گزارش سینمایی
«داستان»؛ فعل جدا نشدنی سینما
در مستند «ماشین تحریر، تفنگ، دوربین فیلمبرداری» غولهای سینمایی جهان مثل مارتین اسکورسیزی، جیم جارموش، تارانتینو، ساموئل فولر و تیم رابینز در یکی از قسمتهای این مستند درباره فیلم خوب صحبت میکردند که فولر در برابر این سوال که یک فیلم سینمایی خوب چگونه است، بدون تعلل میگوید «داستان»!
«داستان»، حلقه مفقودهای که در سینمای ایران همچنان دچار سرگردانی است و خیلی به آن بهایی داده نمیشود. در حالیکه اگر به فیلمها و سریالهای اقتباسی نگاهی بیاندازیم، میبینیم که نقش بهسزایی در خلق شاهکارهای سینمایی داشته است.
اگر نگاهی به آمار سینمای غرب داشته باشیم درمییابیم که آنها در این حوزه نزدیک به 70 درصد فیلمهایشان براساس اقتباس ادبی است و نمونههای موفق و قابل تامل کم ندارند در حالیکه اگر بخواهیم از آثار اقباسیمان در سینما نام ببریم، وا میمانیم و شاید به اندازه انگشتان دست باشد.
بسیاری از منتقدان در حوزه ادبیات و سینما میگویند هنر هفتم به دلیل عمر کماش به نسبت ادبیات باعث شده ادبیات تجربیات و رویدادهای سینما را جدی نگیرد و از طرفی دیگر هم ادبیات با وجود غنی و پربار بودن نمیتواند انتظارات سینما را برآورده کند.
چون سینما را در روایت نمیشناسد مشکلاتی که نه سینماییها و نه نویسندهها توانستند به یک بالانس درست و درمانی دست پیدا کنند.
این کم رجوع کردن به ادبیات فارسی در حوزه سینما رفته رفته به آسیب تبدیل میشود که واقعا غیرقابل جبران خواهد شد. باید بدانیم که سینما با قدرتی که دارد همراه با ادبیات میتواند زمینههای رونقاش را فراهم کند، همچنین باعث رواج ادبیات در میان عامه مردم شود.
این گزارش مقدمهای است برای پرداختن به موضوع «اقتباس سینمایی از ادبیات» که قرار است هر هفته به فیلمهایی که از ادبیات اقتباس شدهاند بپردازد، اینکه نمونههای سینمایی چه تفاوتی با نمونههای ادبی آن دارند و زوایای مختلف هر دو حوزه بررسی شود.
پیوند جدانشدنی کلمه و تصویر
اقتباس یعنی/ نقل کردن و گرفتن مطلبی از کسی یا جایی با تغییر دادن آن برای پدید آوردن اثر جدید. اقتباس سینمایی از ادبیات هم به همینشکل میتواند پیوند عمیقی میان سینما و ادبیات برقرار کند اما آیا توانستهایم در این راه موفق باشیم؟ راهی که طولانی و به غایت عمیق و ثمربخش است.اگر نگاهی به آمار سینمای غرب داشته باشیم درمییابیم که آنها در این حوزه نزدیک به 70 درصد فیلمهایشان براساس اقتباس ادبی است و نمونههای موفق و قابل تامل کم ندارند در حالیکه اگر بخواهیم از آثار اقباسیمان در سینما نام ببریم، وا میمانیم و شاید به اندازه انگشتان دست باشد.
جدی نگرفتن سینما از سوی ادبیات
این گزارش مقدمهای است برای پرداختن به موضوع «اقتباس سینمایی از ادبیات» که قرار است هر هفته به فیلمهایی که از ادبیات اقتباس شدهاند بپردازد.
چون سینما را در روایت نمیشناسد مشکلاتی که نه سینماییها و نه نویسندهها توانستند به یک بالانس درست و درمانی دست پیدا کنند.
ردپای ادبیات خارجی در آثار اقتباسی سینمای ایران
وقتی به نمونههای موفق و قابل اعتنای اقتباسی سینمای ایران نگاه میکنیم، میبینیم که آنها از نمونههای ادبی خارجی اقتباس شدند مثل فیلم سارا از داستان خانه عروسک هنریک ایبسن، پری از فرنی و زویی جی دی سلینجر، شبهای روشن از داستان شبهای روشن داستایوفسکی ، تردید از هملت ویلیام شکسپیر، اینجا بدون من از باغحوش شیشهای تنسی ویلیامز، پله آخر براساس داستانی از جیمز جویس و...این کم رجوع کردن به ادبیات فارسی در حوزه سینما رفته رفته به آسیب تبدیل میشود که واقعا غیرقابل جبران خواهد شد. باید بدانیم که سینما با قدرتی که دارد همراه با ادبیات میتواند زمینههای رونقاش را فراهم کند، همچنین باعث رواج ادبیات در میان عامه مردم شود.
این گزارش مقدمهای است برای پرداختن به موضوع «اقتباس سینمایی از ادبیات» که قرار است هر هفته به فیلمهایی که از ادبیات اقتباس شدهاند بپردازد، اینکه نمونههای سینمایی چه تفاوتی با نمونههای ادبی آن دارند و زوایای مختلف هر دو حوزه بررسی شود.