نگاهی به ویژگی شخصیتی آدمهای وسواسی
این آدمهای پرقاعده را بشناسید
آدمهایی که شخصیت وسواسی دارند، آدمهایی هستند با بایدهای زیاد. بایدهایی که شاید زندگی را اخلاقیتر کند؛ اما به همان میزان آن را سخت میکند!
این آدمها با سختکوشی، وظیفهشناسی و رفتار درست گاهی شما را آزار میدهند. شاید بپرسید چطور ممکن است؟ فقط کافی است در برابر این آدمها کاری را اشتباه انجام دهید یا از زیرکار دربروید. اینجاست که مچ شما را میگیرند و عیب شما را به رختان میکشند!
در این گزارش میخواهیم تیپی از آدمها را به شما معرفی کنیم که به آنها اصطلاحا میگوییم وسواسی. البته مراقب باشید ما منظور ما اینجا از وسواسی، شخصیت وسواسی است نه اختلال وسواس. اختلال وسواس یک بیماری است که فقط با مداخله مشاور قابل درمان است.
اصلا این آدمهای وسواسی هستند که کارهای ناخوشایند و پرزحمت که باعث ادامه روند زندگی میشود انجام میدهند. این آدمها تلاش خستگیناپذیری دارند و متعهد و قابل اعتمادند.
آنها روی نظرشان میایستند و اگر اشتباهی کنند، آن را میپذیرند و بهانهای نمیتراشند. حرفشان به اندازه یک قرارداد کتبی اعتبار دارد و اغلب پیچیده و سخت است. در دنیای آنها قانون حرف اول و آخر را میزند و احساسات هیچ جایی ندارد.
شخصیتهای وسواسی وقتی که کار میکنند، احساس خوبی نسبت به خود پیدا میکنند و خیالشان راحت میشود. شخصیتهای وسواسی هنگامی ممکن است آیندهشان به یک کار حیاتی وابسته باشد مثل امتحان، یک سخنرانی، یک مسابقه ورزشی یا شاید یک مصاحبه کاری.
کمالگرایی رذیلتی در لباس فضیلت است. کمالگرایی میتواند منجر به برتری شود؛ ولی معمولا اینطور نمیشود. درست انجام دادن کاری ممکن است آنقدر اهمیت پیدا کند که اهمیت خود آن کار یا احساسات دیگران را تحت شعاع قرار دهد. گذشته وسواسیها مجموعه منظمی از کارهای بیاهمیتی است که به بهترین نحو انجام داده اند و تشکیل شده از افراد مهمی است که از بیاعتنایی این افراد سرخورده شدهاند.
اول) اینکه برای خود اولویتبندی کنید. بگردید و آن چیز که در جستن آن هستید و معنای زندگیتان است را پیدا کنید و بقیه جزئیات را رها کنید. اصلا کمتر توجه کردن به جزئیات برای شما خوب است؛ هرچند کاری بسیار دشوار برای شماست.
دوم) خوش بگذرانید. لازم نیست به همه چیز با عنوان وظیفه و کار نگاه کنید. سعی کنید برای خودتان زمانی را برای هیچ کاری نکردن و لذت بردن اختصاص دهید. میتوانید از بازیهای دیجیتال تکنفره کمک بگیرید.
سوم) انتقاد کردن از دیگران را محدود کنید. البته برای شما انتقاد و توصیه نکردن سخت است؛ اما مثلا با خود قرار بگذارید یک روز در هفته را انتقاد کنید و بقیه روزهای هفته را به تشویق کردن اختصاص دهید. در این انتقاد کردن خودتان استثنا نیستید. انتقاد از خودتان را هم محدود کنید.
چهارم) برای درمان وسواس خود، از روشهای درمانی که بر جزئیات متمرکز است، استفاده نکنید. ممکن است سالها تلاش کنید که انگیزه پشت کارهایتان را پیدا کنید؛ اما در نهایت این کار نتیجه مثبتی بر عملکرد شما ندارد. این تکنیکها را آدمهایی با شخصیت وسواسی به خوبی و بدون نقص میتوانند انجام دهند؛ اما فراموش میکنند که قرار است از این تمرینها چه چیزی یاد بگیرند!
در این گزارش میخواهیم تیپی از آدمها را به شما معرفی کنیم که به آنها اصطلاحا میگوییم وسواسی. البته مراقب باشید ما منظور ما اینجا از وسواسی، شخصیت وسواسی است نه اختلال وسواس. اختلال وسواس یک بیماری است که فقط با مداخله مشاور قابل درمان است.
ترس موتور محرک شخصیت وسواسی است
آدمهایی که شخصیتی وسواسی دارند، به شدت از اینکه کاری را اشتباه انجام دهند، ترس دارند. سلاح این آدمها در برابر دنیای پر از آشفتگی، سختکوشی، پیروی از قوانین، توجه دقیق به جزئیات و حتی به تاخیر انداختن نیازهایشان به خاطر ارزشهاست.دنیا به وسواسیها نیاز دارد
برای درمان وسواس خود، از روشهای درمانی که بر جزئیات متمرکز است، استفاده نکنید. ممکن است سالها تلاش کنید که انگیزه پشت کارهایتان را پیدا کنید؛ اما در نهایت این کار نتیجه مثبتی بر عملکرد شما ندارد.
آنها روی نظرشان میایستند و اگر اشتباهی کنند، آن را میپذیرند و بهانهای نمیتراشند. حرفشان به اندازه یک قرارداد کتبی اعتبار دارد و اغلب پیچیده و سخت است. در دنیای آنها قانون حرف اول و آخر را میزند و احساسات هیچ جایی ندارد.
کار و کار و کار
عشق و عاشقی را فراموش کنید! شور و نشاط بزرگ زندگی شخصیتهای وسواسی، کار است. کار مایه افتخار آنهاست.، مخدر آنهاست، حرف اول و آخر زندگی آنهاست. کار پاداش آنهاست.شخصیتهای وسواسی وقتی که کار میکنند، احساس خوبی نسبت به خود پیدا میکنند و خیالشان راحت میشود. شخصیتهای وسواسی هنگامی ممکن است آیندهشان به یک کار حیاتی وابسته باشد مثل امتحان، یک سخنرانی، یک مسابقه ورزشی یا شاید یک مصاحبه کاری.
کمالگرایی یا اهمالگری؟
کمالگرایی رذیلتی در لباس فضیلت است. کمالگرایی میتواند منجر به برتری شود؛ ولی معمولا اینطور نمیشود. درست انجام دادن کاری ممکن است آنقدر اهمیت پیدا کند که اهمیت خود آن کار یا احساسات دیگران را تحت شعاع قرار دهد. گذشته وسواسیها مجموعه منظمی از کارهای بیاهمیتی است که به بهترین نحو انجام داده اند و تشکیل شده از افراد مهمی است که از بیاعتنایی این افراد سرخورده شدهاند. باید چکار کنید؟
اگر شما یک شخصیت وسواسی دارید، میتوانید با یک سری روشها وسواس خود را تا حدی کم کنید.اول) اینکه برای خود اولویتبندی کنید. بگردید و آن چیز که در جستن آن هستید و معنای زندگیتان است را پیدا کنید و بقیه جزئیات را رها کنید. اصلا کمتر توجه کردن به جزئیات برای شما خوب است؛ هرچند کاری بسیار دشوار برای شماست.
دوم) خوش بگذرانید. لازم نیست به همه چیز با عنوان وظیفه و کار نگاه کنید. سعی کنید برای خودتان زمانی را برای هیچ کاری نکردن و لذت بردن اختصاص دهید. میتوانید از بازیهای دیجیتال تکنفره کمک بگیرید.
سوم) انتقاد کردن از دیگران را محدود کنید. البته برای شما انتقاد و توصیه نکردن سخت است؛ اما مثلا با خود قرار بگذارید یک روز در هفته را انتقاد کنید و بقیه روزهای هفته را به تشویق کردن اختصاص دهید. در این انتقاد کردن خودتان استثنا نیستید. انتقاد از خودتان را هم محدود کنید.
چهارم) برای درمان وسواس خود، از روشهای درمانی که بر جزئیات متمرکز است، استفاده نکنید. ممکن است سالها تلاش کنید که انگیزه پشت کارهایتان را پیدا کنید؛ اما در نهایت این کار نتیجه مثبتی بر عملکرد شما ندارد. این تکنیکها را آدمهایی با شخصیت وسواسی به خوبی و بدون نقص میتوانند انجام دهند؛ اما فراموش میکنند که قرار است از این تمرینها چه چیزی یاد بگیرند!