تبیان، دستیار زندگی

پاییز چه قدر در ادبیات ما نقش داشته است؟

پاییز؛ فصلی که شعر در آن جای گرفت

می‌پرسم چگونه شاعر شدی؟ می‌گوید ریاضی خواندم قواعد کلمات در ذهنم به‌درستی جا گرفت، جوابش قانع‌کننده نبود اما اشعار خوبی می‌گفت، بعدتر گفت که همین‌طوری جوابی داده است. می‌خواستم بگیم آخر قواعد ریاضی و هندسه و دیفرانسیل چه ربطی به کلمات دارند که عبور کردم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شعر پاییز
وقتی کلمات که شکل می‌گرفت و دو دوتا چهارتا می‌کرد که این هم بشود مضراب مثنوی شعرش تا با غزل‌هایش مراعات نظیر زیبایی شکل بگیر چیکار می‌کرد. اما خب درباره همه کلمات این‌گونه بود؟ مثلا می‌خواستند درباره پاییز بنویسند باید به کدام رادیکال می‌خورد تا خزان را به مخاطب القا کند.

باید بگویم ریاضی هیچ تاثیری در بند و قافیه ندارد، شاعر با عواطف و ذوق شاعرانگی‌اش بند بند را می‌سازد، اما حالا که در فصل پاییز هستیم شاعران زیادی درباره این فصل شعر سروده‌اند که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

مهدی اخوان ثالث

مهدی اخوان ثالث از پیش‌كسوتان شعر امروز فارسی به ویژه شعر حماسی و اجتماعی است. او را شاعر حماسه‌های شكست می‌نامند.

شعر اخوان ریشه در ادبیات گذشته ایران دارد كه هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون قوی و پر بار است.

او در شعرش كلمات زبان محاوره را به راحتی در كنار كلمات ادبی فاخر می‌نشاند و از این حیث زبان غنی و خاص خود را داشت كه در میان شاعران معاصر كاملاً مشخص است و اشعار او ریشه‌های اجتماعی و عاشقانه دارد. عاشقانه‌ترین شعرش درباره پاییز آسمانش را گرفته تنگ در آغوش را مرور می‌کنیم.

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش

باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،

با سکوت پاکِ غمناکش
سازِ او باران، سرودش باد

جامه اش شولای عریانی‌ست
ورجز،اینش جامه ای باید

بافته بس شعله ی زرتار پودش باد
گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد

باغبان و رهگذران نیست
باغ نومیدان

چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،

ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟

داستان از میوه های سر به گردون‌سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید

باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پائیز

حسین منزوی

منزوی از شاعران اثرگذار و نوآور در عرصه غزل معاصر بود تا جایی که نوآوری‌ها و خلاقیت‌های منزوی در غزل كم‌نظیر بود. اشعار او سرشار از عشق، شور و اشتیاق است و دست مایه اصلی شعرش عشق است.

پاییز کوچک من،

استعاره یکی از مهمترین ابزارها برای بیان احساسات و انتقال آن از طریق شعر است که حافظ به دفعات از آن استفاده کرده.


پاییز کهربایی تبریزی‌هاست

که با سماع باد
تن را به پیچ و تاب جذبه

تن را به رقص می‌سپرند
و برگ‌های گر گرفته

که گاهی با گردباد
مخروط واژگونه‌ای از رنگ‌اند

و گاه ماهیان شتابانی
در آب‌های باد

پاییز کوچک من،
وقت بزرگ باران‌ها

باران، جشن بزرگ آینه‌ها در شهر
باران که نطفه می‌بندد در ابر

حیرت درخت‌های آلبالو را می‌گیرد،
و من غم بزرگ باغچه را

از شادی حقیر گلدان‌ها
زیباتر می‌یابم.

پاییز کوچک من،
گنجایش هزار بهار،

گنجایش هزار شکفتن دارد
وقتی به باغچه می‌نگرم

روح عظیم «مولانا» را می ‌‌بینم
که با قبای افشان

و دفتر کبیرش
زیر درخت‌های گلابی

قدم می‌زند
و برگ‌‌های خشک

زیر قدم‌‌هایش شاعر می‌شوند
وقتی به باغچه می‌نگرم

«بودا» حلول می‌کند
در قامت تمام نیلوفرها

وقتی به باغچه می‌نگرم
پاییز «نیروانا» ست

پاییز نی زنی است
که سحر ساده‌ی نفسش را

در ذره‌های باغ
دمیده است

و می ‌‌زند
که سرو به رقص آید

پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ‌هاست

با یکدیگر
تا من نگاه شیفته‌ام را

در خوش‌‌ترین زمینه به گردش برم
و از درخت‌های باغ بپرسم

خواب کدام رنگ
یا بی رنگی را می‌بینند
در طیف عارفانه‌ی پاییز؟

احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی از برجسته‌ترین شاعران صاحب سبک معاصر است که علاوه بر سرودن شعر به اموری، چون نویسندگی، گویندگی و نقد هنری نیز چیره‌دست بود.

وی بنیان‌گذار سبک موج نو در دهه چهل در شعر معاصر ایران است که در نیمه دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد. اشعاری که درباره پاییز سروده روح را جلا می‌دهد و انسان را با رنگ‌ها پاییز همراه.

دوستت دارم
باید در چشمان نگریست

یا در گوش‌ها گفت؟
جنبش انگشتانت که به روی هم انباشته شده بود

و مروارید چشمانت
دلیل بود؟

در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم

دورمان دیوار شیشه‌ای سبز
سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را

سبز خرم کرده بود
از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست

بیرون خزان در کار بود‌
نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟

یا در خزان برون؟
من و بهار پیاده شدیم

بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه می‌آمد

حافظ شیرازی

اشعار حافظ در درجه اول در قالب ادبی غزل که سبکی ایده آل برای بیان عشق الهی و عرفانی است، سروده شده است.

استعاره یکی از مهمترین ابزارها برای بیان احساسات و انتقال آن از طریق شعر است که حافظ به دفعات از آن استفاده کرده. استعاره در لغت به معنی استفاده از یک عبارت یا کلمه‌ای است که دارای دو یا چند معنی باشد. حافظ از این هنر ادبی با ظرافت بی نهایتی در تمام اشعار خود استفاده می کند و این یکی از دلایلی است که شعرهای او به راحتی قابل فهمیدن نیست. اما شعر او درباره پاییز بسیار دلنشین و همه فهم است.

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست