نه عبا میخواهم نه آبرو!
میخواستیم با پدر به یک مجلس مهم برویم، بدون عبا بیرون آمدند و گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیدهام. گفتم اینطوری که آبروریزی است. ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1401/02/27 ساعت 10:28