تبیان، دستیار زندگی

سخاوت امام حسن(ع) تا حدی بود که به کریم اهل بیت معروف شد

شش ویژگی اخلاقی امام حسن علیه‌السلام

امام حسن علیه‌السلام همانند امامان دیگر از فضایل بسیاری برخوردار است. اما سیره کرم و سخاوت حضرت تا حدی بوده که در بین مردم به کریم اهل بیت معروف شده با این که در هیچ روایتی این صفت ذکر نشده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام حسن علیه السلام
در اینجا به شش مورد از فضایل حضرت اشاره می‌کنیم.

بردباری

از سخت‌ترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبی علیه‌السلام، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سالهای ستم را با بردباری وصف ناشدنی‌اش سپری کرد. در این سالها، بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند.

هرگاه امام را می‌دیدند می‌گفتند: السلام علیک یا مذل المومنین؛ سلام بر تو ای خوار کننده مؤمنان. (بحارالانوار، ج 75، ص287) در حضور ایشان، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دشنام می‌دادند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاکی‌ها و دشنام‌ها را تحمل می‌کرد.

بردباری امام تا جایی بود که مروان بن حکم دشمن سرسخت امام با حالتی اندوهگین در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد و در پاسخ آنانی که به او می‌گفتند تو تا دیروز با او دشمن بودی، گفت: «او کسی بود که بردباری‌اش با کوهها سنجیده نمی‌شد.(زندگى دوازده امام، هاشم معروف الحسینى، ج1، ص506)

بارزترین ویژگی امام مجتبی علیه‌السلام، بخشندگی و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانه‌های مختلف آنقدر بخشش می‌کرد تا شخص نیازمند بی‌نیاز می‌شد.



میهمان‌نوازی

امام همواره از میهمانان پذیرایی می‌کرد. گاه از اشخاصی پذیرایی می‌کرد که حتی آنان را نمی‌شناخت؛ به ویژه، امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت، آنان را به خانه خود می‌برد و به گرمی پذیرایی می‌کرد و به آنها لباس و مال می‌بخشید.(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، صص16و17)

گذشت

امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم‌پوشی می‌کرد تا جایی که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می‌شد.

امام همسایه یهودی داشت که دیوار خانه‌اش، شکاف پیدا کرده بود و نجاست از منزلش به خانه امام نفوذ کرده بود. البته فرد یهودی نیز از این جریان خبر نداشت.

روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن امام آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده که دیوار خانه امام نجس شود. سریع نزد شوهرش رفت و او را آگاه کرد. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل‌انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده بود، شرمنده شد.

امام برای اینکه او بیشتر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا شنیدم که به همسایه مهربانی کنید.» یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده امام، همراه همسر و فرزندش نزد امام آمد و اسلام آوردند.(تحفة‌الواعظین، ج2، ص106)   

امام حسن علیه السلام

خشوع و فروتنی

حضرت بدون هیچ تکبری روی زمین می‌نشست و با فقرا هم‌سفره می‌شد. روزی سواره از محلی می‌گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته و مقداری نان می‌خورند. وقتی امام حسن علیه‌السلام را دیدند، به ایشان تعارف کردند.

امام از مرکب خویش پیاده شد و با تلاوت آیه إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَکبِرین(نحل/23) سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد. (بحارالانوار، ج43، ص352)

امام همیشه دیگران را بر خود مقدم می‌داشت و با احترام و فروتنی با مردم برخورد می‌کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود؛ که پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوشامد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او، فرمود: «وقتی وارد شدی که من می‌خواستیم بروم. آیا اجازه رفتن می‌دهی؟» مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا.»(ملحقات احقاق الحق، ج11، ص114)

کرم و بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران

بارزترین ویژگی امام مجتبی علیه‌السلام، بخشندگی و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانه‌های مختلف آنقدر بخشش می‌کرد تا شخص نیازمند بی‌نیاز می‌شد. امام حسن علیه‌السلام هیچ گاه سائلی را از خود نمی‌راند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمی‌داد. روزی حضرت مشغول عبادت بود.

دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می‌گوید: «خدایا! هزار درهم به من بده.» حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد. (مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص17)

آن حضرت دو بار تمام ‌دارایی خود را در راه خدا داد، و سه بار تمام اموال خود را با خدا تقسیم کرد و نصف اموال را به مستمندان بخشید.(تاریخ یعقوبی، ج2، ص226) به طوری که کفشش را بخشید و دمپایی را برای خود نگه داشت.(تاریخ مدینه الدمشق، ص244)

زهد و ترس از خدا

در اثبات زهد امام حسن علیه‌السّلام همین بس که به خاطر حفظ جان مسلمانان از حکومت که حق مسلم او بود چشم‌پوشی نموده، و آن را واگذار کرد.(قرشی، حیاة الامام الحسن علیه‌السّلام، ج۱، ص۳۰۷)  

در تاریخ ابن عساکر آمده: روزی در یکی از باغ‌های ابن عباس بودیم. غذای مناسبی آوردند. امام دستور دادند که کارگران و خدمت‌گزاران را جمع کنند و آن غذای را به آنها بدهند. مُدرِک می‌گوید: خود امام لب به آن غذا نزدند و مشغول خوردن نان با قدری نمک شدند. از امام پرسید چرا از آن غذای خوب میل نمی‌کنید، در جواب فرمودند: «این خوراک را بیشتر دوست دارم.» (ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۳، ص۲۳۹)