کدام شهرهای ایران در جنگ تحمیلی مورد حمله عراق قرار گرفتند؟
در این حملات تعداد زیادی از مردم کشته شدند و برخی دیگر تصمیم می گرفتند تا شهر مورد حمله قرار گرفته را ترک کنند و به شهرهای دیگر ایران بروند. این حملات به گونه ای شده بود که در تهران علاوه بر شهروندان عادی، کارمندان دولتی نیز شروع به ترک تهران به سمت روستاها و شهرهای کم جمعیتتر کردند. در کنار این حملات هوایی به شهرهای ایران، شهرهایی که در مناطق مرزی جنوب و غرب قرار داشتند، بیشتر تحت تاثیر جنگ و فضای حاکم بر آن منطقه قرار می گرفتند و طوری بود که شهرها به کلی تخریب و ویران می شد.
در این مطلب می خواهیم شهرهایی که در طول جنگ بیشترین آسیب را دیدند، را برایتان معرفی کنیم:
قصر شیرین شهر نسل های بی سر و سوخته
با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359، شهر مرزی قصر شیرین ،در غرب کرمانشاه از چهار محور خسروی، نفتشهر، دشتذهاب و قورهتو آماج حملات متعدد دشمن بعثی قرار گرفت و بعد از چند روز از آغاز جنگ تحمیلی به تصرف عراق درآمد و به تلی از خاک تبدیل شد. این شهر در زمان جنگ تحمیلی آماج وحشیانه ترین حملات دشمن بعثی قرار گرفت.شهر مرزی قصرشیرین ،قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی از نیمه دوم تیرماه سال ۵۹ هدف خمپاره های دشمن بعثی قرار گرفت و این حملات از مردادماه به طور وسیعی آغاز شد به گونه ای که پایگاه های گروهان خان لیلی و چاه های نفت، نفت شهر، تنگ هوان و پایگاه های تیله کوه و باویسی و گرده نو از توابع این شهرستان مورد تهاجم سنگین توپخانه این رژیم قرار گرفت. ۱۱شهریور ماه سال ۵۹، درست ۲۰ روز قبل از آغاز جنگی نابرابر، دشمن حملات وسیعی را به مناطق مسکونی شهرستان قصرشیرین و پاسگاه های مرزی این منطقه انجام داد و نتیجه آن تسلط بر مناطقی از آق داغ و انهدام ده ها واحد مسکونی شامل خانه های سازمانی ۴۰ دستگاه و پایگاه های مرزی از ازگله تا نفت شهر و سومار و وارد شدن خسارات فراوان به زیرساخت های شهری و آب و برق بود.
پس از گذشت چهار روز از آغاز جنگ تحمیلی در سوم مهر سال ۵۹ ،شهرستان مرزی قصرشیرین از چهار محور خسروی، نفت شهر، دشت ذهاب و قوره تو هدف حملات گسترده صدها تانک دشمن قرار گرفت و اینگونه این نقطه از ایران اسلامی به تصرف دشمن درآمد.
حمله های ناجوانمردانه دشمن بعثی همچنان ادامه داشت و با شروع رسمی جنگ تحمیلی در31 شهریور 59، 30 نقطه از شهر مرزی قصرشیرین گلوله باران و بیش از 100 تن از اهالی زخمی و شماری نیز شهید شدند و مناطق مختلف این منطقه از باباهادی و قلعه سفید تا آق داغ و دربندجوق و خان لیلی مورد پیشروی و حمله دشمن بعثی قرار گرفت که با وجود مقاومت مدافعان مرزی و انهدام چندین دستگاه تانک و خودروی دشمن، مرزنشینان همیشه باصلابت قصرشیرین مجبور به ترک خانه های خود شدند و شهر با خاک یکسان شد.
پس از گذشت چهار روز از آغاز جنگ تحمیلی در سوم مهر سال ۵۹ ،شهرستان مرزی قصرشیرین از چهار محور خسروی، نفت شهر، دشت ذهاب و قوره تو هدف حملات گسترده صدها تانک دشمن قرار گرفت و اینگونه این نقطه از ایران اسلامی به تصرف دشمن درآمد.
قصرشیرین در جریان جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعثی به سرکردگی و کمک کشورهای مستکبر آمریکا و اروپا به طور کامل تخریب شد که مردمان غیور و باصلابت و مدافع و مرزدار این منطقه بعد از تحمل سال ها رنج آوارگی بعد از جنگ به دیار خود بازگشتند و شهر را بازسازی کردند.
گیلانغرب،شهری تسلیم ناپذیر
گیلانغرب شهری است از شهرهای استان کرمانشاه که از شمال به قصرشیرین و سرپل ذهاب میرسد، در جنوب به ایلام و ایوان غرب منتهی میشود، در شرق با اسلامآباد غرب همجواری دارد و در غرب، همسایه کشور عراق است.روز سوم مهرماه بود که از قصرشیرین خبر رسید ارتش عراق در حال پیشروی به طرف گیلانغرب است که باشنیدن این خبر، گیلانغربی ها فرار نکردند و در قالب نیروهای مردمی متشکل از شهرنشینان، روستاییان و عشایر آرایش دفاعی گرفتند و آماده رزم شدند. بسیاری از مردان میانسال و جوانان روستاهای پایین و همچنین خود شهر گیلانغرب که روز سوم مهرماه سال ۵۹ متوجه شده بودند ارتش بعث عراق در حال پیشروی به سمت گیلانغرب است پس از انتقال کودکان و زنان به نقاط امن در ارتفاعات اطراف، زمینه مقابله با نیروهای مهاجم را به هر شکل ممکن فراهم کردند.
هدف عراقیها در محور اول این بود که با تصرف شهر قصرشیرین، بتوانند به سوی سرپل ذهاب و تنگه پاتاق بروند و در نهایت به سوی گیلانغرب پیشروی کنند. پس از آنکه در پنجمین روز از آغاز جنگ تحمیلی سقوط قصر شیرین قطعی شد، ارتش عراق با عبور از سهراهی سرپل ذهاب – قصرشیرین - گیلانغرب و حرکت در جاده قصرشیرین - گیلانغرب، خود را از غرب به پشت دروازههای گیلانغرب رساند.
رژیم بعثی عراق با مشاهده مقاومت مردم این شهر، تصمیم جدیدی تری گرفت و برای شکست این مقاومت،اقدام به بمباران این شهر کرد،اما مقاومت مدافعان که ترکیبی از مردم و اندک نیروهای رزمنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، تغییری نکرد و لشکر چهارم حزب بعث با مقاومت مردم همیشه مقاوم گیلانغرب زمین گیر شد.
قبل از رسیدن ارتش عراق به ورودی شهر گیلانغرب، مردم با کندن سنگر در مناطق جلوتر از سمت باغ فلاحت تا میدان کنونی مقاومت و تپه ماهورهای اطراف شهر به مقابله با نیروهای متجاوز پرداخته و با سلاح های شکاری و تبر به مبارزه ای جانانه پرداختند. با دفاع مردم معادلات دشمن به هم ریخت زیرا ارتش بعثی که آمده بود تا ویران کند و بگذرد، در ورودی شهر غافلگیر شد و در روستاهای اطراف و مجاورت شهر، مردم آب را در اراضی کشاورزی رها کردند تا تانک ها و نفربرهای دشمن گرفتار شوند، از این رو زمین های کشاورزی به شکل باتلاق درآمد و ادوات جنگی دشمن در گل و لای زمین گیر شد.
رژیم بعثی عراق با مشاهده مقاومت مردم این شهر، تصمیم جدیدی تری گرفت و برای شکست این مقاومت،اقدام به بمباران این شهر کرد،اما مقاومت مدافعان که ترکیبی از مردم و اندک نیروهای رزمنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، تغییری نکرد و لشکر چهارم حزب بعث با مقاومت مردم همیشه مقاوم گیلانغرب زمین گیر شد.
سپس هوانیروز قهرمان وارد عمل شد تا با رشادت شهید شیرودی حلقه دفاع محکم تر و شکل تهاجمی به خود گیرد که دشمن با زبونی مجبور به عقب نشینی تا فاصله ۱۰ کیلومتری از شهر شد.
گیلانغرب در طول دفاع مقدس بارها آماج حملات هوایی، موشکی و توپخانه ای بود به گونه ای که شهر و ۳۲ روستا به طور کامل تخریب شد اما مردم هیچگاه منطقه را رها نکردند و به شکل آواره در دیگر شهرها ساکن نشدند.این شهر در طول دفاع مقدس بیش از ۱۵۰ بار بمباران شد.مردم گیلانغرب در طول جنگ ، کنار رزمندگان ماندند تا علاوه بر فعالیت های اقتصادی، با تشکیل تیپ مستقل مسلم بن عقیل اوضاع را کنترل کنند.
دزفول،شهر هزار موشک
یکی دیگر از شهرهایی که مورد حمله رژیم بعثی عراق قرار گرفت، دزفول بود. دزفول از شهرهای استان خوزستان در جنوب غربی ایران است و رودخانه دز از آن عبور میکند.جوانان و مردم غیور دزفول،با حمله ی نیروهای عراقی، این شهر را ترک نکردند و جانانه در مقابل حملات آنها ایستادگی کردند.«بلد الصواریخ» و یا شهر موشک ها عنوانی بود که بعثیها در طول جنگ تحمیلی به شهر مقاوم و شهید پرور دزفول داده بودند. این شهر مظهر مقاومت مردم در مقابل حملات موشکی عراق نام گرفت.
اولین موشک در ۱۹ مهر ماه ۱۳۵۹ساعت ۲۲و ۱۰ دقیقه به دزفول اصابت کرد. در آن شب اکثر مردم دزفول نمیدانستند که موشک یعنی چه؛ آنها بمباران هوایی و توپهای دور برد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمیدانستند انفجار موشک چگونه است.
«بلد الصواریخ» و یا شهر موشک ها عنوانی بود که بعثیها در طول جنگ تحمیلی به شهر مقاوم و شهید پرور دزفول داده بودند. این شهر مظهر مقاومت مردم در مقابل حملات موشکی عراق نام گرفت.
رژیم بعثی عراق برای جبران ضعفها و همچنین اعمال فشار بر رزمندگان اسلام، شهرها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران میکرد و در همین راستا، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بیرحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. هر چه این شهر بیشتر موشک باران میشد مردم مقاومت بیشتری میکردند چون طبیعت دزفول چنین بود. هر بار که صدام میخواست شهرهای ایران را موشکباران کند سهمیه دزفول ثابت و محفوظ بود.
در دوران دفاع مقدس دزفول به یک ستاد پشتیبانی و استراتژیک مهم تبدیل شده بود و نیروهای مردمی به عنوان سنگرسازان بیسنگر بسیاری از اقدامات پشتیبانی، آمادگی نیروها و اعزام آنها به جبههها انجام میدادند. هر چه این شهر بیشتر موشک باران میشد مردم مقاومت بیشتری میکردند.
قرارگرفتن دزفول در نقطهی سوقالجیشی و استراتژیک که به عنوان گلوگاه خوزستان و کلید فتح خوزستان و ایران بشمار میرفت. چرا که با اشغال دزفول ارتباط خوزستان با تهران و صدور نفت و گاز و دیگر فرآوردههای صنعتی، نفتی و کشاورزی قطع و در نتیجه ایران سقوط میکرد. نظامیان رژیم بعثی بارها اعلام کرده بودند که ما باید کاری بکنیم تا مردم «دزفول» شهر را تخلیه کنند تا ما به اهدافمان برسیم، ولی هیچگاه موفق نشدند. دزفول کلید فتح ایران شد و ۸ سال مردانه مقاومت کرد ولی تن به ذلت نداد.
یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشکباران شهرها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و ناامن کردن شهرها، به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید.
28آذر ۱۳۶۱ ، ۲ فروند موشک زمین به زمین به دو نقطه پرجمعیت دزفول اصابت و بیش از ۲۰۰ منزل مسکونی و مغازه را ویران، ۶۲ تن را شهید و ۲۸۷ تن را مجروح کرد.
رژیم بعث عراق در طول هشت سال جنگ در کشور ایران، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ ۷ و اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر فرو ریختند و آتش بارهای عراق با شلیک ۵ هزار و ۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را هدف قرار داد اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، ۴ هزار جانباز، ۴۵۲ آزاده سرافراز و ۱۴۷ مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساخت.
در دوران دفاع مقدس دزفول به یک ستاد پشتیبانی و استراتژیک مهم تبدیل شده بود و نیروهای مردمی به عنوان سنگرسازان بیسنگر بسیاری از اقدامات پشتیبانی، آمادگی نیروها و اعزام آنها به جبههها انجام میدادند. هر چه این شهر بیشتر موشک باران میشد مردم مقاومت بیشتری میکردند.
دزفول نه تنها مقاومت کرد، بلکه هیچگاه خالی از سکنه نشد و زندگی در شهر جریان داشت. با وجود حملات سنگین رژیم صدام، مردم دزفول خطوط زیادی در جبهه ایجاد کردند و اعزامهای هزار تا پنج هزار نفری به جبههها داشتند. اعزامهای شهر دزفول به قدری گسترده بود که تیپ ولی عصر(عج) برای شهر دزفول ایجاد و بعد تبدیل به لشکر شد که تمام خوزستان را در برمیگرفت. دزفول برای صدام یک شهر استراتژیک و نظامی به حساب میآمد، چنین دلایلی باعث شده بود تا رژیم بعث فشار را بر این شهر بیشتر کند.
پایگاه چهارم شکاری دزفول به عنوان پایگاه هوایی شکاری خط مقدم هوایی در طول هشت سال دفاع مقدس مقاومت جانانهای داشته و خلبانان دلیر این پایگاه رشادت غیرقابل توصیفی در دفاع از حریم هوایی و زمینی میهن اسلامی از خود نشان دادند. این پایگاه هوایی محل رشادت و دلاوری خلبانان شجاعی از جمله شهید بابایی، دوران، لشکری و.. است. پایگاه چهارم شکاری دزفول اولین پایگاهی بود که با دشمن بعثی به مقابله پرداخت و دو ماه پیش از آغاز رسمی جنگ، ستوان یکم خلبان غلامحسن باستانی نخستین خلبانی بود که برای دفاع از کشور و در مرز شلمچه به شهادت رسید. همچنین شهید لشکری که اولین آزاده و سیدالاسراء نیز بود از همین پایگاه به مقابله با دشمن بعثی برخاست.
امام خمینی(ره) در پنجم اردیبهشت سال ۶۲ در پیامی به مردم دزفول فرمودند: «شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید، شما دِین خود را به اسلام ادا کردید.»
مهران
اولین شهری که در آغاز تجاوز دشمن به اشغال متجاوزین در آمد شهر مهران واقع در یکصد کیلومتری جنوب غربی ایلام بود. این شهر دو روز قبل از هجوم سراسری دشمن یعنی ۲۹ شهریور ماه ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمد. مهران از شمال به ارتفاعات قلاویزان و از شرق به کنجانچم منتهی می شود و بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.این سرزمین بخاطر موقعیت جغرافیایی اش در جلگه بین النهرین، در ادوار مختلف تاریخی نبردهای مهمی پشت سر گذاشته است، و از زمانی که «حزب بعث» در عراق روی کارآمد بخصوص در سال ۱۳۴۷ مورد طمع آن رژیم بود.
در هنگام هجوم دشمن برای تصرف این شهر مقاوم، عشایر غیور و اهالی سلحشور این منطقه در مقابل این هجوم نابرابر ایستادگی کردند و به همین خاطر ۲۵۰ تن از این انسان های دلیر شهید و مجروح و هفتصد تن به اسارت درآمدند و بیست هزار نفر از مردم نیز آواره گشتند.
در هنگام هجوم دشمن برای تصرف این شهر مقاوم، عشایر غیور و اهالی سلحشور این منطقه در مقابل این هجوم نابرابر ایستادگی کردند و به همین خاطر ۲۵۰ تن از این انسان های دلیر شهید و مجروح و هفتصد تن به اسارت درآمدند و بیست هزار نفر از مردم نیز آواره گشتند.
مهران هم باوجود مقاومت مردم تصرف شد، که بعد از ۳۵ ماه در عملیات والفجر ۳ به آغوش میهن بازگشت. عملیات موفق والفجر ۸ که به تصرف شبه جزیره فاو و کوتاه کردن دست عراق از شمال خلیج فارس انجامید روحیه ارتش عراق را به کلی تضعیف کرد.
در پی تصرف فاو در عملیات والفجر هشت به دست رزمندگان اسلام شوک سختی به صدام و حامیانش وارد شد، دشمن بعثی به دنبال این عملیات غافلگیر کننده و ناکامی در بازپسگیری فاو از رزمندگان ایرانی و برای جلوگیری از حملات گسترده ایران، در پی حملات متعدد در غرب کشور، شهر مهران را به تصرف درآورد . عراقیها جشن گرفتند و گفتند نیروهای طلایی صدام در عملیات خونخواهی قهرمانانه مهران را تصرف کردند، رادیو بغداد با چنان آب و تابی خبر فتح مهران را اعلام کرد که گویا تهران را فتح کردهاند.
صدام اعلام کرد مهران مهریه فاو است و تا زمانی که ایران در فاو است، آنها هم محکم و استوار در مهران خواهند ماند و ایران فکر نکند ما تضعیف شدهایم و به دو شرط عقب نشینی میکنیم: عقبنشینی ایران و عراق به مرزهای بینالمللی و عدم دخالت در مسائل داخلی یکدیگر صورت گیرد و عقبنشینی ایران از فاو در مقابل عقبنشینی عراق از مهران خواهد بود.
این تبلیغات تا سطحی بود که حضرت امام «ره» به موضوع حساس شدند و شخصاً از فرمانده سپاه پیگیری کردند که تکلیف مهران را روشن کنند و بعثیها را وادار به عقب نشینی کنند. با اینکه اغلب فرماندهان یگانهای سپاه اعلام کرده بودند که نیرو و تجهیزات کم است اما به دلیل حساسیتی که امام در این موضوع نشان دادند، همه به میدان آمدند.
نیروهای صدام تلاش کردند تا با ادامه عملیاتهای خود، نقاط دیگری را تصرف کند، ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بعد نظامی و هم از بعد سیاسی برای ایران اسلامی به دنبال داشته باشد چرا که پس از اشغال مهران برخی شواهد نشان دهنده این بود که دشمن از حملات زمینی خود دست بر نداشته و همچنان در محورهایی خود را آماده تک میکند.
این احتمال هم داده می شد که در صورتیکه نیروهای خودی به دشمن فرصت بدهند، قصرشیرین و سپس سومار از توابع استان کرمانشاه نیز مانند مهران به تصرف عراق در خواهد آمد، به همین خاطر، برای مقابله با حرکت جدید عراق، انجام عملیات برای آزاد سازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت.
در پی تصرف فاو در عملیات والفجر هشت به دست رزمندگان اسلام شوک سختی به صدام و حامیانش وارد شد، دشمن بعثی به دنبال این عملیات غافلگیر کننده و ناکامی در بازپسگیری فاو از رزمندگان ایرانی و برای جلوگیری از حملات گسترده ایران، در پی حملات متعدد در غرب کشور، شهر مهران را به تصرف درآورد
عملیات کربلای یک و آزاد سازی شهر مهران در ساعت ۲۲:۳۰ شب نهم تیرماه ۱۳۶۵ با هدف بازپس گیری مهران و تصرف ارتفاعات مهم و استراتژیک قلاویزان و با رمز یا ابوالفضل العباس ادرکنی آغاز شد. با شروع عملیات، رزمندگان اسلام در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و توانستند با از هم گسیختگی نیروهای دشمن، عملیات را بدون وقفه ادامه دادند و علاوه بر آزاد سازی شهر مهران ارتفاعات اشغال شده در نقاط مختلف این شهر را نیز از چنگان رژیم متجاوز بعثی آزاد کنند و حماسه دیگری را مانند فتح خرمشهر رقم بزنند.
این عملیات در واقع پایانی بر استراتژی دفاع متحرک عراق بود و از سوی دیگر نقطه شروع امیدوار کنندهای برای رزمندگان اسلام که ضعف دشمن بعثی را به رخ حامیان منطقهای و فرامنطقهای صدام بکشند.
۱۰ روز جنگ و مقاومت در منطقه مهران به آزادسازی ۱۷۵ کیلومترمربع از خاک ایران و عراق، از جمله جاده دهلران مهران ایلام، شهر مهران و بیش از هشت روستای اطراف آن، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین خصوصاً بلندترین قلّه منطقه (قلّه ۲۲۳) و ۲ پاسگاه مرزی منجر شد.
رزمندگان اسلام در یک عملیات سخت و پیچیده موفق به آزادسازی مهران به عنوان یکی از نقاط پراهمیت برای بعثیها شدند و یکی از مهمترین شگفتیها در تاریخ دفاع مقدس را رقم زدند.
سوسنگرد
سوسنگرد با ۱۵هزار نفر جمعیت یکی از شهرهایی بود که در همان روزهای ابتدایی حمله ی ناجوانمردانه رژیم عراق مورد تهاجم وحشیانه نظامیان بعثی قرار گرفت و در ششم مهرماه ۱۳۵۹ این شهر به تصرف متجاوزان عراقی درآمد. این شهر در روزهای آغاز جنگ تحمیلی مردمی شیعه و عرب داشت . در آن هنگام مردم دشت آزادگان در سوسنگرد و ۱۹۳ روستای این ناحیه به دامداری و کشاورزی مشغول بودند.در واقع یکی از مهمترین اهداف دشمن در برنامهریزی حمله به ایران این بود که اگر تهاجم آنها منجر به براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نشود حداقل بتوانند استان خوزستان را اشغال کنند ، برای همین مهمترین و نزدیکترین مسیری که آنها را به مرکز استان یعنی اهواز وصل میکرد محور چذابه - بستان - سوسنگرد - اهواز بود.
در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ارتش عراق سه بار برای تصرف سوسنگرد تلاش کرد که با مقاومت شدید مردم مواجه شد ولی در حمله سوم شهر در محاصره ارتش عراق قرار گرفت. مأموریت حمله به سوسنگرد برعهده لشکر ۹ زرهی عراق بود. این لشکر پس از عبور از مرز از تنگه چزابه عبور کرد و بدون مواجهه با مقاومت عمدهای به سمت شهر بستان در ۱۷ کیلومتری مرز پیش آمد پس از رسیدن به اطراف بستان نیز پیشروی خود به سمت سوسنگرد را آغاز کرد. تانک های عراقی پس از عبور از رودخانه کرخه برای اولین بار درششم مهرماه ۵۹ وارد شهر سوسنگرد -واقع در ۶۰ کیلومتری شمال غربی اهواز - شده و این شهر را به تصرف کامل خود در آوردند.
در واقع یکی از مهمترین اهداف دشمن در برنامهریزی حمله به ایران این بود که اگر تهاجم آنها منجر به براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نشود حداقل بتوانند استان خوزستان را اشغال کنند ، برای همین مهمترین و نزدیکترین مسیری که آنها را به مرکز استان یعنی اهواز وصل میکرد محور چذابه - بستان - سوسنگرد - اهواز بود.
فرمانده لشکر ۹ عراق «تالی الدوری» بود که ۵۸ نفر از مردم عرب دشت آزادگان را به دلیل همکاری نکردن با آنها و نافرمانی اعدام کرد.
در زمان حمله ارتش عراق، مردم سوسنگرد در شهر بودند و ارتش بعثی نفراتی از وابستگان خود را به عنوان فرماندار و مسئولان دیگر برای اداره شهر انتخاب کرد. فرماندهان عراقی اداره شهر اشغال شده را به گروه «جبهه التحریر» سپردند. ولی این آرایش سیاسی دشمن در سوسنگرد چند روزی بیشتر دوام نیاورد. چهار روز بعد رزمندگانی از سپاه اهواز به فرماندهی «علی غیوراصلی» شهر را آزاد کردند و جبهه التحریر را بیرون راندند. پیشروی عراقیها به سوی اهواز ادامه یافت تا این که پاسداران اهواز، شب هنگام با شبیخون به عراقیها قوای ارتش عراق را مجبور به عقب نشینی کردند و با همکاری هوانیروز و دیگر نیروهای ارتش تعقیب عراقی ها ادامه یافت، طوری که در ده مهر سال 1359 سوسنگرد آزاد شد.
مقام معظم رهبری در عملیات آزاد سازی سوسنگرد نقش مهمی داشتند. حضورمیدانی و نقش ارزنده و محوری حضرت آیتالله خامنه ای دراین عملیات پیروزمندانه که در آن زمان نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع بودند، همراه با شجاعت و شهامت مصطفی چمران زمینه خَلق حماسه شگفتآور آزادی سوسنگرد در شرایط بسیار سخت و غیرقابل باور را فراهم کرد و تیرخلاصی به صدام معدوم وارد آورد.
چند ساعت مانده به آغاز عملیات، به دستور بنیصدر، تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز از شرکت در این عملیات منع شد. حضرت آیتالله خامنهای پس از اطلاع از دستور بنیصدر، در نامهای خطاب به فرمانده آن لشگر ۹۲ زرهی (سرهنگ قاسمی) دستور دادند که طبق تصمیم قبلی، تیپ ۲ در عملیاتی که منجر به آزادسازی سوسنگرد شد، به موقع وارد شود. در واقع همه هماهنگیها برای انجام عملیات و نجات مدافعان از سوی حضرت آیتالله خامنهای و شهید چمران انجام گرفته بود و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات که همان تیپ ۲ زرهی ۹۲ بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز کند اما حوالی ساعت ۱۲ شب فرمانده لشکر ۹۲ زرهی امیر سرتیپ غلامرضا قاسمینو در تماس تلفنی با حضرت آیتالله خامنهای اظهار داشت که فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار ظهیرنژاد گفته است که تیپ ۲ نباید در عملیات شرکت کند وچون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنیصدر باید از شرکت در این عملیات خودداری کند.
دکتر چمران دیگر نمایندهی امام در شورای عالی دفاع نیز در ذیل همین نامه بر ضرورت اقدام سریع و جلوگیری از اتلاف وقت بیشتر تأکید کرد.
مقام معظم رهبری در عملیات آزاد سازی سوسنگرد نقش مهمی داشتند. حضورمیدانی و نقش ارزنده و محوری حضرت آیتالله خامنه ای دراین عملیات پیروزمندانه که در آن زمان نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع بودند، همراه با شجاعت و شهامت مصطفی چمران زمینه خَلق حماسه شگفتآور آزادی سوسنگرد در شرایط بسیار سخت و غیرقابل باور را فراهم کرد
با این دستورعملیات لغو میشد و سوسنگرد نیز سقوط میکرد و تمام مدافعان به شهادت میرسیدند. بلافاصله آیت الله خامنه ای در تماس تلفنی این مساله را با حضرت امام(ره) در میان میگذارند و امام هم فرمودند تیپ ۲ باید شرکت کند و نیازی به اجازه بنیصدر نیست آیت الله خامنه ای هم فوراً نامهای به فرماندهی لشکر۲ زرهی مینویسند که تیپ باید در عملیات شرکت کند و هرکس از این دستور سرپیچی کند مسئول است، شهید چمران نیز در زیر نامه متنی را اضافه میکند با این مضمون که اگر تیپ فردا عمل نکند ۵۰۰ نفر از مدافعان فردا به شهادت میرسند و اگر من زنده باشم با مسئول متخلف برخورد خواهم کرد.
از آن طرف فرماندهی لشکر ۹۲زرهی اهواز تیپ را در حالت آمادهباش قرارمیدهد و فردا صبح عملیات به فرماندهی شهید چمران و امیر قاسمینو در ۲۶ آبان آغاز میشود و با حمایت بالگردهای توپدار کبری و آتش پرحجم جنگنده بمب افکن های نیروی هوایی محاصره سوسنگرد شکسته میشود.
دهلران
شهر دهلران، مرکز شهرستان دهلران است و در مسیر جاده مهران اندیمشک واقع شده است.این شهر از آغاز تا پایان جنگ بارها هدف تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و هر بار آسیب بسیاری دید. شهر دهلران چهار مرتبه مورد اشغال قرار گرفت. شهرستان دهلران با داشتن ۲۲۰کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق به عنوان یک شهرستان استراتژیک در دوران جنگ برای رژیم بعث عراق محسوب می شد چرا که دهلران به عنوان یک نقطه ثقل بین غرب و جنوب یکی از معابر هجوم رژیم بعث برای اشغال استان خوزستان در دستور کار قرارگرفته بود.اواخر شهریور 59 همزمان با هجوم سراسری ارتش بعث عراق و نفوذ به محورهای مهم و مواصلاتی دهلران، بمباران هوایی جنگنده این رژیم علیه مرکز شهرستان مانند دیگرنقاط کشور شروع و می توان توان گفت بهطور رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. مردم دهلران علی رغم اینکه چند ماهی بود از تحرکات عراقی هادر مرزها مطلع شده بودند،اما باور نمی کردند که روزی عراق جرئت کند به این مرز و بوم حمله کرده و چشم طمع داشته باشد.
در روزهای ابتدایی جنگ برخی اختلاف نظرها بین نیروهای نظامی سپاه، ارتش و ژاندارمری در نحوه مقابله با دشمن به خاطر شرایط سیاسی آن دوران باعث شده بود که عراق در پیشروی و اشغال کشورمان موفقیت هایی به دست آورد.
قبل از تهاجم زمینی ، جنگنده های رژیم بعث به شهرهای مرزی ازجمله دهلران یورش آوردند و نقاط حساس و کلیدی شهر ازجمله نیروگاه برق و منبع آب را بمباران کردند. با این اقدام هوایی، ارتش زمینی و زرهی عراق توانست به لحاظ برتری های ماشین جنگی خود به شهر دهلران و موسیان برسد و با توجه به اینکه دهلران در بین جنوب و غرب کشور قرار گرفته بنابراین در همان روزهای اول آغاز جنگ، ارتباط جنوب به غرب کشور قطع شد و یک اوضاع نابسامانی پیش آمد و ارتباط با تمام نقاط کشور قطع شد.
جنگ در شهرستان مرزی دهلران از روزهای اول فروردین ۱۳۵۹ در حال شکل گیری بود، اما از خرداد ماه این سال به صورت رسمی با حملات زمینی و گلوله باران و شهادت نیروهای مرزی و اسیر کردن آنها آغاز شد.
در روزهای ابتدایی جنگ برخی اختلاف نظرها بین نیروهای نظامی سپاه، ارتش و ژاندارمری در نحوه مقابله با دشمن به خاطر شرایط سیاسی آن دوران باعث شده بود که عراق در پیشروی و اشغال کشورمان موفقیت هایی به دست آورد.
هرچند رژیم بعث با کمک نیروهای خودی و بعثی در روزهای اول موفق شد دشت عباس، سپتون، عین خوش و موسیان را به تصرف خود در بیاورد ولی مقاومت ۱۸روزه مردم موسیان و با کمک رزمندگان سبب شد که این مناطق از چنگال دشمن بعثی خارج شود.
مردمِ دهلران همپای ملت قهرمان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، رشادتهای بینظیری خلق کردند و با تقدیم صدها شهید، جانباز و آزاده غیرت و ایمان خود را به رخ دشمنان کشیدند.
مردان و جوانانی که توانایی اسلحه گرفتن داشتند، سلاح برداشتند و به مقابله با دشمن رفتند و زنان و مادران هم به پشتیبانی از فرزندان و همسران خود هرآنچه آذوقه و نان و امکانات اولیه در منزل داشتند بصورت مداوم و مستمر به رزمندگان می رساندند، آب آشامیدنی مورد نیاز خودشان که با زحمت از چشمه ها یا مشک جمع می کردند برای رزمندگان می فرستادند وبدین ترتیب نخستین هسته های مقاومت و پشتیبانی جنگ در این مناطق شکل گرفت.
دهلران شاهد دلاوریها و فداکاریهای مردان بزرگی چون شهید عبدالصالح امینیان، شهید هدایت صحرایی و ... می باشد.