رها شده در تهران مثل کودک کار
قربانیان کوچک شهرهای بزرگ
به گزارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی کار در سال پیش تعداد کودکان کار به ۱۶۰ میلیون نفر افزایش یافته است. در ایران هم به گفته معاون وزیر دادگستری آمار دقیقی از این کودکان وجود ندارد اما تعدادشان بهطور مشهود با ورود تبعه خارجی 20 برابر شده است.
مثالی که این روزها در برنامه مهمونی به عنوان کودک کار دیده میشود کاراکتر بچه است، گل میفروشد، پرخاشگر است و فکر میکند با قلدری باید حقش را بگیرد، گاه بیادب میشود اما با کوچکترین محبتی، نشان میدهد که چقدر تشنه آن است. مخاطب هم این را دانسته که این بیادبی و پرخاش به دلیل بدذاتی او نیست و احتمالا محیط زندگی باعث این رفتار شده است.
کودک کار در ایران و جهان
به گزارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی کار در سال پیش تعداد کودکان کار به ۱۶۰ میلیون نفر افزایش یافته است. در ایران هم به گفته فتاح احمدی معاون وزیر دادگستری آمار دقیقی از این کودکان وجود ندارد اما تعدادشان بهطور مشهود با ورود تبعه خارجی 20 برابر شده است.پولی که به کودک کار داده میشود در جیب مافیا میرود؟
یکی از دعواها و جنجالهای اصلی بر مسئلهی کودک کار، اختلاف تفکر بر سر وجود داشتن مافیا است؛مدیرعامل انجمن حمایتی کودکان دراین باره گفت: مفهوم مافیای کار به عنوان یک واقعیت اجتماعی در تمام دنیا وجود دارد، اگر شاخص مافیا را میزان درآمد در نظر بگیریم مافیایی در حوزهی کار وجود دارد و گردش مالی بسیار هنگفتی دارد مثلا زباله که به آن طلای کثیف می گویند مافیای گردن کلفتی دارد و با قدرتمند شدن آن، تعداد کودکان زبالهگرد هم زیاد میشود اما گاهی این گروهها لزوما باند یا مافیا نیست؛ بسیار دور از ذهن است که کودکی که در خیابان شیشه پاک میکند اجیر شده باشد.
برخی از کارشناسها نیز مانند مدیران مدرسه کودک کار، معتقدند همه کودکان کار درگیر مافیا نیستند و بسیاری نانآوران کوچک خانوادههایشان هستند پس باید برای کار و تلاش آنها احترام قائل شد.
البته مدارس ویژه کودک کار در تلاش هستند که از این بچهها حمایت کنند تا مشکلاتشان بر طرف شود.
با کودک کار چطور برخورد کنیم؟
یکی از دغدغههای همیشگی ما این است که دقیقا در مواجهه با این بچهها باید چه رفتاری داشته باشیم؟ به آنها کمک کنیم یا از کنارشان بگذریم؟ خیلیها به این معتقدند در عوض خرید کردن و دادن پول نقد به این بچهها، غذا و میوه و خوراکی بدهیم تا همان لحظه کودک استفاده کند و به دست مافیا نرسد. عدهای هم این کودکان را با مجرم و متکدی اشتباه میگیرند و رفتارهای غلطی از خود نشان میدهند این را باید بدانیم که نوع رفتار ما در شکلگیری شخصیت کودک تاثیر بسیاری دارد.چه کار نکنیم
ترحم: پول دادن بیدلیل یا پرداخت مبالغ بالا در ازای کالایی که کودک میفروشد، در درازمدت تاثیر منفی بر شخصیت کودکان گذاشته و باعث تشویق روحی کودک به کارهای کاذب (حتی در آینده) میشود. بنابراین در صورت تمایل به خرید، با کودکان مانند یک فروشنده برخورد کنیم و از رفتارهای ترحمآمیز افراطی خودداری کنیم.سوال پیچ کردن از کودکان: این که چقدر پول درمیاری؟ درس میخونی؟ بابات کجاست و... شما می روید و کودک میماند با کوهی از سوالهایی که پاسخ دادن به آن آزاردهنده خواهد بود.
پرخاشگری و بی توجهی: کودکان کار را نادیده نگیریم، نگاه نکردن و جواب ندادن به آنها، عین نادیده گرفتن است که میتواند موجب آسیبهای فردی و اجتماعی جبرانناپذیری شود وهمین طور به این نکته باید توجه کرد که کودک کار ربطی به مشکلات ما ندارد وبه کار بردن خشونت کلامی و رفتاری در این زمینه، حقوق کودک را نقض میکند.
چه کار کنیم
در برخورد با کودک کار، رفتار، دوستانه و محبتآمیز باشد و به کودک احساس ارزشمندی و مفید بودن بدهد مثلا به او بگویید: "این که در این سن آدم مسئولی هستی و برای معیشت خانواده تلاش میکنی بسیار ارزشمنده." گفتن همین یک جمله کافی است تا کودک به خودش افتخار کند و کمتر در معرض احساسات منفی قرار بگیرد.به محض دیدن کودکان بسیار کم سن وسال و یا کودکانی که در ظاهرشان آثار شکنجه و ضربوشتم وجود دارد با اورژانس اجتماعی (شماره تماس 123) و یا سازمانهای مردمنهاد فعال در این زمینه تماس بگیریم.
در مقابل خشونت یا بیاحترامی دیگران به کودکان کار، سکوت نکنیم. حداقل اقدام در این زمینه، تذکر کلامی به افراد و حمایت از کودک در معرض خشونت است.
کودکان کار را نادیده نگیریم، نگاه نکردن و جواب ندادن به آنها، عین نادیده گرفتن است که میتواند موجب آسیبهای فردی و اجتماعی جبرانناپذیری شود
جور دیگر باید دید
بیایید گاهی یک طرفه به قاضی نرویم و این بار، از زاویه دید یرخی رانندهها و مردم منتظر در چهارراه، به مسئله کودک کار نگاه کنیم، این که چرا بعضیها عصبی میشوند و یا با برخی رفتارهای غلط کودکان کار، با آنها درگیر میشوند.تصور کنید بعد از یک روز سخت کاری در ماشین نشستهاید و به انتظار سبز شدن چراغ هستید که ناگهان پسر بچهای با کاردک شیشه و اسپری شیشهشور خودش را روی ماشین می اندازد و به زور می خواهد شیشه ماشین را پاک کند و به حرف شما هم گوش نمیکند.
یا فرد دیگری با گله و ناراحتی میگفت که "هر بار که ماشینم تمیزه علاوه بر نگرانی بارون و کبوترها با بچههای کار هم به مشکل بر میخورم، بدون اجازه من شیشه ماشین رو کثیف میکنن و با تهدید این که پول ندی وضع همینه شیشه کثیف رو رها میکنن."
حتی در مواردی اتفاق افتاده که این بچهها به دلیل نخریدن شاخه گل لج کردهاند و از جلوی ماشین تکان نمیخوردند.
اینها فقط یک نمونه کوچک از برخی رفتارهای نادرست کودکان کاراست که موجب رنجش خاطر و ناراحتی و گاه عصبانیت مردم میشود. گفته میشود که کودک کار را به چشم یک فروشنده ببینید اما آیا آنها نیز مانند یک فروشنده حرفهای برخورد میکنند؟
شاید بتوان گفت که مقصر اصلی، آموزگار این کودکان یا همان مافیاست که هر طور شده از این بچهها پول میخواهد و برایش اخلاق معنایی ندارد.
آیا این کودکان رها شده اند؟
در طرحهای کوتاه مدتی که برای این مسئله طراحی شده اجراکنندگانی چون شهرداری، سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی بیشتر این کودکان را جمعآوری و نگهداری کردهاند. گزارشها نشان میدهد جمعیت این کودکان رو به افزایش است و جمعآوریهای مقطعی چاره کار نیست.اما مدرسههایی در قالب حمایتهای مردمی به وجود آمده که بستری فراهم میکند تا این کودکان درس بخوانند و از دنیای خشن و تاریک ساعاتی فاصله بگیرند. این مدارس علاوه بر آموزش سواد که حق هر کودکیست به فرهنگ سازی نیز میپردازد. از یاد گرفتن تفکیک زباله تر و خشک تا تمرین برای بالا بردن عزت نفس. این مدارس با کمک مردم سرپاست و حالا اگر این کمک کردن با چاشنی آینده نگری باشد قطعا تاثیرش دوچندان خواهد بود.