چگونه بر تنبلی غلبه کنیم؟
اگر کاری را به تعویق میاندازید بهخاطر اینکه کار مهمتری در اولویت دارید، شما تنبلی نکردهاید اما اگر بدون عذر موجه، کار امروزتان را به فردا بیندازید، این قطعاً مصداق تنبلی است. در این نوشتار با نگاهی دینی مروری خواهیم داشت بر ریشههای تنبلی و راهکارهای غلبه بر آن. پس با ما همراه باشید.
تعریفی ساده از تنبلی
تنبلی به معنای تنپروری، کاهلی و سستی است. در تعابیر دینی از تنبلی با واژههایی مانند «الکَسَل»، «الفَشَل»، «الفُتور»، «بطأ»، «قاعد» یاد شده است. مثلادر فرازی از دعای معروف به ابوحمزۀ ثمالی آمده: اَللّهُمَّ اِنّى اَعوُذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْفَشَلِ؛ یعنی: « خدایا! من از کسالت و تنبلی به تو پناه میبرم».اگر کاری را به تعویق میاندازید نه به خاطر فراهم نبودن شرایط، ناتوانی جسمی، عدم تشخیص اولویت و ... بلکه بهخاطر اینکه کار مهمتری وجود دارد که باید آن را انجام دهید، در این صورت، شما تنبلی نکردهاید اما اگر بدون عذر موجه، کار امروزتان را به فردا بیندازید، این قطعاً مصداق تنبلی است.
چرا تنبل میشویم؟ (ریشهها)
کیست که نداند سرچشمۀ بسیاری از شکستها، تنبلی و بیحالی است؟ همۀ ما بیش و کم به این عارضه مبتلائیم ولی شاید نخواستیم و یا به دلایلی نتوانستیم بر تنبلی خود فائق بیائیم. کسب موفقیت و کمالات، خواستۀ فطری هر انسانی است پس نمیتوان گفت تنبلی را انتخاب کردهایم چون علاقهای به رشد و پیشرفت نداریم!برای رفع یک عادت بد اول باید ریشههای آن را از بین ببریم. بهطور کلی تنبلی میتواند ریشههای شناختی (مثل عدم تشخیص اولویت)، گرایشی (مثل ترس از شکست، دونهمتی، ناامیدی)، محیطی (مثل سر و صدای زیاد) و یا جسمانی داشته باشد. در قرآن به برخی از این عوامل اشاره شده است.
ریشههای تنبلی از نگاه قرآن
تنبلی در قرآن بیشتر درباره عبادات و جهاد مطرح است. طبق آیاتی از قرآن، تردید و دودلی (توبه:46 و45)، ثروت (توبه:86)، دنیاخواهی (توبه:38) و نفاق (آل عمران:168_167)، عواملی هستند که موجب تنبلی و سستی انسانها در عبادات یا فراخوان جهاد میشود.تنبلی منافقان در نماز
به عنوان نمونه در آیاتی از قرآن، تنبلی و بیحالی را یکی از ویژگیهای منافقان درهنگام برپایی نماز میداند و میفرماید: منافقان همواره با خدا نیرنگ می کنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است و هنگامی که به نماز میایستند، با کسالت میایستند (نساء:142).بهانهتراشی منافقان برای نرفتن به جهاد
در جایی دیگر، طفره رفتن منافقان از حضور در جبهه را ناشی از سستی و تنآسایی آنها میداند؛ چنانکه میفرماید: «یقیناً از شما کسی است که [از رفتن به سوی جنگ] درنگ و کُندی می کند» (نساء: 72)
راهکارهای غلبه بر تنبلی
به عنوان نمونه در آیاتی از قرآن، تنبلی و بیحالی را یکی از ویژگیهای منافقان درهنگام برپایی نماز میداند و میفرماید: منافقان همواره با خدا نیرنگ می کنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است و هنگامی که به نماز میایستند، با کسالت میایستند.(نساء:142)
یک. همنشینی با افراد سختگوش و بااراده
یک قطعه زغال در اثر مجاورت با آتش، گرم شده و به تدریج شعلهور میشود. انسانها هم همینگونهاند؛ از یکدیگر رنگ میگیرند. اگر میخواهید ریشۀ تنبلی را در وجودتان بخکشانید، یک راهش نشست و برخاست با افراد پرتلاش و بااراده است.
در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده: برترین دوست و برادر تو کسی است که در کار خیر سبقت گیرد و تو را هم به سوی خیر بکشاند. (1)
دو. تغییر زاویه نگاه
همانطور که گذشت گاهی ریشۀ تنبلی را باید در دستگاه شناختی فرد جستجو کرد. به عنوان مثال؛ کسی که اعتقاد به شانس داشته باشد برای رسیدن به اهدا، تلاشی از خود نشان نمیدهد. یا مثلا کسی که آرزوی دور و دراز در سر میپروراند، از درک صحیح واقعیتها محروم میشود در نتیجه به جای پرداختن به جدیت و تلاش به امور واهی دلخوش میکند.
سه. برنامهریزی، نظم، هدف و..
گاهی پرخوابی، نداشتن اولویت در زندگی، مشخص نبودن هدف، و عدم توان برنامهریزی دقیق و روشمند، انسان را به تنبلی و بیکارگی سوق میدهد؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: « مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ، لِعَزَائِمِ الْیَوْمِ»؛ یعنی: چه بسیار خوابها که تصمیمهای روز را در هم شکست.
گاهی پرخوابی ناشی از پرخوری است. با تغذیه مناسب، پایبندی به نظم و برنامه، ترسیم افقهای روشن در زندگی، ورزش و صدالبته نشاط روحی و معنوی میتوانید به تدریح بر خوی تنبلانه و عادت تنآسایی فائق بیایید.
پینوشتها:
1. میزان الحکمه، ج1، ص 57
2. نهجالبلاغه، حکمت 440