تبیان، دستیار زندگی

اولین قدرت دریایی بعد از هزار سال!

دریا در طول تاریخ، از مهم‌ترین ارکان نظم ساز در آرایش سیاسی بین الملل شناخته می شود. کشوری که به دریا مسلط باشد قدرت برتر سیاسی، نظامی و اقتصادی بین المللی هم هست. در سال‌های پیش از این، قدرت نظامی ایران بیشتر به قوای نظامی زمینی و توان موشکی ایران شناخته می شد. اما در سال‌های اخیر، ایران هر زمان که لازم دیده تمهیدات دفاعی و حتی تهاجمی را در خلیج فارس، دریای عمان و آب‌های آزاد ترتیب داده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

مواجهه‌ی چند روز پیش نیروی دریایی سپاه با ناو آمریکایی، آن‌هم چند هفته بعد از بازگشت ناوگروه ارتش از اقیانوس اطلس، نشانه‌هایی از تغییر واضح موازنه قدرت دریایی را نمایان می‌کند.
در سال‌های پیش از این، قدرت نظامی ایران بیشتر به قوای نظامی زمینی و توان موشکی ایران شناخته می شد. اما در سال‌های اخیر، ایران هر زمان که لازم دیده تمهیدات دفاعی و حتی تهاجمی را در خلیج فارس، دریای عمان و آب‌های آزاد ترتیب داده است. مسئله‌ای که اهمیت آن با توجه به سابقه‌ی درگیری‌های دریایی در منطقه بیشتر روشن می شود. 
برای قرن‌ها، نه فقط در مورد ایران، بلکه در تمام جهان اسلام، دریا نقطه برتری قدرت‌های غربی بود؛ چه در مورد ایران و چه در مورد عثمانی که قدرت‌مندترین‌ها در جهان اسلام بودند، توجه خاصی به دریا نمی شد.
با اینکه تمدن‌های ایرانی و اسلامی از اولین‌ها در زمینه تجارت دریایی در جهان بودند، هیچگاه نیازی به برتری دریایی در سطح بین المللی احساس نمی‌کردند.
دریا در طول تاریخ، از مهم‌ترین ارکان نظم ساز در آرایش سیاسی بین الملل شناخته می شود. کشوری که به دریا مسلط باشد قدرت برتر سیاسی، نظامی و اقتصادی بین المللی هم هست.
پرتغال، انگلیس و پس از آن آمریکا، یعنی قدرت‌های مسلط درقرن‌های اخیر، هر کدام چند دهه با تسلط بر دریاها بر دنیا حکمرانی کرده و به واسطه ضعف دولت ها در غرب آسیا، آن‌ها را استعمار کردند.
ایرانی‌ها و سایرین در جهان اسلام، کشتی های فراوانی داشتند، اما از آن‌ها تنها برای تجارت یا نهایتا حمل سرباز برای پشتیبانی نیروی زمینی استفاده می کردند. حتی در خلیج فارس که به یکی از مهم‌ترین نقاط در دنیا تبدیل شده، در طول قرن‌های اخیر خبری از اثرگذاری قابل توجه ایران نبوده است.
تا صفویه ایران عملا هیچ نگاهی به نیروی دریایی نداشت. نبود نیروی دریایی باعث شد جزایر ایرانی به راحتی توسط پرتغالی‌ها اشغال شود.
در نهایت آ‌نچه موجب اخراج استعمارگران پرتغالی شد، پشتیبانی دریایی انگلیس برای رقابت با پرتغالی‌ها بود. با این حال پس از آن‌هم پادشاهان صفوی هیچ تلاشی برای تشکیل نیروی دریایی منسجم نکردند. 
نادرشاه اولین پادشاهی بود که به فکر تشکیل نیروی دریایی افتاد. تلاش‌های زیادی برای توسعه ناوگان دریایی کرد، اما کشتی هایی که او با هزینه گزاف از اروپا خرید به دلیل تسلط غربی‌ها در دریا نتوانست ایران را به قدرت دریایی تبدیل کند.  
به همین دلیل هم در سالهای پایانی حکومت نادرشاه جنوب ایران به جولان گاه استعمارگران هلندی و انگلیسی تبدیل شد و اثر قابل توجهی از کشتی‌های خریداری شده نادر به جای نماند.
قاجار هم توجه چندانی به نیروی دریایی نداشتند. البته تا زمان صدارت امیرکبیر که با دور زدن قدرت های بزرگ استعمارگر، چند کشتی جنگی از آلمان خریداری شد.
با این حال سال‌ها از سلطه‌ی دریایی انگلیس و روسیه در شمال و جنوب می گذشت و زحمات امیرکبیر برای تشکیل نیروی دریایی هم نتوانست کار زیادی برای ایران کند. 
در دوران پهلوی هم علی رغم تلاش برای ایجاد نیروی دریایی مدرن، بیشتر اقدامات جنبه‌ی نمایشی داشت. وابستگی بیش از حد نظامی به دولت های غربی، ضعف ایران را در مقابل قدرت های بزرگ بیش از پیش کرد.
آشنایی انگلیسی ها با ناوهای ایرانی که در تعمیرگاه های انگلیس تعمیر می شدند باعث شد، در شهریور ۱۳۲۰، در کمتر از چند ساعت اثری از نیروی دریایی رضا شاه باقی نمانَد.
پهلوی دوم هم اگرچه نیروی دریایی ایران را متحول کرد، اما هیچگاه به دنبال کسب منافع ایران در مواجهه‌ با قدرت‌های بزرگ نبود و تلاشی هم برای ورود به آب های بین المللی و قدرت نمایی دریایی نکرد.
اما در سال‌های اخیر همه چیز تغییر کرده است. چه در مواجهه با دزدان دریایی در خلیج عدن، چه در توقیف نفتکش های متخلف بیگانه، و چه در اقیانوس پیمایی، ایران توانسته هر کجا که لازم است با نیروی دریایی خود قدرت‌نمایی کند. بر خلاف پیش از این، که حتی مرزهای ایران هم در امان نبود.
در واقع خط مقدم درگیری با تهدید‌ها در سال‌های اخیر و با رویکرد جدید نیروی دریایی ایران از مرزهای زمینی گذر کرده و «دست بلند دریایی ایران» در آب‌های بین المللی از منافع کشور دفاع میکند.