آداب و رسوم نیک و دیرینه (4)
از جمله آداب و رسوم نیکی که روی به فراموشی نهاده، سنت حسنه ی مهریه های سهل و سبک است.
ابتدا باید بررسی نمود که مهریه چیست و چرا خداوند متعال آن را قرار داده است؟
قرآن کریم در سوره مبارکه نساء می فرماید :
وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِیئًا مَرِیئًا
و مهر زنان را بطور کامل بعنوان یک بدهی (یا هدیه) به آنان بپردازید (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید.
اگر خوب دقت شود، مهریه در این آیه شریفه تشبیه به هدیه شده است؟ پس چرا این هدیه الهی که از سوی مرد به زن پرداخت میشود، در این برهه ی زمانی انسان ها را دچار مشکلات عدیده کرده و این نعمت الهی تبدیل به نقمت شده است؟!!
آنچه معارف دینی به ما آموخته است، مهریه را بعنوان هدیهای از طرف مرد به همسر او در مقابل تمکین زن از همسرش قرار داده است.
مشخص است که برداشت برخی انسان های این دوره از زمانه برخلاف واقع بوده و همین برداشت ناصواب علت این بیراهه ها شده است.
متاسفانه برخی بر این باورند که مهریه تضمینی از مرد در مقابل امنیت اخلاقی و اجتماعی و جانی همسر اوست. آیا این تضمین به خانمها آن آسایش مورد نظر را داده است؟!! بر خلاف این باور خطا، به تجربه ثابت شده است که واقعیت چیزی جز این است. حقیقت این است که اگر باطن آدمی اصلاح نشده باشد هیچ چیز نمیتواند ضمانت برای عدم هنجارشکنی فرد قرار گیرد. بسیار ملاحظه کردهایم که افرادی با مهریه های بسیار بالا سر به ورطهی طلاق نهاده اند و بسیار مشاهده کردیم افرادی را که با اندک مهری، سالیان سال با سعادت و خوشبختی زندگی نموده اند.
تنها ملاک و معیار و ضمانت، همان انسانیت است.
چیزی که مانع از ظلم و جور به دیگران میشود. انسان با اخلاق، پایبند به همسر و خانواده ی خویش می باشد و آینده ی خویش و خانواده را با هوس بازی های متمادی و زود گذر ویران نساخته بلکه روز به روز در پی تلاش برای سعادت خود و خانواده است. اما این انسانیت چگونه هویدا میگردد؟
چگونه مطمئن شویم که طرف مقابل می تواند سبب سعادتمندی ما باشد؟
روش صحیح انتخاب همسر مناسب چیست که دیگر نیازی به ضمانتهای بی اثر نباشد؟
حقیقت این است که اصلیترین بخش ارتباط گیری با همسر آینده را به خطا رفتهایم!!! یعنی همان آشنایی اولیه که بین طرفین ایجاد میشود.
اگر ملاحظه کنیم، در این سبک اصیل ازدواج، مادر ها برای پسران خویش همسری را که بنظر فرد قابل اعتماد و مناسب زندگی با فرزند خویش است را انتخاب نموده و به او معرفی کرده و اگر وی تایید ابتدایی را می نمود مادر ترتیب مراسم خواستگاری را میداد. سپس بعد از مورد پسند واقع شدن ابتدایی طرفین، مدتی صیغهی محرمیت جاری می شد تا با دوری از گناه بنحو احسن برای شناخت بهتر یکدیگر، رفت و آمد کرده و اگر همانطور که می خواستند همسر مورد علاقهی خود را پیدا کنند، به زوجیت دائمی در میآمدند. بله این سبک نکته ی اساسی اش همان حضور والدین بوده و است. والدینی که چند ویژگی اصلی در آنها سبب این شده که بهترین کمک حال انسان در انتخاب صحیح همسر ایدهآل گردند. اولین ویژگی دلسوزترین بودن ایشان برای فرزند خویش است. انسان محال ممکن است فردی را از والدین خویش دلسوزتر یافته و بتواند مسایل مهم خویش را به او بسپارد.ویژگی مهم دیگر ایشان کوه تجربه بودنشان می باشد.
بطور حتم پدر و مادر بی نهایت از یک جوان با تجربه تر بوده و بدلیل همین تجربه است که اکثر آنها با یک نظر شناخت کاملی نسبت به فرد مقابل پیدا کرده و همین امر سبب پیروزی نسبی یک جوان در انتخاب خویش است.
دیگر ویژگی پدر و مادر که آنها را اصلیترین ملجا یک انسان ساخته است یاری تمام عیار آنها نسبت به فرزند خویش است که ممکن است اگر فردی به خودی خود همسر خویش را انتخاب نماید دیگر از این امکان محروم بماند.
همانطور که ملاحظه فرمودید، تمامی این ویژگیها سبب آن است که انسان هیچ فردی را برای مشورت جهت آغاز یک زندگی امن و سعادتمندانه، برتر از والدین خویش نیابد.
انسان همواره درصدد انتخاب بهترینها است و همین مهم است که سبب عدم نیاز به تضمینهای نابجا است.
در قدیم مثالی وجود داشت که سبیل یک مرد را بعنوان ضمانت می پذیرفتند. فردی جهت دریافت قرض به نزد دیگری رفت و مابه ازای ضمانت یک تار سبیل خود را به آسانی و بدون هیچ تشریفاتی بعنوان ضمانت به او داد.
وامدهنده از او نپذیرفت. فرد دیگری به نزد وامدهنده رفت و آن هم یک تار سبیل خویش را جهت ضمانت ارائه کرد، منتهی، ابتدا تار را کند و بعد به آن عطر زد و سپس داخل یک جعبه ی زیبایی قرار داد و به وامدهنده تقدیم نمود. وامدهنده از او پذیرفت، چرا که او را فردی متعهد به نشانهی مردانگی خویش یافت.
آری حقیقت چیزی جز این نیست که تمام عالم در قبال مردانگی و انسانیت طاب ضمانت قرار گرفتن را نداشته و ندارد.
بهمین جهت است که نگارنده سعی در اثبات روش انتخاب صحیح داشته و در صدد آن است که مهریه را از جلوه ی ضمانت در آورد.
بر فرض که بیشترین میزان مهریه نیز توسط یک خانم تعیین گردید، آیا فردی با دریافت مهریه میتواند جلوی ضررهایی را که از طرف یک فرد غیرمتعهد به او وارد شده است را بگیرد؟ ضررهایی که ممکن است حتی به خانوادهی او نیز وارد گردد. لطماتی که ممکن است تاثیرات بسیار سوئی را بر فرزندان او وارد سازد. از طرف دیگر این مهریههای گذاف مانع سرگیری چه بسیاری از وصلتهای آسمانی میشود که ممکن است با آن پیوند، افراد بسیاری به درجات عالیه برسند.
پس بیندیشیم و نگذاریم آداب نیکی که داشته ایم به فراموشی سپرده شود.
قرآن کریم در سوره مبارکه نساء می فرماید :
وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِیئًا مَرِیئًا
و مهر زنان را بطور کامل بعنوان یک بدهی (یا هدیه) به آنان بپردازید (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید.
اگر خوب دقت شود، مهریه در این آیه شریفه تشبیه به هدیه شده است؟ پس چرا این هدیه الهی که از سوی مرد به زن پرداخت میشود، در این برهه ی زمانی انسان ها را دچار مشکلات عدیده کرده و این نعمت الهی تبدیل به نقمت شده است؟!!
آنچه معارف دینی به ما آموخته است، مهریه را بعنوان هدیهای از طرف مرد به همسر او در مقابل تمکین زن از همسرش قرار داده است.
حقیقت این است که اگر باطن آدمی اصلاح نشده باشد هیچ چیز نمیتواند ضمانت برای عدم هنجارشکنی فرد قرار گیرد. تنها ملاک و معیار و ضمانت، همان انسانیت است
پس این همه گرفتاری حاصل چیست؟!!
نظری به آمار زندانیهای مهریه انداختهایم؟ توجهای به این همه موارد کلاهبرداری بواسطهی مهریه کردهایم؟ پس معلوم میشود که در مسیر انحرافی قرار گرفتهایم و سر به جادهی هلاکت نموده ایم.مشخص است که برداشت برخی انسان های این دوره از زمانه برخلاف واقع بوده و همین برداشت ناصواب علت این بیراهه ها شده است.
متاسفانه برخی بر این باورند که مهریه تضمینی از مرد در مقابل امنیت اخلاقی و اجتماعی و جانی همسر اوست. آیا این تضمین به خانمها آن آسایش مورد نظر را داده است؟!! بر خلاف این باور خطا، به تجربه ثابت شده است که واقعیت چیزی جز این است. حقیقت این است که اگر باطن آدمی اصلاح نشده باشد هیچ چیز نمیتواند ضمانت برای عدم هنجارشکنی فرد قرار گیرد. بسیار ملاحظه کردهایم که افرادی با مهریه های بسیار بالا سر به ورطهی طلاق نهاده اند و بسیار مشاهده کردیم افرادی را که با اندک مهری، سالیان سال با سعادت و خوشبختی زندگی نموده اند.
تنها ملاک و معیار و ضمانت، همان انسانیت است.
چیزی که مانع از ظلم و جور به دیگران میشود. انسان با اخلاق، پایبند به همسر و خانواده ی خویش می باشد و آینده ی خویش و خانواده را با هوس بازی های متمادی و زود گذر ویران نساخته بلکه روز به روز در پی تلاش برای سعادت خود و خانواده است. اما این انسانیت چگونه هویدا میگردد؟
چگونه مطمئن شویم که طرف مقابل می تواند سبب سعادتمندی ما باشد؟
روش صحیح انتخاب همسر مناسب چیست که دیگر نیازی به ضمانتهای بی اثر نباشد؟
حقیقت این است که اصلیترین بخش ارتباط گیری با همسر آینده را به خطا رفتهایم!!! یعنی همان آشنایی اولیه که بین طرفین ایجاد میشود.
چرا ازدواج به سبک اصیل و قدیمی خویش، کمتر به خطا میرود؟!
عامل موثر در اینگونه از ازدواجها چیست؟ با بررسی این موضوع متوجه میشویم که نکتهی اصلی این سبک اصیل همان وجود و حضور پدر و مادر ها است.بیندیشیم و نگذاریم آداب نیکی که داشته ایم به فراموشی سپرده شود
اگر ملاحظه کنیم، در این سبک اصیل ازدواج، مادر ها برای پسران خویش همسری را که بنظر فرد قابل اعتماد و مناسب زندگی با فرزند خویش است را انتخاب نموده و به او معرفی کرده و اگر وی تایید ابتدایی را می نمود مادر ترتیب مراسم خواستگاری را میداد. سپس بعد از مورد پسند واقع شدن ابتدایی طرفین، مدتی صیغهی محرمیت جاری می شد تا با دوری از گناه بنحو احسن برای شناخت بهتر یکدیگر، رفت و آمد کرده و اگر همانطور که می خواستند همسر مورد علاقهی خود را پیدا کنند، به زوجیت دائمی در میآمدند. بله این سبک نکته ی اساسی اش همان حضور والدین بوده و است. والدینی که چند ویژگی اصلی در آنها سبب این شده که بهترین کمک حال انسان در انتخاب صحیح همسر ایدهآل گردند. اولین ویژگی دلسوزترین بودن ایشان برای فرزند خویش است. انسان محال ممکن است فردی را از والدین خویش دلسوزتر یافته و بتواند مسایل مهم خویش را به او بسپارد.ویژگی مهم دیگر ایشان کوه تجربه بودنشان می باشد.
بطور حتم پدر و مادر بی نهایت از یک جوان با تجربه تر بوده و بدلیل همین تجربه است که اکثر آنها با یک نظر شناخت کاملی نسبت به فرد مقابل پیدا کرده و همین امر سبب پیروزی نسبی یک جوان در انتخاب خویش است.
دیگر ویژگی پدر و مادر که آنها را اصلیترین ملجا یک انسان ساخته است یاری تمام عیار آنها نسبت به فرزند خویش است که ممکن است اگر فردی به خودی خود همسر خویش را انتخاب نماید دیگر از این امکان محروم بماند.
همانطور که ملاحظه فرمودید، تمامی این ویژگیها سبب آن است که انسان هیچ فردی را برای مشورت جهت آغاز یک زندگی امن و سعادتمندانه، برتر از والدین خویش نیابد.
انسان همواره درصدد انتخاب بهترینها است و همین مهم است که سبب عدم نیاز به تضمینهای نابجا است.
در قدیم مثالی وجود داشت که سبیل یک مرد را بعنوان ضمانت می پذیرفتند. فردی جهت دریافت قرض به نزد دیگری رفت و مابه ازای ضمانت یک تار سبیل خود را به آسانی و بدون هیچ تشریفاتی بعنوان ضمانت به او داد.
وامدهنده از او نپذیرفت. فرد دیگری به نزد وامدهنده رفت و آن هم یک تار سبیل خویش را جهت ضمانت ارائه کرد، منتهی، ابتدا تار را کند و بعد به آن عطر زد و سپس داخل یک جعبه ی زیبایی قرار داد و به وامدهنده تقدیم نمود. وامدهنده از او پذیرفت، چرا که او را فردی متعهد به نشانهی مردانگی خویش یافت.
آری حقیقت چیزی جز این نیست که تمام عالم در قبال مردانگی و انسانیت طاب ضمانت قرار گرفتن را نداشته و ندارد.
بهمین جهت است که نگارنده سعی در اثبات روش انتخاب صحیح داشته و در صدد آن است که مهریه را از جلوه ی ضمانت در آورد.
بر فرض که بیشترین میزان مهریه نیز توسط یک خانم تعیین گردید، آیا فردی با دریافت مهریه میتواند جلوی ضررهایی را که از طرف یک فرد غیرمتعهد به او وارد شده است را بگیرد؟ ضررهایی که ممکن است حتی به خانوادهی او نیز وارد گردد. لطماتی که ممکن است تاثیرات بسیار سوئی را بر فرزندان او وارد سازد. از طرف دیگر این مهریههای گذاف مانع سرگیری چه بسیاری از وصلتهای آسمانی میشود که ممکن است با آن پیوند، افراد بسیاری به درجات عالیه برسند.
پس بیندیشیم و نگذاریم آداب نیکی که داشته ایم به فراموشی سپرده شود.