تبیان، دستیار زندگی

چرا امام رضا علیه‌السلام انگور سمی را خوردند؟

یکی از سوال‌های پربسامد درباره شهادت امام رضا علیه‌اسلام این است که چرا حضرت با وجود علم باطنی به نیت شوم مأمون عباسی برای قتل ایشان، از خوردن انگور مسموم خودداری نکرد؟ این، آیا مصداق خودکشی نیست؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام رضا علیه‌السلام
این سوال دست کم سه پاسخ داد که به‌اختصار اشاره خواهیم کرد:

یک. علم غیب، تکلیف‌آور نیست

این پاسخ را مرحوم کاشف الغطاء (معروف به شیخ نجفی) در کتاب "کشف الغطاء" بیان کردند.ایشان در آنجا سخنی دارند مبنی بر اینکه انبیاء و پیشوایان دین، در تکالیف شرعی مامور بودند برابر با علم عادی و قدرت بشری عمل کنند نه اینکه از عطایای الهی مانند علم غیب و قدرت فوق بشری استفاده کنند تا در جنگ‌ها پیروز شوند و یا به دعا و نفرین، بر دشمن  پیروز شوند. (چون در این صورت، از مردم در انجام تکالیف دینی، سلب اختیار می‌شد و لذا جبرا گناه نمی کردند. در حالیکه دنیا، دار تکلیف است و تکلیف با جبر نمی سازد) (1)

دو. امام از جزئیات شهادتشان مطلع نبودند

هر چند بر طبق روایات فراوان، امامان علیهم السلام نسبت به حوادث گذشته، آینده و حال علم و آگاهى دارند (اصول کافى، ج 1) اما از روایاتى دیگر استفاده مى‌شود که این علم به صورت بالفعل نیست بلکه شأنى است؛ یعنى، هرگاه اراده کنند و بخواهند که چیزى را بدانند، خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد. پس علم غیب امام علیه السلام شأنى است؛ نه فعلى و براساس همین نکته، ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود با همه جزئیات آن، علم نداشته باشد؛ چون اراده نکرده که بداند.(2)

سه.  امام علیه‌السلام اجباراً و علی رغم میل باطنی به این کار تن داد

اباصلت هروی در این باره می گوید: مأمون امام رضا(علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. او ابتدا از دانه های غیر سمی آن خوشه خورد. سپس مأمون به امام رضا(علیه السلام) گفت: از این انگور میل كنید. حضرت فرمود: مرا معفو بدارید. مأمون گفت: مثل اینكه بر ما بد گمان شده اى! حتما باید بخورى. حضرت خوشه را از وى گرفت و چند دانه از آن خورد و باقیمانده خوشه را به طرف مأمون پرتاب كرد و بلافاصله از جاى خود حركت نمود.(3)

وقتی از اباصلت پرسیدند: چطور ممکن است مامون اقدام به کشتن امام رضا(علیه السلام) کرده باشد؟! در پاسخ گفت: «وقتی امام رضا(علیه السلام) را برای خلافتش مانع دانست اقدام به مسموم کردن کرد».(4)

 وقتی از اباصلت پرسیدند: چطور ممکن است مامون اقدام به کشتن امام رضا(علیه السلام) کرده باشد؟! در پاسخ گفت: «وقتی امام رضا(علیه السلام) را برای خلافتش مانع دانست اقدام به مسموم کردن کرد»


با این اوصاف امام رضا(علیه السلام) چاره ای جز خوردن انگور نداشت؛ زیرا مأمون تأکید داشت که امام(علیه السلام) حتما از انگور تعارفی او بخورد. لذا حتّی اگر علم به مسمومیّت انگور هم وجود داشته باشد، وقتی اجبار به خوردن آن وجود داشته باشد، دیگر علم غیب اثری ندارد. مأمون عزم خود را جزم کرده بود تا امام رضا(علیه السلام) را به شهادت برساند. بر اساس همین نقل های تاریخی است که شیعه اجماع دارد بر این مسأله که مأمون حضرت را مسموم کرد(5) و پس از آن نیز شش یا هفت برادر امام رضا(علیه السلام) را به اتهام خون خواهی حضرت به شهادت رساند.(6)

شاید کسی بگوید که بهتر بود امام برای خوردن انگور مسموم اقدام نمی کرد و خود مأمون با شمشیر و یا هر روش دیگری ایشان را به قتل می رساند؛ چرا که در این صورت شهادت ایشان مظلومانه بود! امّا باید توجّه داشت که خوردن انگور مسموم به نجات نزدیکتر است؛ چون امکان مداوا و بهبود در این وضعیّت وجود دارد؛ ولی تسلیم کردن خود برای قتل با شمشیر با وجود امکان نجات از سمّ، بی گمان نوعی خود کشی خواهد بود.

ضمن اینکه امام رضا(علیه السلام) اگر می خواست به صورت کامل از هلاکت نجات پیدا کند، راهش این بود که در برابر ظلم و ستم مأمون سکوت کند و ستایشگر ستمگران و خلفاى عبّاسى باشد. چیزی که هرگز با وظایف ایشان سازگاری نداشت. در حقیقت زندگى پیشوایان، زندگى انزوایى و گوشه‏ گیرى نبود. آنان در متن اجتماع به تبلیغ احكام، بیان عقاید و دیگر وظایف مى‏ پرداختند و نتیجه قطعى این نوع رفتارها شهادت و مسمومیّتشان بود و آن‏ها با اختیار كامل‏ پذیراى این مسمومیت بودند و این كار به خاطر پیشبرد مقاصد اسلام بود.(7)

پی نوشت ها:

1.       بنگرید به: کشف الغطاء، طبع جدید، ج3، صص113-114

2.       مظفر، محمد رضا، علم امام، ترجمه و مقدمه على شیروانى، ص 73؛

3.       زندگانى چهارده معصوم(علیهم السلام‏)، شیخ طبرسى، ترجمه: عزیز الله عطاردى‏، انتشارات اسلامیه‏، تهران‏، 1390 ق‏، چاپ اول‏، ص 444.

4.       الحیاة السیاسیة للإمام الرضا(ع)، السید جعفر مرتضى العاملی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1403 - 1362 ش، ص 425.

5.       همان، ص 421.

6.       همان، ص 427.

7.       پاسخ جوان شیعى به پرسشهاى وهابیان‏، طبرى، محمد، ‏نشر مشعر، تهران‏، 1386 ش‏، چاپ دوم، ص 59.‏