ماجرای همه نقش منفیهای جذاب کارتونها
خوب احمق یا بد زرنگ؟
یک نگاه اشتباه در حوزه خیر و شر یا همان خوبی و بدی، کلیشه خوب احمق و بد زرنگ است؛ نگاهی که وارد انیمیشنها و فیلمهای کودکان هم شده و به زنگ خطری برای تربیت نسل آینده تبدیل شده است.
نقشمنفیهای جذاب
در خیلی از سریالها و سینماییهای غربی، شخصیتهای منفی از شخصیتهای مثبت محبوبتر هستند. مثلا فیلم معروف جوکر، شخصیت جوکر فردی با اختلال روانی است که دست به قتلهای گسترده میزند؛ اما برای مخاطب جذابیت دارد.در سریال خانه کاغذی هم شخصیت پروفسور با اینکه در اصل دزدی میکند؛ اما شخصیتی جذاب برای مخاطب است. در سریال پیکی بلایندرز هم شخصیت اول سریال یعنی توماس شلبی، رئیس یک باند خلافکار است که کارهای غیرقانونی را به صورت زیرزمینی انجام میدهد؛ اما باز دوستداشتنی است.
چرا بدها جذاب طراحی میشوند؟
یکی از دلایل محبوب بودن شخصیتهای منفی، طراحی کاریزماتیک این شخصیتهاست. استفاده از بازیگران محبوب، مانور دادن روی نقاط ضعف مخاطبان و طراحی داستان به نفع شخصیتهای منفی از روشهایی است که سینماگران برای بالا رفتن محبوبیت شخصیتهای منفی از آن استفاده میکنند.یکی دیگر از دلایل محبوبیت نقشمنفیها، این است که مخاطبان هم انسانهای بیاشتباهی نیستند و احتمالا از انجام این اشتباهات هم خوشحال نیستند. قهرمانهای نقشهای منفی آمدهاند تا با مخاطب همزادپنداری کنند و این حس ناخوشایند ارتکاب اشتباه، جرم یا گناه را از بین ببرند!
خوبهای دست و پاچلفتی
در کنار طراحی جذاب شخصیتهای منفی، این شخصیتهای مثبتاند که گاهی به احمقانهترین شکل ممکن نمایش داده میشوند. امری که راه به دنیای رسانهای کودکان هم باز کرده است.بیاید با یک مثال این قضیه را بررسی کنیم. در یکی از قسمتهای پاندای کونگفوکار، پو وقتی به آینه ینویانگ نگاه میکند، پوی خوب و بد از هم جدا میشوند. پوی خوب، یک پوی احمق است که حتی با دشمنانش هم به طرز احمقانهای خوشبرخورد است و پوی بد، یک پوی کاملا شرور است و راه حل این عدم توازن، ترکیب پوی خوب و پوی بد است.
همین اتفاق در یک کارتون ایرانی که از شبکه پویا پخش میشود هم افتاده است. سادهدل و مرد رند دو تا همسایه هستند که سادهدل خوب و ساده است و زود گول میخورد و مرد رند همیشه از این همسایه ساده خودش سواستفاده میکند.
نکته مهم اینجاست که ما منکر اشتباهات آدمها نیستیم؛ اما آیا مجازیم به این اشتباهات و بدی کردنها اصالت بدهیم؟
رندی اینجا ظلم کردن و سادگی احمق بودن تصویر شده است. این تقابل خطرناک بد زورگو و خوب احمق بیشتر وقتها به نفع شخصیت بد تمام میشود؛ چون مخاطب ترجیح میدهد بد باشد؛ اما احمق نباشد!
در این دو کارتون به طور مستقیم به بدی اصالت داده شده است. گاهی اوقات این اصالت دادن به بدی مثل سریالهایی که در ابتدا ذکر کریم، به صورت غیرمستقیم است و گاهی مثل همین پاندای کونگفوکار کاملا مستقیم. مثلا در انتهای همین قسمت از پاندای کونگفوکار استاد شیفو به پو میگوید که برای متعادل بودن باید هم خوبی داشته باشی هم بدی!
ینویانگ و اصالت شر
به این المان دقت کنید. احتمالا در اول سریال پاندای کونگفو کار زیاد آن را دیده باشید. اسم این نماد، ینویانگ است. مفهومی که در بعضی فرهنگها به ویژه آسیای شرقی وجود دارد و به معنی اتحاد متضادهاست.این نظام فکری میگوید با ایجاد تعادل بین دوتاییهای دنیا، احساس رضایت به وجود میآید. مثل شب و روز، آسمان و زمین، زن و مرد و حتی خیر و شر. این شکلی به بدی در کنار خوبی اصالت میدهد و شر را ضروری میداند. همین نگاه وارد کارتون بچهها که میشود به بدی کردن اصالت میدهد و آن را مجاز میدهد. نکته مهم اینجاست که ما منکر اشتباهات آدمها نیستیم؛ اما آیا مجازیم به این اشتباهات و بدی کردنها اصالت بدهیم؟
آیا بدی اصالت دارد؟
خیر و شر در قرآن با عنوان حق و باطل آمده است : وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا صراحتا خداوند در این آیه میفرماید جایی که حق باشد، باطل از بین میرود؛ یعنی اصلا امکان اینکه جایی حق و باطل کنار هم قرار بگیرند، وجود ندارد و برخلاف نگاه قبلی همه دوتاییهای دنیا ضروری نیستند.مثلا در آیه 51 سوره ذاریات، به جفت آفریدن از هر چیزی اشاره شده و اینکه در این نوع آفرینش حکمت و تذکری وجود دارد؛ مثل زن و مرد، آسمان و زمین و بقیه دوتاییهایی که ضروری هستند؛ اما دیدیم که درباره حق و باطل، باطل ضرورتا از بینرفتنی است.
چکار کنیم خوب و بد برای بچههادرست جا بیفتد؟
حالا باید چکار کنیم که بچه ها دیدگاه درستی به خیر و شر داشته باشند؟ اول اینکه موقع دیدن فیلمها و انیمیشنها کنار بچهها باشیم و با هم درباره محتوای برنامهها حرف بزنیم. میتوانیم برای بچهها داستان آدمهای خوبی را بگوییم که هم باهوش و خلاقند هم مقتدر.مثلا کتابهایی مثل داستان راستان را برای بچهها بخوانیم یا اگر کمسنوسال هستند، داستانهای کتاب را به زبان کودکانه برگردانیم. از قهرمانهای دلیر و قوی ایرانی یا مسلمان برایشان بگوییم و خلاصه کاری کنیم که تصویر آدم خوب در ذهن بچههای ما یک آدم ضعیف، ترسو و احمق ثبت و بد بودن و بدی کردن هم امتیاز محسوب نشود!