تبیان، دستیار زندگی

مجموعه شعرهای زیبا ویژه شب یلدا

شب یلدا یکی از مهمترین شب ها و جشن های ایرانی است.ایرانی ها در این شب به خانه بزرگ تر ها می روند و این شب طولانی را جشن می گیرند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شب یلدا

غروب سی‌ام ماه آذر شب یلدا آغاز می‌شود، یعنی درست در آخرین روز پاییز و تا طلوع آفتاب یکم دی ماه یعنی اولین روز زمستان ادامه پیدا می‌کند. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو می‌کنند. پس از سرو تنقلات، شاهنامه‌خوانی،قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.

 در ادامه مطلب می خواهیم شعرهای ویژه شب یلدا را قرار دهیم:

    شب یلدا همیشه جاودانی است
    زمستان را بهارزندگانی است

    شب یلدا شب فر و کیان است
    نشان ازسنت ایرانیان است

    شب یلد ا و وصف بی مثالش
    خداوندا مخواه ،هرگز زوالش

    شب یلدا فراتر از همه شب
    نبینم هیچ کس افتاده در تب

    شب یلدا زحزن و غم مبراست
    بساط شادمانی ها مهیاست

    شب یلدا بیا روشن روان شو
    به نزد شاعران همزبان شو

    شب یلدا شب سال است ای دل
    مرا در انجمن ، شعراست محمل

    شب یلدا بلند است و یگانه
    نمی گیرد دلم هرگز بهانه

    شب یلدا کنار دوستان باش
    برای ما گلی ازبوستان باش

 

    شب یلدا به آجیل و ترانه
    بساط میوه ها در کنج خانه

    شب یلدا ، انار و هندوانه
    غذا سبزی پلو، ماهی بهانه

*******
شب یلدا ز راه آمد دوباره
بگیر ای دوست از غم‌ها کناره

شب شادی و شور و مهربانی است
زمان همدلی و همزبانی است

در آن دیدارها تا تازه گردد
محبت نیز بی‌اندازه گردد

به هر جا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در آن رسمی قدیمی است

به دور هم تمام اهل فامیل
شده بر پا بساط میوه، آجیل

ز خوردن خوردنِ این شام چلّه
شود مهمان حسابی چاق و چلّه!

همه با انتظاری عاشقانه
نظر دارند سوی هندوانه!

نشسته با تفاخر تــوی سینی
کنارش چاقویی را هم ببینی

چو گردد قاچ قاچ آن هندوانه
شود آب از لب و لوچه روانه!

بساط خنده و شادی فراهم
اس ام اس می‌رسد پشت سر هم

جوانان آن طرف‌تر جوک بگویند
دل از گرد و غبار غم بشویند

کسی را گر صدایی نیم دانگ است
در این محفل پی تولید بانگ است!

زند با “ای دل ای دل” زیـــــر آواز
ز بعد آن هاهاهایی کند ساز!

ببندد چشم و جنباند سرش را
بخواند شعرهای از برش را!

چنین با شور و نغمه، شعر و دستان
خرامان می‌رسد از ره زمستان

شمردم مــــن ز چلّه تا به نـــوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز!
شب چله

******
 دوباره نوبت دیدار یلداست
بدون یار این یلدا چه تنهاست

وجودش نور در این تیره شب بود
بدونش این شب یلدا و سرماست

 دگر یلدا برایت دل ندارم
نگاهم منتظر بر نور فرداست

همه در شور این یلدا بهارند
انار سرخ بر سفره چه زیباست

ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شب من مثل یلداست
******
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
  نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید

ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید

صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

 غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

****
شب یلدا
شب یلدا شد و آمد مه دی سوی مدار
چو گل آویخته بر طره گیسوی نگار

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداده عشق

شب یلدا شد و گرمست تب ناز و نیاز
عشوه از دلبر و عاشق به میان سوز و گداز

دل عاشق شده خون چون دل یاقوت انار
تا بدیده لب چون پسته گلخنده یار
محسن رودگری

******

من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود!؟
عجب زجری بود!؟
غم آن شب که شب یلدا بود

*****

آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت

تا سحر غم با دلم هم خانه بود
از فراق تو دلم دیوانه بود

یاد تو چندیست مهمانم شده
خاطراتت آفت جانم شده

هرچه می‌گویم سخن از یاد توست
در سکوت من فقط فریاد توست

*****
باز شب یلدا اومد
بلندترین شب سال

منتظرش می‌شینیم
از سال پیش تا امسال

همون شبی که می‌گن
بلندتر از هر شبه

شب‌های بعد یلدا
کوتاه و کوتاه تره

همه ما جمع می‌شیم
خونه مادر بزرگ

می‌شینیم زیر کرسی
هم کوچیک و هم بزرگ

روی میزش نشسته
قاچ‌های هندوونه

یه کاسه‌ بزرگش
انار دونه دونه

کیشمیش و پسته می‌ده
با آلو و توت خشک

نقل و نبات شیرین
به هر کی می‌ده یه مشت

آخ که شب‌های یلدا
چه شور و حالی داره

هر کسی زود نخوابه
یک شب عالی داره

*****
عاشق رنگ سیاهِ شب یلدام
آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم

عاشق تلخی انتهایِ عشقم
حالا که به آخر قصه رسیدم

عاشق رنگ شب و رنگ غروبم
عاشق مرگ دقیقه‌های خوبم

با تموم اشتیاقم آروم آروم
به در بسته بی کسی می‌کوبم

عاشق شبای دلمردگی هستم
عاشق تنهایی و خستگی هستم

حالا که این زندگی شبیه مرگه
بی امون عاشق این زندگی هستم

خنده داره دیگه دلسوزی به حالم
خط کشیدم روی روزای محالم

همه آینده من واسه تو
من فقط گذشته مونده تو خیالم

تنهایی سهم منه خیلی عزیزه
نمی‌خوام کسی اونو ازم بگیره

دیگـه تنهاییمو به دنیا نمی‌دم
نمی‌زارم دل تنهاییم بمیره

تو و اون چشمای روشن به سلامت
لحظه‌ها رو می‌کشم تو قابِ ساعت

عاشق سیاهیم، عاشق غربت
خسته‌ام از تو و این همه خیانت

عاشق رنگ سیاهِ شب یلدام ...
شب یلدا

*****
    دوباره نوبت دیدار یلداست
    بدون یار این یلدا چه تنهاست

    وجودش نور در این تیره شب بود
    بدونش این شب یلدا و سرماست

    دگر یلدا برایت دل ندارم
    نگاهم منتظر بر نور فرداست

    همه در شور این یلدا بهارند
    انار سرخ بر سفره چه زیباست

    ندارم جز تو امشب آرزویی
    که با تو هر شب من مثل یلداست
******

باز هم یلدا رسید و دل من زار گریست
عکس محبوب به دست
نگهی ز شیشه پنجره بیرون افکند
شب بود و سکوت و یک جهان دلتنگی
با خود اندیشه کنان گفت:خدایا
راز این عشق ز چیست؟
انتظار و بی قراری ام ز کیست؟
او که با من همه جا هست و فقط گاهی نیست
ناگهان ستاره چشمک زد و پشت ابرها قایم شد
آسمان مکثی کرد
نم نمک باران شد
گویی از بغض صدای دل من
چشم خیس آسمان نیز گریست
عکس محبوب به من می خندید
خنده هایش همه رویایی بود
همه دریایی بود
همه از جنس بلور شب یلدایی بود
و من از خوشحالی
شاید هم ترس ز سوز یک تب سرمایی
عکس محبوب نهادم بر دل
تا مبادا بلرزد ز غم تنهایی
صبح شد
آسمان دل من ساکت بود
لیک باران محبت همچنان می بارید

*****
وقتی پاییز تموم میشه
زمستونم شروع میشه

برف میاد فراوان
تو کوچه و خیابان

یلدا شب اولشه
شادی و شور همراهشه

همه میان به دور هم
می‌خوریم آجیل و انار و هندونه

همیشه یلدا یادمون می‌مونه
همیشه یلدا یادمون می‌مونه
شب یلدا

*****
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا

شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه همه خیلی بلنده

همه اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون

شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه لحاف کهنه ننه سرما

شب یلدا که سحر شد، فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می‌گیره

ننه سرما باز دوباره برمی‌گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده

*****
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ما به چه کارش می‌خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه توفانی‌ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه میگفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
هوشنگ ابتهاج

******
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
*****
آری تو نوشتی
من خواندم
تو خواندی من گوش سپردم
تو بودی و من نگاهت می کردم
تو بودی و عشق بود
و عشق و عشق
تو بودی مهربانی بود و امید
چشمان تو بود و یک دنیا زندگی
آری عزیزم
آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
و شب آزادی و شب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
شب یلدا

*****
شب جمشید و جامش
شب بوسه به خاکش

شب حافظ و سعدی
شب پارسی و مادی

شب آخر آذر
شب پاک و منور

شب آرش و آتش
شب مهر و سیاوش

شب پاک اهوراست
شب مژده و یلداست

*****
یلدا، شب همنشینی و مهمانی
هنگامه عاشقی، غزل افشانی

با آینه سر زدن به بابا طاهر
با لهجه ناب عشق حافظ خوانی

****
شب یلدا ، شب شیرین عشق است
شب طولانی و دیرین عشق است

شب یلدا ، شب شعر و ترانه است
شب دورهمی با هندوانه است

همین امشب اگر سودی به پیش است
شب دیدار با یار و قوم و خویش است

شب یلدا، شب دلهای پاک است
شب خندیدن گل های پاک است

******
شب شادی و شور و مهربانی است
زمان همدلی و همزبانی است

در آن دیدارها تا تازه گردد
محبت نیز بی اندازه گردد

به هرجا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در آن رسمی قدیمی است
*****
ما چله نشین شب یلدای ظهوریم
ما منتظر نوبت برپایی نوریم

ما محو جمال پسر فاطمه هستیم
شب زنده دار نگهدار به یلدای ظهوریم
******
یلدا چه شبی پر از حکایت
دلداده به هم پر از حمایت

یلدا شب ما شب قشنگییست
سفره دلمون پر از یه رنگیست
*****
چنین با شور و نغمه، شعر و دستان
خرامان می رسد از ره زمستان

شمردم من ز چله تا به نوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز

کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نو بهاران

*****
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
*****
الهی غصه تو قلبت بمیره
الهی دشمنت عقده بگیره

الهی هرکجایی مهربونم
تنت سالم، دلت روزی نمیره

الهی درد و غم از تو جداشه
الهی صاحب قلبت خدا شه

الهی هرکجا، با هرکه هستی
خدا برصحن قلبت گل بپاشه
*****
دو قدم مانده به رقصیدن برف
یک نفس مانده به سرما و به یخ

چشم در چشم زمستانی دگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان

یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
******
دیر آمدی دوباره زمستان رسیده است
فنجان چای و قهوه ی مان سرد میشود

تنها ترین ستاره ی یلدای سال پیش
از آسمان چشم شما طرد می شود
*****
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش

ولی فردا خدا داند کجایی
همین حالا همین حالای من باش
****                                                                                            
اینجا زنی هست
که هر شب به امید شب یلدا
فال حافظ را می گشاید
تا بفهمد کی می آیی
از پس این شب طولانی، ای کم پیدا ؟
****
آرامشم تویی
در تمام لحظات
در نگاه های بهاری
در فصل زمستان
در میوه های رنگارنگ
در قرمزهای قشنگ
در یلدای پاییز
در دستان جفت باهم
*****
دوستت دارم هایت
شعری جدید است
که تابه حال هیچ
شاعری نتوانسته
مثل آن را بسراید
وقتی که شب،یلدا باشد
فصل، زمستان باشد
و روشنی همین فردا باشد
******
بباف موهایم را
دان کن انارهایم را
باز کن کتابم را
بخوان فالم را
بگو به حافظ
می مانی برایم
دیگر معنی ندارد
طولانی بودن شب هایم
****
شب یلدا
شب طولانی
و ساعت ها در عجله
بیا یک عالم حرف بزنیم
برای خود قصه ببافیم،
من شیرین شوم و
تو خسروی
شب یلدای شاعرانه

******
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
 ***
یلدا، شب سیب و خنده و شیرینی است
بیرون زدن از حقارتِ خودبینی ست

هنگامه مهرورزی و همدردی ست
از باغ محبت و صفا، گل چینی است
******
یلدا، شب ذکر ناب یا الله است
هنگام تولد دلِ آگاه است

اعلام برائت از شب و تاریکی است
یلدا، شب بارش شکوه ماه است
*****
از پشت تمام پنجره ها
دو جفت چشم خیره است به شهر

شهری که زیرپای ماشین ها له می شود
در شبی یلدایی که عاشقان سر بر شانه یکدیگر

زل زده اند به شهر خاموش نشدنی
از پشت تمام پنجره ها
*****
تو که باشی
می خوام دنیا نباشد
تمام شب ها
طولانی باشد
یلدا باشد
شام مان، انار باشد
هندوانه باشد
حرف مان، شعر باشد
غزل باشد
****
نجوا کن در گوشم
دوستت دارم هایت را
مبادا شب بشنود و کوتاه شود
شعر حافظ کنارش رنگ ببازد
و پلک بزنیم و
صبح شود
صبح شود
صبح شود
*****
غصه هایم به قصه تبدیل شده اند
قصه ای به بلندای شب یلدا؛

ای کاش خاموش شود
شعله ی جان سوز عذاب ها

ای کاش کوتاه شود
غم های غم انگیز صداها
 ******
همه چیز میگذرد
همین یلدا که همه در تدارکش هستند
همین زمستان پیش رو
مث همه سالهای جوانی
اما امان از دل تنگ
که از دلتنگی نمیگذرد
******
همه چیز به وقت خودش میچسبد
مثل نوشابه تگری در تابستان
مثل باران بهاری در اردیبهشت
مثل برف پنبه ای در یلدا
مثل بودن تو ،همین حالا
*****
یلدا ای شروع فصل سرما
یلدا ای باعث محبت آدم ها

یلدا ای معنی تولد
یلدا ای دختر زمستان

*****
در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام

******
یلدا آمد و رفت و تو نیامدی
اینگونه سحر شد و باز نیامدی

جانم به فدای نامت یا مهدی
دلم یک سال پیرتر و تو نیامدی
*****
از برگ برگ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام

یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام
*****
آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت

تا سحر غم با دلم همخانه بود
از فراغ تو دلم دیوانه بود
******
به صد یلدا الهی زنده باشی
انار و هندوانه خورده باشی

اگر یلدای دیگر من نباشم
تو باشی و تو باشی و تو باشی
***
شب یلدا
دوباره نوبت دیدار یلداست
بدون یار این یلدا چه تنهاست

وجودش نور در این تیره شب بود
بدونش این شب یلدا و سرماست

دگر یلدا برایت دل ندارم
نگاهم منتظر بر نور فرداست

همه در شور این یلدا بهارند
انار سرخ بر سفره چه زیباست

ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شب من مثل یلداست
******
یه جای اینکه رز یا پونه باشیم
برای هم بیا گلخونه باشیم

نکن تلخی به یمن جشن یلدا
برای هم بیا هندونه باشیم
******
تو دلداری چو من دیوونه داری
تو مجنونی چو من بی خونه داری

شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست
اگه تو خچالت هندونه داری
******
بدو که روز کوتاهه / پائیز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟ / جوجه هاتو شمردی؟
زمستون میشه فردا / مبارک باشه یلدا
******
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شب های سرما
یادتون همیشه باما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا
*****
آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت

تا سحر غم با دلم هم خانه بود
از فراق تو دلم دیوانه بود

یاد تو چندیست مهمانم شده
خاطراتت آفت جانم شده

هرچه میگویم سخن از یاد توست
در سکوت من فقط فریاد توست
*****
محفل آریایی تان طلایی
دلهایتان دریایی
شادیهایتان یلدایی
پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
 ******
روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون ماننده پسته
و عمرتوان به بلندی یلدا
*****
سفیدی برف را برای روحت
سرخی انار را برای قلبت

شیرینی هندوانه را برای عشقت
و بلندی شب یلدا را

برای زندگی قشنگت آرزومندم
***
باز یلدا می رسد ای عشق دردانه کجایی
من انار قلب خود را کرده ام دانه کجایی

باز تصویر نگاهت نقش بسته در خیالم
مست چشمان تو هستم با دو پیمانه کجایی

می رسد یلدا و من در موج گیسوی تو غرقم
گشته ام مجنون ترین مجنون دیوانه کجایی
****
چه خوش است این شبِ زیبا،شب یلدا
شب عاشق شدن ماه و ثریّا
شب پیوستن احساس به دریا
شب دل دادن مجنون به لیلا
*****
تو رفتی ، عشق را هم در خودت کُشتی
و تا آخر بود کارم : شکیبایی ، شکیبایی

کجایی شام یلدایم ؟ دلیل زندگی هایم؟
بیا تا دور گردم من ، ز تنهایی و تنهایی
*****
امشب شبِ یلدا، شبِ شیرین، شبِ لیلاست
امشب شبِ هجرانِ خزان تا به ثریّاست

امشب شبِ پروانه شدن گردِ رُخِ دوست
امشب شبِ باریدنِ مهتاب چه زیباست
*****
دوباره برف و بارون و زمستون
دوباره بی قراریم هر دوتامون

دوباره تو ، سراپا غرق ماتم
دوباره من ، كه مست از خاطراتم

دوباره اشک و اندوه و غم و درد
دوباره ، روزهای ابری و سرد

دوباره این دل و ترس و تمنا
دوباره ، دلهره از فكر فردا

دوباره عاشقی مجنون و شیدا
دوباره باز دوباره شب یلدا
***
گذشت پائیز آمد فصل سرما
سر آغازش شب زیـبای یـلدا

چه شـبـهـای درازی دارد این فصل
یقین زلف سیاه گیسوی یلدا

در این فـصل زمستان یکدلی به
محبـت دوستی سیمای یلدا

شب یلدا عجب نیکو فـتاده
به ماه دی که آید بوی یـلدا

در ایام گذشته کرسی عشـق
بپا بود از شب والای یلدا

به روی کرسی و سینی فراوان
عیان بود از صفا صد خوی یلدا

لحاف و منقل و آتش به خـانه
نشسته دور هم همسوی یلدا

ز برف و داسـتان راه مانده
سـخنها رفته از سرمای یلدا

ز سنجد آش کشک و قصه گفتن
بسی دریای قصه پای یلدا

ز نو رسمی بپا از بهر فردا
صـفا و خـرمی فردای یلدا

مبارک باد فصل برف و باران
به یٌمن نعـمت دیمای یلدا

مقدم شکـر ایزد کن بــه عالم
ز حاصل پر ثـمر دارای یلدا

سلام ای فـصل سرد و برف و بــاران
خوش آمد گـویمت فصل زمستان

اگر چه زحمتی را نیز داری
ولکن رحمت آری باغ و بستان


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .