آشنایی با کتابهای داستان و رمان ایرانی
کتاب های داستان و رمان ایرانی بسیار زیادی در بازار وجود دارد،حتی کتابخوانترین افراد هم نمیتوانند همهی کتابها را بخوانند. برای همین در فرصت محدودی که افراد دارند، باید سعی کنند بهترین انتخابها را کنند.
تمام کتابها را می توان به دو بخش داستانی و غیر داستانی تقسیم کرد. کتابهای داستانی، قصههای خیالی و ذهنی نویسنده و حاصل قدرت تخیل و خلاقیت او هستند و اتفاقها در زندگی واقعی شکل نگرفتهاند. کتابهای غیر داستانی، بر مبنای واقعیت نوشته شدهاند. آنها بر مبنای حقیقت و اطلاعات قابل دسترس نوشته شدهاند.
هنگامی که کتابی را مطالعه می کنید به خصوص کتاب های داستان، از نظر احساسی به عمق داستان می روید و ارتباط احساسی با قهرمانان داستان برقرار می کنید. کتابخوانی، دانش جدیدی را به حافظه فرد اضافه می کند. هرچه فرد دانش بیشتری داشته باشد، برای مقابله با مشکلات غیر قابل پیش بینی زندگی ،مجهزتر خواهد بود.
اگر بهترین رمانهای ایرانی را بررسی کنید متوجه میشوید که در ادبیات داستانی ایران، رمان فانتزی ایرانی، رمان تاریخی ایرانی، رمان عاشقانه ایرانی، رمان پلیسی ایرانی، رمان مذهبی ایرانی، رمان اجتماعی ایرانی و... وجود دارد. البته بر کسی پوشیده نیست که بیشتر اوقات پرفروشترین کتابها رمانهای عاشقانه ایرانی هستند.
هنگامی که کتابی را مطالعه می کنید به خصوص کتاب های داستان، از نظر احساسی به عمق داستان می روید و ارتباط احساسی با قهرمانان داستان برقرار می کنید. کتابخوانی، دانش جدیدی را به حافظه فرد اضافه می کند. هرچه فرد دانش بیشتری داشته باشد، برای مقابله با مشکلات غیر قابل پیش بینی زندگی ،مجهزتر خواهد بود.
همانطور که گفتیم انتخاب کتاب های خوب بستگی به سلیقه ی افراد دارد. شاید کتابی را که خیلی از افراد خوانده اند و دوست دارند، مورد پسند بعضی دیگر نباشد. از این رو در ادامه مطلب می خواهیم پر فروش ترین و محبوب ترین کتاب های داستانی ایران را برایتان معرفی کنیم.
کلیدر
کلدیر، بلندترین اثر محمود دولتآبادی است که در سه هزار صفحه و ده جلد به چاپ رسیده و روایت زندگی یک خانوادهٔ کرد ایرانی است که به سبزوار خراسان کوچانده شدهاند. داستان کلیدر که متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم است بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ روی میدهد. کلیدر نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است. کلیدر یکی از معروفترین آثار ادبیات ایران در جهان است. کلیدر محمود دولت آبادی صحنۀ نمایش تصویر بیبدیلی از عشایر منطقۀ خراسان و زندگی آنهاست. علاوه بر این، رمان کلیدر نمایشی هنرمندانه از تاریخ است.«مارال» دختری از عشایر است که پدر و نامزدش در زندان هستند. او بعد از مرگ مادرش جایی برای ماندن ندارد؛ پس بهتوصیۀ پدر، رو بهسوی سرزمین پدری میگذارد، جایی که طایفۀ عمه او سکونت دارند. این کوچ سرآغازی برای عشق مارال و «گلمحمد» است، عشقی که به مزاج زیور، همسر اول گلمحمد تلخ و ناخوشایند میآید. همین ماجرا سرآغازی بر ماجراهای این داستان دوستداشتنی و طولانی میشود.
تشبیه، توصیف شاعرانه و نثر شعرگونه محمود دولت آبادی در این کتاب، خوانده را به هیچ وجه خسته نمی کندبلکه خواننده از کتاب لذت می برد.
دولتآبادی خود بومی همان منطقهای است که ماجرای داستان در آن اتفاق افتاده است. دوران کودکی او با دشواری و مشقت فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقتفرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و پینهدوزی و کار حشم و . . . را تجربه کردهاست. توصیفات او از رنج و فقر دهقانان آنچنان طبیعی و قانعکننده است که به آسانی میتوان فهمید این توصیفات از تجربهٔ واقعی خود نویسنده نشئت گرفتهاست زیرا که با خیالپردازی نمیتوان به چنین توصیفات واقعبینانهای رسید.
دولتآبادی خود بومی همان منطقهای است که ماجرای داستان در آن اتفاق افتاده است. دوران کودکی او با دشواری و مشقت فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقتفرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و پینهدوزی و کار حشم و . . . را تجربه کردهاست.
درباره نویسنده:محمود دولت آبادی نویسندۀ نامآشنای ایرانی است. کسانی که اهل کتاب و مطالعه هستند حتما با این نویسنده مشهور آشنا هستند. او در سال ۱۳۱۹ در سبزوار به دنیا آمد و علاوه بر نویسندگی، سابقۀ بازیگری در تئاتر هم دارد. دولت آبادی یکی از مشهورترین نویسندگان ایرانی در جهان است. آثار او به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند و خوانندگان بسیاری در سرتاسر جهان دارند. دولت آبادی بهخاطر فعالیت ادبی و آثار فاخرش، مفتخر به دریافت نشان «لژیون دونور» فرانسه شده است. کتابهای «کلیدر»، «جای خالی سلوچ» و «سلوک» از معروفترین آثار او هستند.
قسمتهایی از کتاب کلیدر: ما را مثل عقرب بار آوردهاند؛ مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین برمیداریم تا شب که سر مرگمان را میگذاریم، مدام همدیگر را میگزیم. بخیلیم؛ بخیل. خوشمان میآید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم. خوشمان میآید که دیگران را خوار و فلج ببینیم. اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را میجود.
یک عاشقانه آرام
یکی دیگر از کتاب های داستان ایرانی یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی می باشد. کتاب یک عاشقانه آرام، همانگونه که از نامش پیداست، روایت عاشقانهی زندگی گیلهمرد «معلم خستهی ادبیات» با همسرش عسل «بانوی جوان اهل آذربایجان» است که در سه فصل نوشته شده است.کتاب، سه فصل دارد. گیلهمرد، در برههای از زمان قرار گرفته است و مجبور شده به گذشته سرکی بکشد و آن را بههمراه همسرش همراه با جملهبندیهایی ظریف و عاشقانه برایمان تعریف کند و حتی در جاهایی نشانمان بدهد.
داستان یک عاشقانه آرام روایتی است از قبل از انقلاب سال 57. شخصیت اصلی این رمان گیله مرد معلمی است که علاوه بر تدریس فعالیت های سیاسی زیادی انجام می دهد.او در یکی از سفرهای خود با دختر زیبایی به نام عسل ازدواج می کند و شروع عاشقانه آرام پس از این واقعه شکل می گیرد.
در طول داستان گیله مرد به دلیل فعالیت های سیاسی و انقلابی ای که داشت تبعید می شود و این به عنوان یکی از تلخ ترین روزهای عاشقانه این زوج عاشق ناآرامی هایی را برای زندگی آن ها به وجود می آورد. اما جذابیت داستان در این قسمت است که عسل و گیله مرد در هیج قسمت از داستان و با وجود مشکلات فروانی که دارند دست از دوست داشتن هم بر نمی دارند و سعی می کنند عشق خود را هر روز به شکل های متفاوت تری به هم ابراز کنند. البته این پایان ماجرا نیست چرا که برای داشتن یک عاشقانه آرام باید ناآرامی های زیادی را تحمل کرد که نویسنده داستان توانسته با تصویر سازی های جذاب قلمش در 210 صفحه داستان عاشقانه عسل و گیله مرد را روایت کند.
کتاب یک عاشقانه آرام، بیشتر از آنکه موضوع محور باشد، گفت و گو محور است و بیشتر بخش های کتاب یک عاشقانه آرام حول گفت و گوی بین زن و شوهر عاشق داستان سپری می شود. البته لازم به ذکر است که کتاب عاشقانه آرام در عین حال که عشقی پایدار را روایت می کند، فضای سیاسی زمان خود را نیز به خوبی به تصویر میکشد و می تواند عقاید سیاسی خود را نیز عنوان کند.
نویسنده در این کتاب به شعر و جملات شاعرانه و گاه فیلسوفانه تسلط کامل دارد و همین باعث شده است تا جذابیت کتاب دوچندان شود.
کتاب یک عاشقانه آرام، همانگونه که از نامش پیداست، روایت عاشقانهی زندگی گیلهمرد «معلم خستهی ادبیات» با همسرش عسل «بانوی جوان اهل آذربایجان» است که در سه فصل نوشته شده است.
درباره نویسنده: نادر ابراهیمی در فروردین سال ١٣١۵ در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشكده حقوق وارد شد. اما این دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید.
در سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان خانهای برای شب بهچاپ رسانید که داستان دشنام در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال 1380 علاوه بر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرنده داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست.
از مشهورترین کتابهای او میتوان «یک عاشقانه آرام»، «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «مردی در تبعید ابدی»، همچنین داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» را نام برد.
آشنایی با کتاب های دوران دفاع مقدسکدام کتابها کودکان را با دفاع مقدس آشنا می کند؟کتاب هایی از خاطرات پیاده روی اربعین را بشناسید
و همیشه خاطرات عاشقانه، از نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین لحظه، نخستین نگاه و نخستین کلمات آغاز میشود؛ همانگونه که سیاست، از نخستین زندان، نخستین شلاق و نخستین دشنامهای یک بازپرس. عشق، نفس نخستین است و درد، درد جاری، نخستین همیشه.
تو همیشه از خندهی مردم، کلافهای. چرا؟ چه بهتر از اینکه –بههر دلیل، اما نه به ابتذال– بخندانیمشان؟ تو وقتی میبینی که من افسردهام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی. بناکننده شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطرهایم که میچکیم –در تن کویر– و تمام میشویم. حال، به احترام این پسر، که تمام وجودش شوق دیدن است، بدویم. باشد؟
سووشون
سووشون، یکی از معروفترین رمان های کوتاه معاصر ایران، نوشته سیمین دانشور در سال 1348 است. داستانی روان و جذاب که دلمشغولیهای ساده زنی را به مسایل سیاسی و اجتماعی روز پیوند می دهد. در ابتدا این داستان با شروعی کاملا عادی در مراسم عروسی آغاز می شود و به شکلی هنرمندانه وآرام آرام به مسایل سیاسی پیوند می خورد.داستانِ سووشون در هنگام اشغال ایران توسط نیروی بیگانه است که هرکدام به نحوی به دنبال تصاحب بخش بیشتری از سرمایه های کشور هستند. این داستان در بحبوحهى جنگ جهانى دوم روایت مىشود، زمانی که نیروهاى انگلیسى وارد مرزهاى جنوبى ایران شدهاند و سواى از اعلامِ بى طرفى ایران، بدون خون و خونریزى مملکت را تصاحب کردهاند.
جشن عروسى دختر حاکم است و همه دعوت شدهاند. زرى و یوسف هم که کاراکترهاى پیش برندهى داستان هستند در این جمع حاضرند. یوسف با دلخورى و زرى با نگاهى نقادانه مجلس نظاره گر هستند.ناهمگونىِ مجلس عقد از همان ابتدا توى ذوق میزند.نیمی از کسانی که دعوت شده اند ،بیگانه و خارجی اند و با لهجهى غریب خود مضحکهاى به پا کردهاند. خوش خدمتى صنف نانوا بیشتر از همه چشمها را به خود مىخواند. نان سنگکى به آن بزرگى آن هم در میانهى قحطى، درست وقتیکه نیمى از مردم شهر نان خشکى ندارند که سق بزنند.
یوسف اربابى است آگاه، تحصیلکرده در فرنگ و سرد و گرم روزگار چشیده است. با دیدن این وضع و اوضاع ذهنش بهم میریزد، او که همیشه در مقامِ معلم و مراقبِ رعیتش بوده نمیتواند این قبیل بزرگنمایىها را تحمل کند. سخنانى که بین یوسف معترض و زرى رد و بدل مىشود نمونهاى تکرار شونده است که تا یک سوم انتهایى داستان ادامه مىیابد.
داستانِ سووشون در هنگام اشغال ایران توسط نیروی بیگانه است که هرکدام به نحوی به دنبال تصاحب بخش بیشتری از سرمایه های کشور هستند. این داستان در بحبوحهى جنگ جهانى دوم روایت مىشود، زمانی که نیروهاى انگلیسى وارد مرزهاى جنوبى ایران شدهاند و سواى از اعلامِ بى طرفى ایران، بدون خون و خونریزى مملکت را تصاحب کردهاند.
یوسف از وضع به وجود آمده ناراحت است .تمام زمینداران و اربابها براى سود بیشتر، آذوقه و محصولِ مازاد خود را به قواى بیگانه مىفروشند، اما در این میان این یوسف است که صداى مردم شده، که بیداد را بر نمىتابد و حاضر نمىشود در انبارهاى غلهاش را بر خارجی و اجنبی باز کند، آن هم در شرایطى که مردم چند شبانه روز چیزى براى خوردن ندارند. از طرفى خانهاى قشقایى قصد دارند تا از طریق معاملهاى با قواى انگلیس براى به پا خاستن علیه حکومت مرکزى سلاح تدارک ببینند. یوسف و همفکرانش چنین آشوبى را در میانهى این قحطى و آشفتگى صلاح نمىدانند. دیدگاه یوسف خط تلاقىِ چندین دیدگاه مختلف است و شاید همین امر باشد که از او سیاوش مىسازد.
زرى که در ابتدا محافظه کارانه تمام کوشش خود را براى حفظ امنیت خانواده به کار مىبرد، در انتهاى داستان، با جهان بینىاى نو پا جاى پاى شوهرش مىگذارد و سیاوشوار به دور از ترس به اسقبال خطر مىرود. او که با بزرگترین ترسش روبهرو شده دیگر بیمى از هیچ فقدانى ندارد. از این رو ختمِ خط داستانى در صحنهى تشییعِ پیکر یوسف در شهر نمودِ بیرونىِ تغییر جهان بینىِ زرى است. آنگاه که با برادرشوهرِ خودفروختهى خود رو در رو مىشود و حاضر نیست حتى یک قطره از خونِ این قربانىِ مقدس پایمال شود.
جملاتی از متن رمان سووشون:
کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچوقت عملا خالق نبودهاند، آنقدر خود را به آب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟
خوب که فکرش را مىکنم مىبینم همهى ما در تمام عمرمان بچههایى هستیم که به اسباب بازىهایمان دل خوش کردهایم و واى به روزى که دلخوشیهایمان را از ما مىگیرند، یا نمىگذارند به دلخوشیهایمان برسیم.
دربارهٔ نویسنده:
سیمین دانشور متولد اردیبهشتماه سال ۱۳۰۰ در شیراز و همسر جلال آل احمد از نویسندگان برجستهٔ کشورمان است. او اولین زن ایرانی است که بهصورت حرفهای به زبان فارسی داستان نوشت. دانشور در سال ۱۳۳۱ با استفاده از بورس تحصیلی در دانشگاه استنفورد بهمدت دو سال در رشتهٔ زیباشناسی مشغول به تحصیل شد. کتاب سووشون معروفترین اثر اوست که به ۱۷ زبان دنیا ترجمه شده است.
آتش خاموش، شهری چون بهشت،به کی سلام کنم؟،از پرنده مهاجر بپرس،سه گانه سیمین، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان، کوه سرگردان از دیگر آثار این نویسنده مشهور می باشد.
آتش بدون دود
آتش بدون دود، اثر نادر ابراهیمی ،رمان بلندی است که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیباییهای ترکمنصحرا در سه جلد اول ، در چهار جلد بعد به شیوهای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است. نویسنده برای نوشتن رمان آتش بدون دود، جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار بیست سال ادبیات داستانی ایران و جوایز دیگری چون براتیسلاوا، تعلیم و تربیت یونسکو و کتابسال ایران را از آن خودش کرد.حرف اصلی این رمان عشق است. اما عشق نه از آن نوع معمولی که در دیگر کتابها خواندهایم. عشقی پرشور که غرور و خشونت را هم در درونش میپرورد.در کنار عشق، زبان شاعرانهی نادر ابراهیمی آنچنان زیباییهای ترکمن صحرا را تصویر میکند که میتوان چشمها را بست و خود را آنجا تصور کرد. رویارویی جهل با علم و دانایی هم موضوع دیگری است که این کتاب بازتاب میدهد و نمایانگر اختلاف نظر میان دو نسل است.
این کتاب در هفت جلد نوشته شده است. جلد اول گالان و سولماز، جلد دوم درخت مقدس، جلد سوم اتحاد بزرگ، جلد چهارم واقعیتهای پرخون، جلد ششم تو هرگز از حرکت باز نخواهی ایستاد، جلد هفتم هر سرانجام سرآغازیاست.
شخصیتهای اصلی این رمان، گالان و سولماز هستند؛ عشق میان آنها که با غرور و خشونت آمیخته است، عشقشان به وطن و مبارزاتشان داستان این کتاب را ساخته است. خلق شخصیت گالان، روزی در حین بازی تخته نرد به ذهن نادر ابراهیمی میرسد. زمانی که حریفش، دکتر خدر فروهر، از اجدادش میگفت و از شخصی به اسم گالان نام برد. مهر این شخصیت آنچنان به دل نادر ابراهیمی افتاد که آن را به قهرمان داستانش تبدیل کرد.
گالان اوجا که جوان دلاوری و قهرمانی اسطورهای از قبیله یموت است، در گشت و گذارهایش به دختری زیبا برمیخورد. دختری که به شجاعت معروف است، با زیبایی دلربایش، عشاق بسیاری را به خود جذب کرده است. نامش سولماز است و از قبیله گوکلان است. اما مگر میشود که دل به عشق دختر رئیس قبیله دشمن داد؟ مگر میشود مهر او را در دل پروراند و کینه و نفرت چندین و چند سالهی دو قبیله را نادیده گرفت؟ عشق چشمان گالان را کور کرده است و او دست به کاری عجیب میزند. معشوقش را میدزدد. این حادثه آتش این کینه و دشمنی را شعلهور میکند و برادران گالان را به کشتن میدهد.
هفت جلد این رمان در سه کتاب منتشر شده است. در جلدهای اول از گالان و سولماز و عشق و زندگیشان می خوانید.در جلدهای بعدی کتاب با آلنی، نوهی گالان و سولماز آشنا میشوید. آلنی دوست دارد به شهر برود و درس دکتری بخواند. مردم صحرا که دل خوشی از شهریها ندارند، با او مخالفت میکنند اما او در نهایت راه خودش را میرود. در نهایت هم داستان با کشته شدن نوههای گالان، فرزندان آلنی و همسرش مارال، پایان مییابد.
نویسنده کتاب آتش بدون دود را با داستانی عاشقانه آغاز میکند اما با جلوتر رفتن داستان، مبارزات و زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی را هم بیان میکند.
هفت جلد این رمان در سه کتاب منتشر شده است. در جلدهای اول از گالان و سولماز و عشق و زندگیشان می خوانید.در جلدهای بعدی کتاب با آلنی، نوهی گالان و سولماز آشنا میشوید. آلنی دوست دارد به شهر برود و درس دکتری بخواند. مردم صحرا که دل خوشی از شهریها ندارند، با او مخالفت میکنند اما او در نهایت راه خودش را میرود. در نهایت هم داستان با کشته شدن نوههای گالان، فرزندان آلنی و همسرش مارال، پایان مییابد. هرچند داستانی به پایان میرسد اما نقش آنها در مبارزات و فداکاریهایشان هرگز از یاد نمیرود
ابراهیمی با درآمیختن شعر و مبارزه، داستان عشق، اسطوره و افسانههای ترکمن صحرا را بیان میکند. این داستان هم مانند آثار دیگر ابراهیمی، زبان شاعرانه او را منعکس میکند و این یکی از ویژگیهای اصلی این رمان است.
قسمت های از کتاب:
اسب های خسته را هرگز به تاختن وادار مکن ، چرا که آنها فقط به سوی مرگ خواهند تاخت.
تو به ما بزدلی آموختی پدر ، تنهایی گزینی ، پرت افتادگی ، خودخواهی ، خوداندیشی ، خودباوری ، خودگرایی ... تو به ما آموختی که فقط به خودمان بیندیشیم و این یعنی سیه بختی ، یعنی دنائت روح ، یعنی جبن و رذالت و فساد و مرض.
اطاعت کورکورانه ، اطاعت نیست ، جنایت است.
هر قیامی نقطه آغازی دارد و نقطه آغاز همیشه ، کوچک به نظر می رسد.
گمان می برم که اگر خداوند ، صد هزار گونه خنده می آفرید اما رسم اشک ریختن را نمی آموخت ، قلب حتی تاب ده روز تپیدن را هم نمی آورد.
آن کس که به زندان می افتد ، مطلقا اضطراب دستگیر شدن و به زندان افتادن را ندارد و این حقیقتا لذت بخش و شادی آفرین است.
من او
منِ او رمانی فارسی نوشته رضا امیرخانی است که در سال ۱۳۷۸ منتشر شد. این اثر فراز و نشیب یک زندگی را از محله های قدیم تهران تا پاریس بیان می کند. سبک جذاب و بدیع «من او» باعث شد تا علاوه بر مخاطبین حرفه ای و کارشناسان صاحب نظر با مخاطبین عام نیز ارتباط برقرار کرده و بارها تجدید چاپ شود.کتاب منِ او، از مشهورترین رمانهای رضا امیرخانی می باشد.این کتاب ماجرایی عاشقانه از فرزند یکی از خانوادههای اصیل و قدیمی تهرانِ دهه 1310-1320 خورشیدی را بیان می کند. عشق فرزند خانوادهای ثروتمند، خانواده فتاح، به دختر خانوادهای که خدمتکاری این خانواده را میکنند.
داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع میکند و در خلال داستان از راهنماییهای درویشی مصطفی نام، از سلسلهای نامعلوم کمک میگیرد که نقش مهمی در داستان نیز دارد. دوریش مصطفی ، به نوعی نمادی از حقیقت، آگاهی و دانایی است. او در هنگام سردرگمی به علی فتاح کمک می کند.
مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا میروند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح) و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت میکند. داستان در سال های پیش از انقلاب می گذرد و نویسنده توانسته است به خوبی از پس توصیف تهران آن زمان و لحن مردم آن دوره بر بیاید.
نکته ی مهم اینجاست که نگاه شخصیت اول داستان و کسی که او را تربیت کرده، ناشی از نگاه امیرخانی به اخلاق، بسیار انسانی است. نویسنده کتاب نشان میدهد که ارزش انسان، خواه ثروتمند مثل خانواده فتاح، یا فقیر مثل خانواده اسکندر، به انسانیت اوست و نه میزان ثروتش؛ این باور را امیرخانی نه در قالب کلمات و عبارات مستقیم که در رفتار و رویه خانواده فتاح به خواننده منتقل میکند.
ویژگی بارز منِ او، مانند بقیه رمانهای این نویسنده، قصه است. بی تردید برای اینکه نویسنده بتواند مخاطب را جذب کند، کتابش باید به خوبی قصه بگوید و تمایل انسان به قصه شنیدن را که هزاران سال است با اوست، بتواند اقناع کند. امیرخانی راه و رسم قصه گفتن را به خوبی میداند. میداند از کجا شروع کند، چگونه مخاطب را با شخصیتهایش آشنا کند، چطور بدون اینکه بخواهد از آنها قهرمان بسازد، خواننده را مجذوبشان کند.
امیرخانی از آن دسته هنرمندانی است که بیشتر تمایل دارد که خوبی ها را نشان دهد.البته نمیتوان گفت که این موضوع نکتهای منفی است. چرا که در گونههای بسیاری از ادبیات داستانی، خصوصا شعر وهمچنین موسیقی که از همین اشعار تغذیه میشود، عموما بر بیان خوبیها، نکات اخلاقی و انسانی تاکید دارد و کمتر به سیاهیها و پلیدیهایی که به هر حال در هر جامعهای و در هر دوره تاریخی وجود دارد، میپردازد.
نخستین اثر امیر خانی کتاب ارمیا در سال 1374 توسط انتشاران سوره مهر منتشر شد.دیگر آثار امیر خانی می توان به ناصر ارمنی،ازبه، داستان سیستان،نشت نشا،بیوتن،سرلوحه ها،نفحات نفت،جانستان کابلستان،قیدار ؛رهش؛ اشاره کرد. در میان رمانهای امیرخانی، بیوتن و منِ او توجه و علاقه مخطبان را بیش از سایر آثار وی جلب کردهاند.
قسمتی از کتاب :
گذر لوطی صالح، گذر کریم رود! این یکی را از خودمان درآورده بودیم. کریم کنار بازارچه تنگش گرفته بود، به ما گفت آن طرف را نگاه کنید. تا ما سرمان را برگرداندیم، بی رودربایستی شلوارش را کشید پایین. لنگ و پاچه ی نی قلیانی اش را بیرون انداخت و کنار راسته ی ماست فروش های شاه پور شاشید. بعد هم گفت: «به قاعده ی یک رودخانه راحت شدم!» از آن به بعد به آن جا می گفتیم گذر کریم رود! نمی دانم، اما شنیده ام بعدها این قضیه زبان به زبان گشته و بقیه هم بدون این که بدانند، به آن جا می گویند کریم رود! خدا را چه دیده ای، شاید هم فرداروز یک هیأت بلندپایه از محققین ثابت کنند که قدیم ها از این جا رودخانه ای می گذشته به نام «کریم رود». خیلی ها هستند که سرشان درد می کند برای همین حرف ها. بگردند و از میان تاریخ، حرف در بیاورند، انگار نمی دانند که همه چیز در گذر است.
درباره نویسنده:
رضا امیر خانی؛ در سال ۱۳۵۲ در تهران و در محله 25 شهریور(میدان هفت تیر فعلی) متولد شد، دوره راهنمایی و دبیرستان را در یکی از بهترین مدارس تهران، دبیرستان علامه حلی تهران گذراند و مقطع کارشناسیاش را نیز در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی گذراند.
نخستین اثر امیر خانی کتاب ارمیا در سال 1374 توسط انتشاران سوره مهر منتشر شد.دیگر آثار امیر خانی می توان به ناصر ارمنی،ازبه، داستان سیستان،نشت نشا،بیوتن،سرلوحه ها،نفحات نفت،جانستان کابلستان،قیدار ؛رهش؛ اشاره کرد. در میان رمانهای امیرخانی، بیوتن و منِ او توجه و علاقه مخطبان را بیش از سایر آثار وی جلب کردهاند.
امیرخانی در سالهای ۱۳۸۱ تا 1384، سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری را بر عهده داشت. او از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ نیز رئیس هیئت مدیره انجمن قلم ایران بود.
کتاب من او؛ در دومین جشنواره مهر مورد تقدیر قرار گرفته و یکی از سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و سه کتاب برگزیده سال 1379 می باشد.