تبیان، دستیار زندگی

تناسخ چیست؟

آیا ارواح به دنیا باز می‌گردند؟

عاقبت انسان پس از مرگ یکی از دغدغه‌های دیرینه انسان است. اکثرا به بازگشت روح پس از مرگ معتقدند، اما در اینکه روح چه زمان و به چه جسمی برمی‌گردد، اختلاف دارند. تناسخ و معاد دو باور پویا در این زمینه‌اند، که البته این نظرات از تمایل انسان به جاودانگی حکایت می‌کند. قصد داریم در سلسله مباحثی همه ابعاد تناسخ را مورد بررسی قرار دهیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 معاد، مرگ، تناسخ ، ارواح، بازگشت روح به دنیا، تجدید حیات، روح انسان،

معنای لغوی تناسخ

تناسخ یعنی تجدید حیات، مهاجرت و منتقل شدن. در اعتقادات مربوط به تناسخ، روح به عنوان یک جاودانه دیده می‌شود و تنها چیزی که از بین می‌رود بدن است. یعنی روح انسان پس از مرگ بلافاصله به بدن انسان دیگر یا حیوان یا گیاه یا جمادى(موجودی بی‌جان) منتقل می‌شود. ولى نظر معروف همان انتقال به بدن انسان دیگر یا حیوان است.

انسان به چه گونه‌هایی بازگشت دارند؟

تناسخیون معتقدند بازگشت به دنیا مخصوص گروه‌های متوسطِ بین سعادت‌مند و شقاوت‌مند است. که بعد از مرگ، دوباره روحشان به دنیا بازگشته و به تناسب اعمالشان، با شکل‌های مختلف به دنیا برمی‌گردند. هر شکلی نامی دارد: اگر به صورت انسان برگردد آن ‌را  "نسخ" ، به صورت حیوان، "مسخ" و بصورت نباتات (گیاهان)، "فسخ" و ‌به صورت جماد "رسخ" می‌نامند.

تناسخ تا چه زمان ادامه دارد؟

به باور عامیانه معتقدین به تناسخ، این چرخه انتقال روح انسان مرده به انسان‌های دیگر تا زمانی که روح از آلودگی‌ها، غفلت‌ها و نادانی‌ها پاک نشده‌ باشد، ادامه می‌یابد.

اگر تناسخ درست باشد، باید تعداد موجودات زنده همیشه یکسان باشد تا روح با مرگ یک بدن بلافاصله وارد بدن دیگری شود، چرا که روح بدون بدن حتی در دیدگاه اهل تناسخ ناممکن است. ولی روشن است که تعداد موجودات زنده یکسان نیست



دلایل عقلی بر باطل بودن تناسخ

عده‌ای با استدلال‌های عقلی تناسخ را رد کرده و خط بطلانی بر آن کشیده‎اند. که عبارتند از:  

1- بازگشت روح یک انسان کامل به بدن جنین، یک سیر کاملاً تکرارى و غیر عاقلانه است.

2- شباهت نداشتن دو روح: همانطور که دو جسم به یکدیگر شباهت ندارند، دو روح نیز نمى‌توانند با هم شباهت داشته باشند. لذا هر جسم تنها شایسته روحى است که با آن پرورش یافته است.

3- موضوع «فراموشى مطلق» خاطرات گذشته: هیچ کسی را سراغ نداریم که به خاطر داشته باشد بار دیگرى به این جهان آمده و حوادث آن را دیده باشد در حالی که طبق آیات قرآن در قیامت که ارواح به بدن‌ها باز مى‌گردند، همه اعمال و کردار خود را به خاطر دارند و حتى دوستان و دشمنان خود را مى‌شناسند.

4- شرط یادآوری خاطرات: طرفداران این عقیده، زندگى جدید را براى «تنبّه»(آگاهی و بیداری) و «تکامل» و «کیفر» زندگى نخستین می‌دانند، در حالی که همه این مفاهیم، مشروط به یادآورى خاطرات پیشین است. در صورت قبول تناسخ باید حداقل بخشی از گذشته خود را در بدن سابق به یاد آوریم، در حالی که اصلا هیچ کسی چنین چیزهایی را به یاد نمی‌آورد.

البته ممکن است گفته شود که چون این انتقال طول کشیده است یا اینکه به واسطه انتقال، یک زمانی بین کارهای عقل و پردازش‌های آن وقفه افتاده است، به همین جهت، بدن سابق خود را به یاد نمی‌آوریم.

جوابی که در برابر این احتمال داده شده این است که امور مهم در زندگی هر فردی، امری نیست که به واسطه گذر زمان از یادها بروند. پس این چه زندگی سابقی در همین دنیاست که به یاد هیچ کسی نمی‌آید. (شرح الاصول الخمسه، ص۴۸۷-۴۸۸)

5- تعلق دو نفس به یک بدن: چگونه می‌شود دو روح در یک جسم قرار گیرند؟ هر بدن و جسمی، نفسی مختص به خود دارد و نمی‌تواند بدون نفس باشد.

در فرایند تناسخ، بدنی که روح می‌خواهد به آن بپیوندد، بر اساس مقدمات قبلی، خودش یک نفس دارد و حالا نیز یک روح و نفس جدید به او تعلق می‌گیرد. خاصیت و ویژگی نفس، تدبیر کارهای بدن و برطرف کردن نیازهای آن و دستور دادن به آن است. در نتیجه، اگر تناسخ درست باشد و اتفاق بیفتد، لازمه‌اش این است که یک بدن، دارای دو روح و دو نفس بشود و چون هر نفس، تدبیر و کارکرد خاص خود را دارد، دو نفس در یک بدن ممکن نیست، زیرا هر یک می‌خواهد به صورتی دستور دهد و لازمه آن، بی‌نظمی ‌و از بین رفتن انسان است.

علاوه بر اینکه، وجود دو نفس در یک بدن، خلاف چیزی است که هر کسی در درون خود می‌یابد که یک نفس بیشتر ندارد. (کشف المراد، ص۱۱۳/ ملاصدرا، اسفار، ج ۹، ص۱۰۹)

هیچ کسی را سراغ نداریم که به خاطر داشته باشد بار دیگرى به این جهان آمده و حوادث آن را دیده باشد در حالی که طبق آیات قرآن در قیامت که ارواح به بدن‌ها باز مى‌گردند، همه اعمال و کردار خود را به خاطر دارند و حتى دوستان و دشمنان خود را مى‌شناسند



6- عدم هماهنگی میان نفس و بدن:
- ترکیب بدن و نفس یک ترکیب واقعی و حقیقی است نه یک ترکیب ساختگی و از قبیل ترکیب‌های صنعتی یا ترکیب‌های شیمیایی.
- در جایی که ترکیب میان اجزا، ترکیب حقیقی باشد، یک نحوه وحدت و اتصالی میان اجزاء ایجاد می‌شود.
- نتیجه این وحدت میان اجزا این است که نفس انسانی، هماهنگ با تکامل بدن پیش می‌رود.
نفس در نتیجه وحدت و هماهنگی‌ای که با تکامل بدن پیدا کرده، به مرور از حالت جنینی به انسان کامل تبدیل و یکسره در حال تکامل است.
- حال، در فرض تناسخ، بدنی که تکامل یافته است با یک نفسی همراه می‌شود که کمالاتی را به دست آورده و در این صورت، هماهنگی و اتحادی میان آن‌ها ایجاد نمی‌شود و هر یک دیگری را کنار می‌زند و در نتیجه هماهنگی‌ای بین نفس و بدن ایجاد نمی‌شود و نفس نمی‌تواند در بدنی که خودش کامل شده، کاری را انجام دهد.(ملاصدرا، اسفار، ج ۹، ص۳۲)

7- لزوم تساوی: اگر تناسخ درست باشد، باید تعداد موجودات زنده همیشه یکسان باشد تا روح با مرگ یک بدن بلافاصله وارد بدن دیگری شود، چرا که روح بدون بدن حتی در دیدگاه اهل تناسخ ناممکن است. ولی روشن است که تعداد موجودات زنده یکسان نیست. علاوه بر اینکه سؤال می‌شود ارواح اولیه چگونه پدید آمدند و در میان ایشان تفاوتها و سختی‌ها و راحتی‌ها چگونه قابل توجیه است؟

8- امکان نداشتن جریان حکمت تناسخ در برخی افراد: اگر وضع فعلی هرکس حاصل کارهای گذشتۀ اوست و افراد برحسب اعمال خود به درجات پایین‌تر یا بالاتر می‌روند، در مورد عالی‌ترین درجه خیر و پایین‌ترین درجه شرّ این مشکل پیش می‌آید که امکان فرارفتن یا فرود آمدن سلب می‌شود. یعنی اگر پیامبر یا فرشته که در عالی‌ترین مرتبه خیر قرار دارند ثوابی کنند، درجه بالاتری وجود ندارد که به پاداش عملشان به آن برسند، و اگر پایین‌ترین مرتبۀ شر مرتکب گناهی شود مرتبه فروتری وجود ندارد که کیفر گناهش شود.(شهرستانی، نهایة الاقدام، ص۳۹۵)

در آیه 40 سوره روم صریحاً مى‌گوید: پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در قیامت است



9- نادرست بودن حکمت تناسخ: یکی از دلایل تناسخیان، توجیه رنج‌هایی بود که علت آن را متوجه نشده و برای توجیه آن گناهان زندگی قبلی را مطرح می‌کردند. ولی با توجه به فلسفه زندگی در دنیا و امتحانات الهی و اینکه برخی رنج‌ها مقدمه‌ای برای رسیدن به کمالات نفسانی و ثواب‌های آینده است، دلیل آنها پایه و اساس خود را از دست می‌دهد.

بنابراین اگر همه رنج‌ها و مصیبت‌ها نتیجه کردارهای زشت گذشتۀ فرد باشد باید هر مصیبت دیده‌ای را بتوانیم سرزنش و تحقیر کنیم در حالی که اهانت و تحقیر کودکان و حیوانات کاری غیر معقول است و رنج‌های بسیاری از افراد از جمله پیامبران معصوم الهی در جهت رشد و کمال ایشان است نه پیامد گناهان زندگی سابق. (شرح الاصول الخمسة، ص۴۸۷)

10- ناکافی بودن حکمت تناسخ: اگر رنج، کیفر گناه است، بنابراین باید با توبه شخص گناهکار یا راضی شدن صاحب حق، این رنج‌ها نیز پایان یابد و مثلاً بیمار با توبه بهبود یابد. در حالی که چنین نیست و این سختی‌ها با توبه از بین نمی‌رود. (المغنی، ج ۱۳، ص۴۱۰)

علاوه بر آن رنجی که انسان به واسطه خطای خود یا به جهت دفع کردن ضرری از خود متحمل می‌شود، هرگز نمی‌تواند کیفر محسوب شود، مثلاً انسان خود را در طلب علم و ادب یا در تجارت یا درمان به زحمت می‌افکند اما این کار را برای سود می‌کند. (المغنی، ج۱۳، ص۴۱۴-۴۱۵)

11- فراگیر نبودن حکمت تناسخ: بسیاری از کافران و فاسقان در راحتی و نعمت به سر می‌برند، پس اگر مطابق سخن تناسخیان این افراد پاداش نیکی‌های گذشتۀ خود را می‌بینند؛ باید به آنان احترام بگذاریم نه اینکه آنان را به واسطه طمع‌کاری و بدکاری سرزنش کنیم. (المغنی، ج۱۳، ص۴۰۹)

بنابراین، اینکه رنج‌ها به واسطه گناهان سابق ماست و لذت‌ها به واسطه نیکی‌های سابق، عمومیت ندارد.

تناسخیون معتقدند بازگشت به دنیا مخصوص گروه‌های متوسطِ بین سعادت‌مند و شقاوت‌مند است. که بعد از مرگ، دوباره روحشان به دنیا بازگشته و به تناسب اعمالشان، با شکل‌های مختلف به دنیا برمی‌گردند.



چگونه از سیر تکاملی جهان به بطلان عقیده تناسخ پی می بریم؟

بطلان عقیده تناسخ از سیر تکاملی جهان

قانون هستی، موجودات این عالم را مدام از مرحله‌اى به مرحله کامل‌تر می‌برد و چیزى که هرگز در این قانون امکان‌پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است. به قول فلاسفه؛ هر موجودى که از «قوّه» به «فعلیّت» برسد، دیگر به حال اوّل (قوّه) باز نخواهد گشت. عقیده به تناسخ، برخلاف این قانون مى‌گوید: روح انسان از بدن جدا مى‌گردد، ولى بزودى به بدن دیگرى بازگشته، و همان مراحل را از نو شروع مى‌کند و این یک ارتجاع روشن و یک عقب‌گرد به تمام معنى است که هیچ محقّقى نمى‌تواند آن را بپذیرد. (سایت آیت الله مکارم شیرازی)

دلایل قرآن در رد تناسخ

قرآن مجید در آیات متعدّدى، عقیده تناسخ را مردود مى‌شمارد، مانند؛ آیات 99 و 100 سوره مؤمنون، که صریحاً بازگشت به این زندگى براى جبران گذشته را، نفى مى‌نماید. آیه 28 سوره بقره می‌فرماید: چگونه به خدا کفر می ورزید در حالی که [پیش از دمیده شدن روح به کالبدتان ترکیبی از عناصر] مرده بودید، پس شما را حیات بخشید، سپس شما را می میراند، آن گاه دوباره زنده می کند، سپس به سوی او بازگردانده می شوید. و نیز در آیه 40 سوره روم صریحاً مى‌گوید: پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در قیامت است. "خداست آن كه شما را بیافرید، سپس روزى داد، سپس مى‌میراند، سپس زنده مى‌كند. آیا كسانى كه شریك خدا مى‌سازید، هیچ از این كارها توانند؟ همچنین در سوره حج آیه 66 می‌فرماید: اوست که به شما حیات داد، سپس شما را می میراند، آن گاه شما را زنده می کند. و در سوره غافر، آیه 11 نیز به این معنا تصریح شده است. مى‌گویند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى. به گناهانمان اعتراف كردیم؛ پس آیا راه بیرون‌شدنى [از آتش‌] هست؟»

اسلام بازگشت ارواح به دنیا در قالب یک شخص دیگر، یا یک موجود جاندار برای انجام کارهای خوب و به دست آوردن شرایط همزیستی با ارواح را قبول نداشته و صریحا آن ‌را رد می‌کند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: "چون مرگ یکی‌ از آنها فرا رسد گوید: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنیا باز گردانند، شاید کارهای نیکی را که در گذشته ترک کرده بودم،(در حیات آینده) انجام دهم. (پاسخ داده می‌شود): هرگز، این سخنی است (بی‌اساس) که گوینده خود می‌گوید (و به آن ترتیب اثر داده نمی‌شود) و از پی (مرگ) اینان عالم برزخ است تا روزی که قیامت فرا رسد و از قبرها بر انگیخته شوند. (مومنون،99-100)

امام رضا علیه‌السلام در پاسخ کسى که از «تناسخ» پرسیده بود، فرمود: هر کس به تناسخ معتقد باشد، به خداوند بزرگ کافر است و بهشت و جهنم را انکار می‌‏کند 



بطلان تناسخ

برای تكمیل بحث، مطلبی را از تفسیر نمونه بیان می‎نماییم كه دلالت بر ردّ این عقیده دارد، در ذیل آیه 28 سورة بقره: «كَیْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» آیه شریفه صریحاً می‎گوید: بعد از مرگ، یك حیات بیش نیست و طبعاً این حیات همان زندگی در رستاخیز و قیامت است، و به تعبیر دیگر آیه‎ می‎گوید: شما مجموعاً دو حیات و مرگ داشته و دارید، نخست مرده بودید (در عالم موجودات بی‎جان قرار داشتید) خداوند شما را زنده كرد، سپس می‎میراند و بار دیگر زنده می‌كند، اگر تناسخ صحیح بود، تعداد حیات و مرگ انسان بیش از دو حیات و مرگ بود.
بنابراین عقیده به تناسخ كه گاهی نام آن را تغییر داده «عود ارواح»(بازگشت ارواح) می‌نامند از نظر قرآن باطل و بی‎اساس است. به علاوه ما دلائل عقلی و روشنی داریم كه این عقیده را نفی می‌كند و آن را به عنوان یك نوع ارتجاع و عقب‌گرد در قانون تكامل اثبات می‌كند.

تناسخ در دیدگاه ائمه اطهار علیهم‌السلام

در مورد بطلان تناسخ از نظر عقلی و آیات قرآن بررسی کردیم. حال دیدگاه اهل بیت علیهم‌السلام را درباره تناسخ بررسی می‌کنیم. تناسخ یا بازگشت ارواح به دنیا در جسم‌های دیگر با اساس تعالیم پیامبران الهی منافات دارد و امامان شیعه صریحا آن ‌را کفر خوانده‌اند. مأمون نظر امام رضا علیه‌السلام را دربارۀ کسانی که معتقد به تناسخ‌اند پرسید. حضرت فرمود: "کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است. (عیون اخبارالرضا ع، ج2، ص202) 

امام صادق علیه‌السلام نیز در مورد اهل تناسخ فرمود: "اینان پنداشته‌اند که نه بهشت و نه جهنمی است، و نه برانگیختن و زنده شدنی. قیامت در نظر آنان یعنی، روح از قالبی بیرون رود و در قالب دیگری وارد شود. اگر در قالب اول نیکوکار بود بازگشتن در قالبی برتر و نیکوتر، در عالی‌ترین درجۀ دنیا خواهد بود، اما اگر بدکار، یا نادان بود، در پیکر بعضی از چهارپایان زحمتکش و باربر که حیاتشان با رنج و زحمت طی می‌شود، مستقر می‌گردد، یا در بدن پرندگان کوچک و بد قیافه‌ای که شب‌ها پرواز می‌کنند و به گورستان‌ها علاقه و انس دارند جای می‌گیرد. (الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص344)

امام رضا علیه‌السلام در پاسخ کسى که از «تناسخ» پرسیده بود، فرمود: "مَنْ قَالَ بِالتَنَاسُخِ فَهُوَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظیمِ، مُکَذّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ؛(وسائل‌الشیعة، ج 28، ص341) هر کس به تناسخ معتقد باشد، به خداوند بزرگ کافر است و بهشت و جهنم را انکار می‌‏کند.

قرآن کریم می‌فرماید: "چون مرگ یکی‌ از آنها فرا رسد گوید: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنیا باز گردانند، شاید کارهای نیکی را که در گذشته ترک کرده بودم، انجام دهم. پاسخ داده می‌شود: هرگز، این سخنی است بی‌اساس است و پس از مرگ عالم برزخ است تا روزی که قیامت فرا رسد و از قبرها بر انگیخته شوند



 روایاتی دیگری هم دال بر بطلان تناسخ وجود دارد که البته مضمون همه آنها تقریباً یکی است:

 امام صادق علیه‌السلام در حدیثی طولانی فرمود: معتقدان به تناسخ راه درست دین را پشت سر انداخته و گمراهى را براى خود آراسته‌‏اند، و نفس خود را در زمین شهوات به چرا واداشته‌‏اند، اینان پنداشته‌اند که نه بهشت و نه جهنمی است و نه برانگیختن و زنده شدن است، قیامت در نظر آنان عبارت از این است که روح از قالبی بیرون رود و در قالب دیگری وارد شود. اگر در قالب اول نیکوکار بوده بازگشتن در قالبی برتر و نیکوتر، در عالی‌ترین درجه دنیا خواهد بود، اما اگر بدکار یا نادان بود، در پیکر بعضی از چهار پایان زحمتکش و باربر که حیاتشان با رنج و زحمت طی می‌شود، مستقر می‌گردد یا در بدن پرندگان کوچک و بد قیافه‌ای که شب‌ها پرواز می‌کنند و به گورستان‌ها علاقه و انس دارند جای می‌گیرد. (الاحتجاح طبرسی، ج2، ص344)

جسم و بدن مثالی شبیه به جسم مادی است، لکن بسیاری از ویژگی‌های بدن مادی را ندارد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی‌که خداوند روح مؤمن را قبض کند، آن را در کالبدی همانند بدن دنیایی او قرار می‌دهد. (کافی، ج3، ص245)

با بررسی دلایل عقلی و نقلی (آیات و روایات اهل بیت علیهم‌السلام) به این نتیجه می‌‎رسیم که نظریه تناسخ مردود و غیر قابل قبول است. کسانی که به تناسخ معتقدند، مباحث دیگری چون معاد و قیامت را زیر سوال می‌برند که در بخش‌های بعدی به آن مباحث پرداخته می‌شود.