است.
«لین» به معنی نرم در برابر درشتی است. کاربرد لین در اخلاق، از باب استعاره است چون لین، بیشتر در اجسام به کار میرود. (المفردات، ج1، ص752)
عفو و صفح هم به معنی بخشش است.
قلمرو و شرایط مدارا
مدارا و عفو در جایی معنا دارد که پای حقی از حقوق مردم در میان نباشد. فرقی هم نمیکندکه این حقوق، فردی باشد، یا عمومی مثل بیت المال.
در واقع، میتوان گفت اسلام، مدارا را تا جایی جایز میداند که بتواند ضامن امنیت و حافظ ارزشهای دین باشد.
شواهدی که این دیدگاه را تقویت می کند در قرآن و سنت فراوان است که به فراخور این نوشتار، اشاره میشود.
یک. پیشنهاد کفار برای سازش
سازش در باب اصول دین، جایز نیست. طبق گزارش قرآن، کفار، مشرکان و منافقان مکرر به پیامبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد سازش میدادند، و حضرت، هر بار پیشنهاد آنها را رد میکرد.چرا که از سوی خدا دستور داشت که: فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِینَ* وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ یعنی: از تكذیب كنندگان اطاعت مكن [آنها] دوست دارند كه سازش كنى تا سازش كنند (قلم، 8 و7)، ایشان تا آخر عمر نیز با این دو گروه از در سازش و تسلیم درنیامد.
دو. مدارا در باب حدود و احکام اسلامی
عمل به احکام و حدود الهی بهویژه احکامی که جنبه اجتماعی دارد، تضمینکنندۀ سعادت دنیا و آخرت است. اجرای بسیاری از احکام اسلامی مثل امر به معروف و نهی از منکر نیازمند زیرساخت حکومت اسلامی است و تشکیل حکومت ضامن اجرای این احکام است.حال اگر حکومت اسلامی تشکیل شود و در عین حال، عدهای بخواهند همچنان از زیر بار تکالیف شرعی، شانه خالی کنند، تکلیف چیست؟ اینجا گفته میشود مدارا با این افراد تا جایی رواست که اصل دین، سلامت و امنیت جامعه و آزادی دینداران تهدید نشود در غیر این صورت، توصیۀ اسلام، قاطعیت در برخورد به جای مداراست.
به عنوان نمونه، قرآن، هر گونه ترحم و دلسوزی نسبت به متجاوزان به عنف را جایز نمیداند: زن زناكار و مرد زناكار، هر یك از آن دو را صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید مبادا در دین خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحّم گردید (نور: 2)
سه. عزت انسان، خط قرمز اسلام
از نظر اسلام، مدارا تا جایی پسندیده است که عزت و کرامت انسان، زیر سوال نرود اما اگر برخورد مسالمتجویانه، حمل بر حقارت و زبونی دین یا دینداران شود، دیگر تسامح جایز نیست. شاهد این ادعا، دستور خداوند به مسلمانان درباره مجادله با اهل کتاب است که میفرماید: «با اهل كتاب جز به شیوهاى كه بهتر است مجادله نكنید، مگر كسانى از آنها كه ستم كردند» (عنکبوت:46)اصل در مجادله با اهل کتاب، برخورد ملایم با الفاظ مودبانه، دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل است اما اگر برخی از اهل کتاب، از این انعطاف، سوء استفاده کردند و آن را حمل بر ضعف و زبونی کردند، دیگر مداراجویی جایز نیست. (تفسیر نمونه، ج16، ص298)
چهار. ظالمپروری ممنوع!
گاهی مدارا و مماشات با کسانی که از روی آگاهی ظلم میکنند، نتیجهای جز تقویت ظالم و ظلمپروری ندارد. در چنین شرایطی، مدارا عین حماقت است. دستور صریح قرآن در این باب، مقابله به مثل است: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْكُمْ « هر كه به شما تعدّى كرد با او مقابله به مثل كنید» (بقره:194)
پنج. رعایت حقوق مردم
مدارا و عفو در جایی معنا دارد که پای حقی از حقوق مردم در میان نباشد. فرقی هم نمیکندکه این حقوق، فردی باشد، یا عمومی مثل بیت المال. اینجا، هیچ کس حتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم حق سازش ندارد. چرا که به فرمودۀ ایشان:رَأْسُ اَلْعَقْلِ بَعْدَ اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ مُدَارَاةُ اَلنَّاسِ فِی غَیْرِ تَرْكِ حَقٍّ (تحف العقول، ج ۱، ص ۶۹)
یعنی: سرلوحۀ عقل پس از ایمان به خدا،مدارا كردن با مردم است تا آنجا كه به ترك حقّى منجر نشود.
علاوه بر قرآن، در سیره اهل بیت عموماً و امیرالمؤمنین علیهمالسلام خصوصاً، شواهد فراوانی وجود دارد که به ما میآموزد کجا نرمش کنیم و کجا درشتی. امید است بتوانیم در فرصتی دیگر به این موضوع بپردازیم.