از جمله احادیثی که بسیار محل بحث و گفتوگوی دانشمندان اسلامی بوده است، روایتی نبوی، مشهور به «حدیث رفع» است.

طبق این حدیث، یکی از گناهانی که مؤاخذه و کیفر اخروی آن از امت اسلام برداشته شده است، حسادتی است است که هنوز در مرحله قلب قرار دارد و بروز خارجی پیدا نکرده است.
مفاد حدیث
در حدیث رفع از زبان مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین آمده: وُضِعَ عن امّتي تِسعُ خِصالٍ: الخَطاءُ، و النِّسيانُ، و ما لا يَعلَمونَ، و ما لا يُطيقُونَ، و ما اضطُرُّوا إلَيهِ، و ما استُكرِهُوا علَيهِ، و الطِّيَرَةُ، و الوَسوَسَةُ في التَّفَكُّرِ في الخَلقِ، و الحَسَدُ ما لم يَظهَرْ بلِسانٍ أو يَدٍ.
هر گاه حسد، آدمى را به افعال و گفتار ناپسند وادار كند تا زبان به غيبت و بدگويى بگشايد و ... گناه كرده، همچنين اگر از اظهار و ابراز آن خويشتندارى نمايد و از رفتار و گفتارى كه دلالت بر حسد نمايد پرهيز كند... باز گناه كرده است.
[تكليف و مسؤوليت نسبت به] نُه خصلت، از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه نمىدانند، آنچه توانش را ندارند، آنچه بدان ناچارند، آنچه به زور بدان وادار مىشوند، فال بد زدن، وسوسه تفكّر در آفرينش و حسادت تا زمانى كه به زبان يا دست، آشكار نشود. (1) طبق این حدیث، اعمالی که انجام آنها همراه با یکی از اوصاف نهگانهٔ مذکور در روایت- از جمله حسادت- است، مؤاخذه و مجازاتی به دنبال نخواهد داشت. (2)
این حدیث چقدر معتبر است؟
حدیث یادشده، با تفاوتهایی اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداقهای رَفع، در بیشتر منابع معتبر شیعی، به نقل از امام صادق و امام رضا علیهماالسلام، از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده است. علما میگویند چون این حدیث، در میان اصحاب شهرت دارد و به آن عمل میشود نیازی به بحث سندی ندارد.
«رفع» در این حدیث یعنی چه؟
چون خطا و فراموشی وجود دارد قطعاً مراد از این حدیث، رفع احکام آنهاست. از سوی دیگر مراد از آن نفی گناه نیست، زیرا کار ناشی از خطا برای هیچکس گناه شمرده نمیشود و مزیتی برای امت مسلمان نیست؛ بنابراین منظور چیز دیگری است. برخی از دانشمندان علم اصول، منظور از «رفع» در این حدیث را رفع مؤاخذه و عقاب دانسته (3) و برخی دیگر، رفع آثار تکلیفی یا وضعی میدانند که برداشتن آنها منتی برای امتّ پیامبر به حساب میآید. (4) جان کلام اینکه هر آنچه حکم آن برای ما معلوم نباشد، ذمه ما از آن بری است و الزامی نسبت به آن نداریم. البته در صورتی که نسبت به شناخت وظیفه کوتاهی نکرده باشیم.
گناهی که کیفر ندارد!
گفتیم یکى از منتهای خداوند در حق امت اسلام، نادیده انگاشتن گناه حسد مسلمانهاست اما نه مطلق حسادت. بلکه حسادتی که در مرحله قلب بوده و هنوز مجال ظهور و بروز در زبان یا دیگر جوارح پیدا نکرده است، لطف خدا تنها شامل این نوع ازحسادت میشود. البته این بدین معنا نیست که حسادت قلبی، گناه شمرده نمیشود خیر؛ بلکه طبق گفتۀ برخی از علمای اخلاق، حسادت قلبی نیز معصیت خداوند است چنانکه مرحوم نراقی در معراج السعاده میگوید: «هر گاه حسد، آدمى را به افعال و گفتار ناپسند وادار كند تا زبان به غيبت و بدگويى بگشايد و ... گناه كرده، همچنين اگر از اظهار و ابراز آن خويشتندارى نمايد و از رفتار و گفتارى كه دلالت بر حسد نمايد پرهيز كند... باز گناه كرده است.» اما با این تفاوت که در حالت دوم (حسادت قلبی) شخص حسود به کیفر اخروی حسد یا آثار وضعی این گناه گرفتار نمیشود. پینوشتها: 1- كافي، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۳، ح ۲. 2- قواعد فقه، میرداماد، ج4، ص99. 3- فرائد الاصول، شیخ انصاری، ج2، ص38. 4- کفایه الصوال، آخوند خراسانی، ج1، ص339. 5- معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص469.
-
[placeholder]