جاده مرگبار یوزهای ایرانی
شاید در سالهای اخیر هیچ موجودی به اندازه یوزپلنگ نماد ما ایرانیها نبوده، حیوانی که حالا سرزمین ما تنها پناهگاه آن است. یوزپلنگ بخشی از کشور ماست. همانطور که فرهنگ، طبیعت و همه میراثهای ما بخشی از این کشورند.
حیوانی که روزگاری بسیاری از دشتهای آسیا از عربستان تا لبنان و نقاطی از هند را در قلمرو خود داشت حالا تنها زیستگاه او برخی نقاط مرکزی ایران، مانند منطقه توران است. تا اواسط دههٔ 50، جمعیت یوزپلنگ در ایران ۳۰۰–۲۰۰ قلاده تخمین زده میشد. آماری که اکنون بسیار تغییر کرده به گونهای که در گزارش منتشر شده از سوی سازمان حافظت از محیط زیست کشور در سال 1400 تعداد آنها کمتر از 30 قلاده برآورد میشود. همین تعداد کم هم در معرض خطرات جدی نظیر تصادفات جادهای، کشته شدن مستقیم توسط انسان و سگ گلّه قرار دارند. جادهٔ تهران – مشهد، علیالخصوص محدودهٔ عباسآباد که هماکنون درعمق زیستگاههای باقی مانده یوز قرار دارد تا به حال هشت قلاده یوز ایرانی را به کام مرگ کشانده و آخرین آنها نیز هفته پیش بوده است. به همین بهانه ما در تبیان گفتگویی داشتیم با مرتضی پورمیرزای؛ مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی.
این جاده تا کی قرار است جان یوز ایرانی را بگیرد؟
اولین سوالی که بعد از شنیدن این خبر برای هر مخاطبی پیش میآید این است که بعد از تصادفات قبلی چه کارهایی میشد کرد که ما دوباره شاهد از دست دادن یک یوزپلنگ دیگر نباشیم؟فنسکشی جاده شاید اولین راهحلی باشد که به ذهن میرسد اما به گفته این کارشناس این روش آنقدرها هم عملی نیست. در حداقلی ترین حالت ممکن 100 کیلومتر از این جاده برای یوز محل خطراست. حالا فرض کنید بخواهید این جاده را فنسکشی کنید، با وجود قیمت فعلی فنس با رقمهای بسیار بالایی مواجه خواهید شد. ضمنا این روش آنقدرها هم شدنی نیست و آسیبهای دیگری در پی دارد. به عنوان مثال مردم محلی که از آنجا به عنوان مرتع استفاده میکنند با فنسکشی دچار مشکل خواهند شد و یا در محدودههایی از این جاده لوله گاز رد شده که کارشناسان اداره گاز هر از چند گاهی مجبور هستند از آنجا عبور کنند. به همین خاطر به سادگی نمیتوان ۱۰۰ کیلومتر از این جاده را فنسکشی کرد. در واقع به هیچ وجه راه حل ساده ای برای این مشکل وجود ندارد. پورمیرزای در مصاحبه با ما میگوید باید مجموعهای از روشها با توجه به شرایط کیلومتر به کیلومتر این جاده استفاده شود. مثل فنسکشی، ایجاد روشنایی و بهسازی پلها و زیرگذرها. در همه این موارد هم کارهایی دارد صورت میگیرد اما نه به سرعت و دقتی که نیاز است.
فنسکشی جاده شاید اولین راهحلی باشد که به ذهن میرسد اما به گفته این کارشناس این روش آنقدرها هم عملی نیست. در حداقلی ترین حالت ممکن 100 کیلومتر از این جاده برای یوز محل خطراست. حالا فرض کنید بخواهید این جاده را فنسکشی کنید، با وجود قیمت فعلی فنس با رقمهای بسیار بالایی مواجه خواهید شد.
سازمان محیط زیست به تنهایی نمیتواند
به اینجای بحث که رسیدیم سوال پیش آمد که آیا با توجه به اهمیت موضوع حد کافی در این حوزه کار شده؟ سوالی که مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی به این شکل آن را جواب داد:" مسائل گفته شده کارهایی نیست که انجمنها و دوستداران مردمی یوز از پس آن بربیایند. دولت باید همانقدر که به مسائل دیگر توجه میکند، مسئله یوز ایرانی را نیز اولویت خود قرار دهد. به عنوان مثال برای روشنایی جاده نیازمند کمک وزارت راه هستیم که باید برای این هزینهها توجیه شود.
جای خالی همکاری صدا و سیما هم در این مسئله دیده میشود. اگر صدا و سیما به این مسئله ورود میکرد و مردم را درجریان این اتفاق قرار میداد، باعث توجه بیشتر رانندگان و کاهش سرعت رانندگی در مسیر تهران – مشهد میشد و کار محیطبانان و افراد حاضر در صحنه را هم بسیار راحتتر میکرد، فکر میکنم رسانهها و دستگاههای بزرگتر باید در این مسئله به کمک سازمان محیط زیست بیایند. کاری که الان از سازمان محیط زیست انتظار دارند انجام دهد در عهده و مقیاس این سازمان به تنهایی نیست."
تخمکهای یوزپلنگ مرده فریز میشوند؟
پس از تلف شدن این یوزپلنگ خبرهایی به گوش میرسید که در کالبدشکافی دستگاه تولید مثل حیوان برداشته شده، پورمیرزای دراین باره هم اینطور توضیح میدهد:"این عمل توسط سازمان محیط زیست انجام شده. قرار بر این بوده که دستگاه تولید مثل یوز به موسسه رویان منتقل شود. که اگر تخمکهای یوز سالم و قابل استفاده هستند، برای آینده فریز شوند. البته با توجه به یکساله بودن توله و اینکه مدت زمان زیادی طول کشیده تا به تهران منتقل شود، بعید میدانم این اتفاق بیفتد."
سوال آخر ما درباره تعداد فعلی یوزهای این زیستگاه بود که با توجه به حرفهای مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی متوجه شدیم در دوسال اخیر چهاریوز ماده و درواقع چهار خانواده یوزدر این زیستگاه وجود دارند و ده توله. علاوه بر تولهٔ مادهٔ کشته شده در تصادف، دربارهٔ تولهٔ دیگری اطمینان داریم که جنسیتش ماده است. دربارهٔ جنسیت تولههای دیگر اطمینانی نداریم.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .