نگاهی بر دیدگاه آیات و روایات درباره کسب مال و ثروت در زندگی افراد
اسلام با ثروتاندوزی مخالف است؟
اینکه مسلمانی لباس فاخر بپوشد، در خانهای ویلایی بالا شهر سکونت کند، ماشین لاکچری سوار شود و... به خودی خود اشکالی ندارد بلکه حتی سفارش دین این است که انسان تا آنجا که میتواند باید اسباب رفاه و آسایش را برای خانوادهاش فراهم کند. آنچه در اسلام مورد نکوهش است مالاندوزی طمعورزانه است که انسان را از آخرت غافل میکند.
آموزههای دینی درباره جمعآوری مال یکسان نیست. در یک دسته از آیات و روایات، ثروتاندوزی نکوهش شده است و در دستهای دیگر، توصیه و حتی تمجید. کسب مال اما در کجا جایز و در چه شرایطی ناپسند است؟
دو. در آیاتی از قرآن، ثروت و فرزند، وسیلۀ امداد الهی شمرده شده است: وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ (اسری:6)
سه. بعلاوه، قرآن، از مال و فرزندان تعبیر به «زینت زندگانی دنیا» کرده است. (کهف:46) پیداست که زینت امری پسندیده و مطلوب است.
چهار. همینطور، قرآن، از ثروت با عنوان «خیر» نام برده است، مانند: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا...». (بقره:108) و نیز آیهی «و انّه لحبّ الخیر لشدید». (عادیات:8)
پنج. نیز خداوند به پیامبر صل الله علیه و آله توصیه میکند خودش را از مواهب زندگی دنیا محروم نکند (قصص:77)
یک. در روایتی نبوی میخوانیم: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است.(نبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 158)
دو. امام باقر علیهالسلام میفرماید: چقدر کمک دنیا برای تحصیل آخرت خوب است.
دو. آیات 34 و 33 زخرف در مقام نهی از اسباب عیش و آسایش دنیاست چنانکه میفرماید:
«اگر بنا نبود که همه به قدر تلاش خودشان از دنیا برخوردار شوند، سقف خانۀ بیدینها را از طلا و نقره میساختیم، با بهارخوابهایی باشکوه که آنها از بالایش خودنمایی بکنند * برای خانههایشان درهایی متعددی میگذاشتیم و تختهایی مجلل که بر آن لم بدهند» (ترجمه علی ملکی)
سه. در روایتی آمده که از امیرمؤمنان على علیه السلام سؤال کردند: چه کسى حسرتش از همه بیشتر است؟
فرمودند: کسى که اموال خود را در ترازوى سنجش اعمال دیگران ببیند، خداوند او را به خاطر اموالش وارد دوزخ کند، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد. (بحارالانوار، ج73، ص142)
چهار. در حدیث دیگرى آمده: مردى از امام صادق علیهالسلام موعظهاى خواست. حضرت فرمودند: اگر حسنات حق است و به آن ایمان داریم، جمع مال براى چیست؟ [چرا در راه خدا انفاق نکنیم] و اگر پاداش و جبران الهى حق است، بخل براى چیست؟ ( نورالثقلین، ج5، ص 668)
بنا بر گفتۀ استاد مطهری: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف كردنش؛ بلكه همه اینها تأكید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افكندنی نیست بلكه دور افكندنش (اسراف، تبذیر، تضییع مال) حرام قطعی است. اشتباه از آنجا ناشی شده كه اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با این كه انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه كرده است؛ به عبارت دیگر پول پرستی را و اینكه انسان برده پول باشد [محكوم كرده است، ] به عبارت دیگر اینكه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره كردن و اندوختن بخواهد كه «اَلَّذِینَ یَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ» (توبه:34) كه نام این حالت حرص و آز است، و یا پول را فقط برای پر كردن شكم و برای عیاشی و بیكاری و ولگردی بخواهد كه نام آن شهوترانی است. در این حالت پول خواستن توأم است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی.
نقطه مقابل، این است كه انسان پول را به عنوان یك وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد. در این صورت پول تابع آن هدف كلی است كه انسان پول را برای آن هدف میخواهد. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج20، ص 403)
آری، اگر مال و ثروت فی نفسه امری مذموم بود پس این همه دعاها و دستورالعملهای دینی در باب افزایش و توسعه روزی چه معنایی دارد؟
علاوه بر این، سبک زندگی پیشوایان پاک نشان میدهد آنها در راه تولید ثروت از راه حلال، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند به گونهای که طبق مستندات تاریخی، فقط درآمد سالانۀ املاكى كه امیرالمؤمنین علیهالسلام وقف كرده بود به چهل هزار دینار مىرسید. هر دینار معادل 18 نخود طلاست بنابراین40 هزار دینار معادل 30 هزار مثقال طلا است که اگر آن را با قیمت روز محاسبه کنیم، عددی حیرتآور خواهد بود. اما عجیب اینجاست که همین امام همام با این همه تولید و موقوفات، جزو زاهدترین مردم روزگار از زمان خویش تا امروز بوده و دنیا از او دنیاگریزتر سراغ ندارد.
آیات و روایاتی که مال و ثروت را ارزش میداند
یک. در قرآن آمده که حضرت سلیمان علیهالسلام از خداوند سلطنتی باشکوه درخواست کرد که هیچ یک از پیشینیان و آیندگان از آن برخوردار نبوده و نخواهند بود. اگر برخورداری از مواهب دنیوی، اشکال داشت پیامبر خدا که از مقام عصمت برخوردار است نباید چنین چیزی را از خدا درخواست میکرد.دو. در آیاتی از قرآن، ثروت و فرزند، وسیلۀ امداد الهی شمرده شده است: وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ (اسری:6)
سه. بعلاوه، قرآن، از مال و فرزندان تعبیر به «زینت زندگانی دنیا» کرده است. (کهف:46) پیداست که زینت امری پسندیده و مطلوب است.
چهار. همینطور، قرآن، از ثروت با عنوان «خیر» نام برده است، مانند: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا...». (بقره:108) و نیز آیهی «و انّه لحبّ الخیر لشدید». (عادیات:8)
پنج. نیز خداوند به پیامبر صل الله علیه و آله توصیه میکند خودش را از مواهب زندگی دنیا محروم نکند (قصص:77)
ارزش مال و ثروت در روایات
روایات در این باب بسیار گسترده است اما از باب نمونه، به ذکر دو روایت بسنده میکنیم:یک. در روایتی نبوی میخوانیم: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است.(نبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 158)
دو. امام باقر علیهالسلام میفرماید: چقدر کمک دنیا برای تحصیل آخرت خوب است.
با مروری بر متون معارف مکتوب میتوان دریافت که تنها خط قرمز اسلام برای داشتن مال و ثروت، کسب مال از راه مشروع و رعایت حق خدا و خلق است. همین و دیگر هیچ
آیات و روایاتی که از ثروتاندوزی نهی میکند
یک. آیاتی که تفاخر به مال و ثروت را جایز نمیداند: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (تکاثر: 2 و1)دو. آیات 34 و 33 زخرف در مقام نهی از اسباب عیش و آسایش دنیاست چنانکه میفرماید:
«اگر بنا نبود که همه به قدر تلاش خودشان از دنیا برخوردار شوند، سقف خانۀ بیدینها را از طلا و نقره میساختیم، با بهارخوابهایی باشکوه که آنها از بالایش خودنمایی بکنند * برای خانههایشان درهایی متعددی میگذاشتیم و تختهایی مجلل که بر آن لم بدهند» (ترجمه علی ملکی)
سه. در روایتی آمده که از امیرمؤمنان على علیه السلام سؤال کردند: چه کسى حسرتش از همه بیشتر است؟
فرمودند: کسى که اموال خود را در ترازوى سنجش اعمال دیگران ببیند، خداوند او را به خاطر اموالش وارد دوزخ کند، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد. (بحارالانوار، ج73، ص142)
چهار. در حدیث دیگرى آمده: مردى از امام صادق علیهالسلام موعظهاى خواست. حضرت فرمودند: اگر حسنات حق است و به آن ایمان داریم، جمع مال براى چیست؟ [چرا در راه خدا انفاق نکنیم] و اگر پاداش و جبران الهى حق است، بخل براى چیست؟ ( نورالثقلین، ج5، ص 668)
جمعبندی نگاه دین به جمعآوری مال ثروت
با مروری بر متون معارف مکتوب میتوان دریافت که تنها خط قرمز اسلام برای داشتن مال و ثروت، کسب مال از راه مشروع و رعایت حق خدا و خلق است. همین و دیگر هیچ.بنا بر گفتۀ استاد مطهری: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف كردنش؛ بلكه همه اینها تأكید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افكندنی نیست بلكه دور افكندنش (اسراف، تبذیر، تضییع مال) حرام قطعی است. اشتباه از آنجا ناشی شده كه اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با این كه انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه كرده است؛ به عبارت دیگر پول پرستی را و اینكه انسان برده پول باشد [محكوم كرده است، ] به عبارت دیگر اینكه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره كردن و اندوختن بخواهد كه «اَلَّذِینَ یَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ» (توبه:34) كه نام این حالت حرص و آز است، و یا پول را فقط برای پر كردن شكم و برای عیاشی و بیكاری و ولگردی بخواهد كه نام آن شهوترانی است. در این حالت پول خواستن توأم است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی.
نقطه مقابل، این است كه انسان پول را به عنوان یك وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد. در این صورت پول تابع آن هدف كلی است كه انسان پول را برای آن هدف میخواهد. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج20، ص 403)
آری، اگر مال و ثروت فی نفسه امری مذموم بود پس این همه دعاها و دستورالعملهای دینی در باب افزایش و توسعه روزی چه معنایی دارد؟
علاوه بر این، سبک زندگی پیشوایان پاک نشان میدهد آنها در راه تولید ثروت از راه حلال، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند به گونهای که طبق مستندات تاریخی، فقط درآمد سالانۀ املاكى كه امیرالمؤمنین علیهالسلام وقف كرده بود به چهل هزار دینار مىرسید. هر دینار معادل 18 نخود طلاست بنابراین40 هزار دینار معادل 30 هزار مثقال طلا است که اگر آن را با قیمت روز محاسبه کنیم، عددی حیرتآور خواهد بود. اما عجیب اینجاست که همین امام همام با این همه تولید و موقوفات، جزو زاهدترین مردم روزگار از زمان خویش تا امروز بوده و دنیا از او دنیاگریزتر سراغ ندارد.