تاملی بر مفهوم بیماردلی، نشانهها و نسخۀ درمانی در پرتو آیات قرآن کریم
علائم دل بیمار و راه درمان آن
در 12 آیۀ قرآن، سخن از بیماری قلب به میان آمده است. در این آیات، منظور از قلب، عضو فیزیولوژیکی که وظیفه خونرسانی بر بدن را بر عهده دارد نیست، بلکه مراد، روح، نفس و جان آدمی است. حالا سوال این است که منظور از بیماری قلب چیست؟ علائم و راهکارهای درمانیاش کدام است؟
منظور از قلب در اصطلاح قرآن
«قلب» در قرآن، موجودی است که درک میکند، میاندیشد، مرکز عواطف است، تصمیم می گیرد، دوستی و دشمنی میکند و ... شاید بتوان ادعا کرد که منظور از قلب همان روح و نفس انسانی است که منشا همه صفات عالی و ویژگیهای انسانی است. (1)
دلِ بیمار خطرناکتر از تن رنجور
در نهجالبلاغه میخوانیم:« یکی از بلاها فقر است و سختتر از فقر، بیماری جسم است و سختتر از آن، بیماری قلب و روح است.»
طبق فرمایش مولا، بیماری روحی از فقر و امراض جسمی، به مراتب بدتر است اما چرا؟
دلیلش این است که «افراد بیماردل كسانى هستند كه یا ازنظر اعتقادى گرفتار انحرافات مختلفى شدهاند و یا ازنظر اخلاقى آلوده به انواع رذایل گشتهاند مانند بخل و حسد و كینهتوزى و شهوتپرستى و ... . معلوم است كه بیمارى تن در دنیا انسان را آزار مىدهد ولى بیمارى قلب و روح، هم در دنیا انسان را آزار مىدهد و هم مایۀ بدبختى او در سراى دیگر است و به همین دلیل بیمارى روح و قلب از همه آنچه قبلا ذكر شد بدتراست.» (2)
بیماردل کیست؟
سه آیه از 12 آیه ای که مرض را به قلب نسبت داده، مرتبط با منافقان است. این همنشینی باعث شده برخی فکر کنند بیماردلان همان منافقان هستند. اما به گفتۀ برخی (3)، داوری درباره این موضوع، دشوار است و به نظر میرسد بیماردلان گروهی غیر از منافقان باشند.برخی محققان گفتهاند: «بیماردل» کسی است که هرچند دچار دورویی است و امیال نفسانیاش او را به مخالفت با اوامر ولی خدا وا میدارد، امّا اولاً این امیال نفسانی، روحش را به مرحله مردگی نرسانده و ثانیاً هدف غاییاش از مخالفت با اوامر ولی خدا دستیابی به منافع مادی و نفسانی است. (4)
بیماردلی در وهلۀ نخست معلول ضعف ایمان و باورهای دینی است بنابراین برای مداوای این درد، باید به نسخه تقویتی ایمان و باورمندی روی آورد و آنگاه به لوازم ایمان یعنی عمل صالح، پایبند بود.
علائم بیماری دل
فقط در قرآن، در حدود 32 نشانه برای بیماردلی ذکر شده است که تفصیل آن از حوصله این نوشتار بیرون است. در اینجا فقط میتوانیم به ذکر عناوین آن بسنده کنیم که عبارتند از:تبلغیات منفی، ترس از جهاد، هنجارشکنی جنسی، ارتداد، استهزاء و تمسخر، رویگردانی از عدالت و حق، افترا و تهمت، انذارناپذیری، تکذیب خدا و آخرت، حق ناپذیری، نیرنگ و خدعهگری، دروغگویی، دوستی با دشمنان، طمع به زنان، ظلم و بی عدالتی، نافرمانی از دستورات خدا، فتنه گری، فساد، نصیحت ناپذیرى، عوامفریبی، ریا، حقهبازی، رفتارهای نابهنجار اجتماعی، اقدامات علیه حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله، استکبار و گردنکشی، فرصتطلبی، کارشکنی، طعنهزنی، مردمآزاری، قطع پیوند خویشاوندی و پیمانشکنی.
ملاک تشخیص بیماری دل
بهترین ملاک تشخیص بیماردلی این است که فرد از عبادت خدا لذت نمیبرد و تکالیف شرعی را همراه با اکراه انجام میدهد. کتاب «المرشد» آورده است: «خواجه حکیم را پرسیدند که دل بیمار را علامت چه بود؟ گفت: آنکه از طاعت مولی ـ عزوجل ـ حلاوت نیابد و به اندک رنجی که به وی رسد، بنالد؛ همچنانکه کسی را تن بیمار شود و از خوردن مزه نیابد و به اندک رنج که به وی رسد بنالد» (5)
نسخه درمان بیماردلی
ریشۀ بسیاری از کارهایی که زمینه بیماری قلب را فراهم میکند در بیاعتقادی و دنیاگرایی است لذا میتوان گفت درمان بیماردلی نسخهای ترکیبی و دومرحلهای دارد که باید به موازات هم صورت پذیرد:یک. عمل صالح و مدیریت رفتار
بیماردلی در وهلۀ نخست معلول ضعف ایمان و باورهای دینی است بنابراین برای مداوای این درد، باید به نسخه تقویتی ایمان و باورمندی روی آورد و آنگاه به لوازم ایمان یعنی عمل صالح، پایبند بود. فقط در این صورت است که میتوان به بهرهمندی از هدایت پروردگار را چشم داشت؛ قرآن میفرماید: کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت میکند (یونس:9)
دو. قطع دلبستگیهای ناچیز دنیوی
دلبستگی به زر و زیور دنیوی، باعث غفلت میشود. اشتباه نشود سرمایهداری و تولید ثروت به خودی خود اشکال ندارد بلکه برعکس، اگر در راستای اهداف خداپسندانه باشد، بسیار هم مطلوب است. آنچه دل را بیمار میکند، یگانه هدف و کعبه مقصود دیدن دنیاست.
یادمان باشد محیط دنیا، آلوده به انواع ویروسهایی است که سایه شوم تردید را بر ایمان ما میافکند. هوای دلمان را داشته باشیم تا سلامتیاش از دست نرود
پینوشتها:
1. مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، موسسه امام خمینی، 1383، ص244.
2. پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، مکارم شیرازی.
3. نهجالبلاغه، حکمت 388.
4. آیت الله سبحانی، تفسیر موضوعی منشور جاوید، ج8، ص527.
5. دو فصلنامه انسان پژوهی دینی، شماره 44، ص143.
6. قلانسی نسفی، ارشاد د رمعرفت و وعظ و اخلاق، ص 45.