همزیستی مثبت، رفتار اسلامی فراموششده
دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگری به تساهل (سهلگیری) مؤثر و همزیستی مثبت بین مردم نیاز دارد؛ زیرا نزدیک شدن فرهنگها و گفتگوی تمدنها، به لطف انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات مجازی، که موانع زمانی و مکانی بین ملتها و مردم را از بین برد، روز به روز در حال افزایش است بهطوری که همه، اکنون در یک دهکده بزرگ جهانی زندگی میکنیم.
اشاره
آنچه میخوانید ترجمه نوشتاری است به قلم حجتالاسلام حسین علی المصطفی، نویسندۀ کتاب: «ادبیات التعایش بین المذاهب» (ادبیات همزیستی بین مذاهب). نویسنده از چهرههای شاخص شیعه در منطقه قطیف عربستان است و در موضوعات متعدد دینی بهویژه مباحث مربوط به گفتمان وحدت و روابط بین ادیان و فرقهها، صاحبنظر است. برای درک بهتر نوشتار، در جاهایی از ترجمه، به ناچار مقدمه یا توضیحاتی به متن اصلی افزوده شده که برای حفظ امانتداری، آن را در داخل پرانتز گذاشتهایم.
در روایتی از امام حسن علیهالسلام آمده:
وَأَحْسِنْ جِوَارَ مَنْ جَاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِم «خوبْهمسایهداری، شرط مسلمانی است».
لغتشناس معروف، ابن فارس درباره ریشه واژه «عیش» میگوید:
اصل این کلمه به معنی حیات و بقاست.
خلیل بن احمد هم میگوید: عیش یعنی حیات و معیشت به اموری گفته میشود که زندگی انسان در گرو آن است نظیر غذا و نوشیدنی و...
این کلمه با همخانوادههایش در هفت جای قرآن به صورت فعل متعددی به کار رفته است:
﴿فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ﴾. (حاقه:21)
﴿وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا﴾. (نبأ:11)
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا﴾. (طه:124)
﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا﴾. (قصص:58)
﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾. (زخرف:32)
﴿وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَایِشَ﴾. (حجر:20)
از جمله پیامهای جهانشمول دین اسلام این است که به عدالت فرمان میدهد، از بیعدالتی نهی میکند، پایههای صلح را بر روی زمین استوار میکند و خواستار همزیستی مثبت بین همه افراد بشریت، با صرف نظر از جنسیت، نژاد و رنگ و عقیده، در فضای برادری و رواداری است. چرا که همه انسانها از یک ریشه، برآمدهاند؛ چنانکه قرآن میفرماید:«ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید، همان کسی که شما را از یک انسان آفرید» (نساء:1)
بنابراین ناگزیر میبایست حدیث امام حسن علیهالسلام را (که در ابتدای نوشتار آوردیم) در این چهارچوب کلی اخلاقی معنا کنیم، یعنی بگوییم: باید با همسایه به نیکی رفتار کرد، خواه نزدیک باشد یا دور، مومن باشد یا کافر؛ چرا که همسایهداری، یکی از نشانههای مسلمانی است و کسی که حُسن رفتار با همسایه را ندارد از اسلام، دور است، زیرا نماد مسلمانی، فقط نماز و روزه و حج نیست، بلکه اسلام در اخلاق و احترام به دیگران نیز نمایان است.
رابطه هشام بن الحکم و عبدالله الاباضی
عبدالله بن یزید اَباضی (متوفی 86 ه) در کوفه زندگی میکرد و مورد توجه اصحاب فرقۀ اَباضیه (کهنترین فرقۀ شکلگرفته در اسلام) قرار داشت. آنها معارف فرقۀ خود را از او میگرفتند. شغل او خرازی بود و شریک تجاریاش، هشام بن حکم که پیشوای فرقهای شیعی بود. این دو نفر، با وجود اینکه بین پیروانشان، اختلافنظر بود، هر دو در یک دکان با هم کار میکردند تا اینکه مرگ آنها را از هم جدا کرد. (مروج الذهب: ج 2، ص 54).
رابطه طلحه بن مسرف و زبید الیمی
طلحه بن مصرف و زبید الیمی برادر بودند، طلحه عثمانی مذهب و زبید علوی بود. طلحه شراب را حرام میدانست و زید، نه. طلحه از دنیا رفت در حالی که به زبید وصیت کرده بود. ( معرفت الثقات: ج 1، ص 480)
ابن حجر عسقلانی از قول محمد بن طلحه بن مسرف میگوید: «در کوفه پسری نبود که پدر و برادری دوستدارتر از طلحه بن مسرف و زبید یمانی داشته باشد. طلحه، عثمانی و زبید علوی بود» (تهذیب التهذیب: ج 3، ص 268)
رابطه عبدالله بن ادریس الکوفی و ابثر بن القاسم الزبیدی
این دو با هم برادر بودند. عبدالله، عثمانی و ابثر علوی بود. یکی شرب خمر را حلال میدانست و دیگری حرام. با این حال، وقتی ابثر از دنیا رفت، عبدالله، بدهی او را پرداخت کرد.)معرفت الثقات: جزء 1 ص 480)
رابطه عبدالله بن اَکْیَم جُهَنی و عبدالرحمن بن انصاری
عبدالله بن اکیم جهنی، جزو اعراب جاهلی بود و قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد. او با عبدالرحمن بن ابی لیله انصاری برادر بود، عبدالله عثمانی و عبدالرحمن، علوی بود. با این حال، هیچگاه شنیده نشد که بین این دو بحث و بگومگو دربگیرد. (معرفت الثقات: جزء 1 ص 480).ا
رابطه عبدالله بن عباس با خوارج
بین حروریه (گروهی از خوارج) با وجود مخالفت با مکتب علوی، و عبدالله بن عباس، رابطه عمیقی برقرار بود. هرمز میگوید: «نجده بن عامر حروری، نامهای به ابن عباس نوشت و سوالاتی پرسید از جمله اینکه آیا غلام و زن هم در تقسیم غنایم سهیماند؟ و همینطور درباره کشتن بچهها و درباره یتیم و اینکه عنوان یتیمی کی از او برداشته میشود و تکلیف بستگان آنها چه میشود؟
عبدالله بن عباس نیز در نامهای جواب تک تک سوالات او را داد. (صحیح مسلم: ج 3، ص 1445).
رابطه شریف رضی با ابواسحاق صابی
از جمله دوستیهایی که در میراث عرب به یادگار مانده، روابط دوستانۀ بین سید شریف الرضی (نابغه شعر و ادب و مدوِن نهج البلاغه) و ابو اسحاق صابی (از دانشمندان قرن چهارم هجری) است. این دوستی بر اساس روح محبت، ایثار، بزرگواری و فضیلت بین این دو بنا شده بود.
(پیروان کیش «صابی» به اصل «توحید» ایمان دارند ولی به اصل «نبوت» معتقد نیستند. ابواسحاق با اینکه مسلمان نبود، به احترام مسلمانان در ماه رمضان، روزه میگرفت. سید رضی، نیز با او رابطه دوستانهای داشت. ابواسحاق که از دنیا رفت، سید، در رثای او قصیدهای پرداخت که مضمونش این بود: کوهی فرو ریخت که اگر این کوه به دریا ریخته بود دریا را به هیجان میآورد و سطح آن را کفآلود میساخت. من قبل از آنکه خاک، تو را در برگیرد باور نمیکردم که خاک بتواند که روی کوههای عظیم را بپوشاند).
آنچه میخوانید ترجمه نوشتاری است به قلم حجتالاسلام حسین علی المصطفی، نویسندۀ کتاب: «ادبیات التعایش بین المذاهب» (ادبیات همزیستی بین مذاهب). نویسنده از چهرههای شاخص شیعه در منطقه قطیف عربستان است و در موضوعات متعدد دینی بهویژه مباحث مربوط به گفتمان وحدت و روابط بین ادیان و فرقهها، صاحبنظر است. برای درک بهتر نوشتار، در جاهایی از ترجمه، به ناچار مقدمه یا توضیحاتی به متن اصلی افزوده شده که برای حفظ امانتداری، آن را در داخل پرانتز گذاشتهایم.
همزیستی مثبت، نیاز مبرم دنیای امروز
دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگری به تساهل (سهلگیری) مؤثر و همزیستی مثبت بین مردم نیاز دارد؛ زیرا نزدیک شدن فرهنگها و گفتگوی تمدنها، به لطف انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات مجازی، که موانع زمانی و مکانی بین ملتها و مردم را از بین برد، روز به روز در حال افزایش است بهطوری که همه، اکنون در یک دهکده بزرگ جهانی زندگی میکنیم.در روایتی از امام حسن علیهالسلام آمده:
وَأَحْسِنْ جِوَارَ مَنْ جَاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِم «خوبْهمسایهداری، شرط مسلمانی است».
همزیستی و معاشرت در قرآن
(معادل کلمه همزیستی در زبان عربی، واژه «تعایش» است. این کلمه در قرآن نیامده اما کلمات دیگری در قرآن به کار رفته که با واژه تعایش، همخانواده است.)لغتشناس معروف، ابن فارس درباره ریشه واژه «عیش» میگوید:
اصل این کلمه به معنی حیات و بقاست.
خلیل بن احمد هم میگوید: عیش یعنی حیات و معیشت به اموری گفته میشود که زندگی انسان در گرو آن است نظیر غذا و نوشیدنی و...
این کلمه با همخانوادههایش در هفت جای قرآن به صورت فعل متعددی به کار رفته است:
﴿فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ﴾. (حاقه:21)
﴿وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا﴾. (نبأ:11)
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا﴾. (طه:124)
﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا﴾. (قصص:58)
﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾. (زخرف:32)
﴿وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَایِشَ﴾. (حجر:20)
از جمله پیامهای جهانشمول دین اسلام این است که به عدالت فرمان میدهد، از بیعدالتی نهی میکند، پایههای صلح را بر روی زمین استوار میکند و خواستار همزیستی مثبت بین همه افراد بشریت، با صرف نظر از جنسیت، نژاد و رنگ و عقیده، در فضای برادری و رواداری است. چرا که همه انسانها از یک ریشه، برآمدهاند؛ چنانکه قرآن میفرماید:«ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید، همان کسی که شما را از یک انسان آفرید» (نساء:1)
بنابراین ناگزیر میبایست حدیث امام حسن علیهالسلام را (که در ابتدای نوشتار آوردیم) در این چهارچوب کلی اخلاقی معنا کنیم، یعنی بگوییم: باید با همسایه به نیکی رفتار کرد، خواه نزدیک باشد یا دور، مومن باشد یا کافر؛ چرا که همسایهداری، یکی از نشانههای مسلمانی است و کسی که حُسن رفتار با همسایه را ندارد از اسلام، دور است، زیرا نماد مسلمانی، فقط نماز و روزه و حج نیست، بلکه اسلام در اخلاق و احترام به دیگران نیز نمایان است.
نمونههایی از همزیستی مثبت در تاریخ اسلام
رابطه هشام بن الحکم و عبدالله الاباضی
عبدالله بن یزید اَباضی (متوفی 86 ه) در کوفه زندگی میکرد و مورد توجه اصحاب فرقۀ اَباضیه (کهنترین فرقۀ شکلگرفته در اسلام) قرار داشت. آنها معارف فرقۀ خود را از او میگرفتند. شغل او خرازی بود و شریک تجاریاش، هشام بن حکم که پیشوای فرقهای شیعی بود. این دو نفر، با وجود اینکه بین پیروانشان، اختلافنظر بود، هر دو در یک دکان با هم کار میکردند تا اینکه مرگ آنها را از هم جدا کرد. (مروج الذهب: ج 2، ص 54).
رابطه طلحه بن مسرف و زبید الیمی
طلحه بن مصرف و زبید الیمی برادر بودند، طلحه عثمانی مذهب و زبید علوی بود. طلحه شراب را حرام میدانست و زید، نه. طلحه از دنیا رفت در حالی که به زبید وصیت کرده بود. ( معرفت الثقات: ج 1، ص 480)
ابن حجر عسقلانی از قول محمد بن طلحه بن مسرف میگوید: «در کوفه پسری نبود که پدر و برادری دوستدارتر از طلحه بن مسرف و زبید یمانی داشته باشد. طلحه، عثمانی و زبید علوی بود» (تهذیب التهذیب: ج 3، ص 268)
رابطه عبدالله بن ادریس الکوفی و ابثر بن القاسم الزبیدی
این دو با هم برادر بودند. عبدالله، عثمانی و ابثر علوی بود. یکی شرب خمر را حلال میدانست و دیگری حرام. با این حال، وقتی ابثر از دنیا رفت، عبدالله، بدهی او را پرداخت کرد.)معرفت الثقات: جزء 1 ص 480)
رابطه عبدالله بن اَکْیَم جُهَنی و عبدالرحمن بن انصاری
عبدالله بن اکیم جهنی، جزو اعراب جاهلی بود و قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد. او با عبدالرحمن بن ابی لیله انصاری برادر بود، عبدالله عثمانی و عبدالرحمن، علوی بود. با این حال، هیچگاه شنیده نشد که بین این دو بحث و بگومگو دربگیرد. (معرفت الثقات: جزء 1 ص 480).ا
از جمله پیامهای جهانشمول دین اسلام این است که به عدالت فرمان میدهد، از بیعدالتی نهی میکند، پایههای صلح را بر روی زمین استوار میکند و خواستار همزیستی مثبت بین همه افراد بشریت، با صرف نظر از جنسیت، نژاد و رنگ و عقیده، در فضای برادری و رواداری است. چرا که همه انسانها از یک ریشه، برآمدهاند
رابطه عبدالله بن عباس با خوارج
بین حروریه (گروهی از خوارج) با وجود مخالفت با مکتب علوی، و عبدالله بن عباس، رابطه عمیقی برقرار بود. هرمز میگوید: «نجده بن عامر حروری، نامهای به ابن عباس نوشت و سوالاتی پرسید از جمله اینکه آیا غلام و زن هم در تقسیم غنایم سهیماند؟ و همینطور درباره کشتن بچهها و درباره یتیم و اینکه عنوان یتیمی کی از او برداشته میشود و تکلیف بستگان آنها چه میشود؟
عبدالله بن عباس نیز در نامهای جواب تک تک سوالات او را داد. (صحیح مسلم: ج 3، ص 1445).
رابطه شریف رضی با ابواسحاق صابی
از جمله دوستیهایی که در میراث عرب به یادگار مانده، روابط دوستانۀ بین سید شریف الرضی (نابغه شعر و ادب و مدوِن نهج البلاغه) و ابو اسحاق صابی (از دانشمندان قرن چهارم هجری) است. این دوستی بر اساس روح محبت، ایثار، بزرگواری و فضیلت بین این دو بنا شده بود.
(پیروان کیش «صابی» به اصل «توحید» ایمان دارند ولی به اصل «نبوت» معتقد نیستند. ابواسحاق با اینکه مسلمان نبود، به احترام مسلمانان در ماه رمضان، روزه میگرفت. سید رضی، نیز با او رابطه دوستانهای داشت. ابواسحاق که از دنیا رفت، سید، در رثای او قصیدهای پرداخت که مضمونش این بود: کوهی فرو ریخت که اگر این کوه به دریا ریخته بود دریا را به هیجان میآورد و سطح آن را کفآلود میساخت. من قبل از آنکه خاک، تو را در برگیرد باور نمیکردم که خاک بتواند که روی کوههای عظیم را بپوشاند).