تربیت فرزند شاد و شکوفا
برای تربیت فرزندی که شادمان باشد و استعدادهایش به شکوفایی برسد، نیازمند مهارتهای مهمی هستیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1400/05/10 ساعت 12:52
در دنیای امروز تصور خیلی از والدین بر این است که پدر و مادر خوب و برجسته بودن یعنی خود را به آب و آتش زدن که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواستههای او برآورده شود که مبادا فرزندش از دیگران چیزی کمتر داشته باشد! همه والدین دوست دارند که خواسته های فرزندشان را تا حد توان برآورده کنند. به نظرشما اگر به آنها بگویند که باید هر از گاهی به خواسته فرزندشان نه بگویند آنها چه خواهند گفت؟
حقیقت این است که توجه بیش از حد به خواستههای کودک اولین گام در شکلدهی شخصیتِ خودنگر است و باعث میشود فرزندان درک واقع بینانهای از شرایط زندگی اجتماعی نداشته باشند اما اینجا پایان خودنگری آنها نیست بلکه همین موضوع روی کیفیت زندگی فرزندشان در سالهای بعد، حتی بزرگسالی او هم اثر می گذارد . به این ترتیب فرزند آنها در آینده تبدیل به یک جوانِ متوقع، یک همسرِ ناراضی و والدِ زورگو میشود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند. این فرزند هیچ وقت معنای قناعت را درک نمیکند و در مسیرهای سخت زندگی دچار تزلزل میشود. وقتی فرزندی احساس کند که بیش از حد مورد توجه و محبت پدر و مادرش قرار گرفته است و آنها همیشه مطابق میل او رفتار میکنند، طبیعی است که دایره خواستههایش به طور پیوسته گستردهتر میشود. او میخواهد و دستور میدهد، پدر و مادر هم بدون کوچکترین مخالفتی انجام میدهند که مبادا فرزند دلبندشان ناراحت شود.
چنین فرزندی زمانی که بزرگ و وارد اجتماع میشود از همه مردم توقع دارد که مثل پدر و مادرش او را دوست بدارند و مطابق امیال و خواستههایش رفتار کنند، اما در زندگی آینده آنها چنین چیزی وجود ندارد و این منجر به تجربه احساس شکست و حقارت میشود.
خانواده برای کودک کم سن و سال معرف همه دنیایی است که او را احاطه کرده است. تصویر خود در نزد کودک، انعکاس احساسی است که اعضای خانواده نسبت به او دارند؛ بنابراین، تصوری که فرد از خود، جهان اطراف و افراد پیرامونش دارد بهطور مستقیم تحت تأثیر وجه نظر و باورهای خانوادههایشان است. ارزشهایی که فرد میپذیرد و ایفای نقشهای مختلفی که از او انتظار میرود در بدو امر، درون شبکه روابط خانوادگی آموخته میشود و کودک آنها را فرا میگیرد. حتما این جمله را شنیدهاید که فرزندان آنگونه رفتار می کنند که والدینشان رفتار میکنند، آنطوری میشوند که والدینشان هستند نه آنطوری که والدین میخواهند بشوند. این جمله اثر مستقیم الگوپذیری فرزندان از والدین را روشن کرده است. وقتی که والدین پرتوقع اند و از داشتههاشون لذت نمیبرند و در شرایط سخت زندگی تسلط و کنترل خود را از دست میدهند آیا از چنین والدینی انتظار میرود که فرزندی قانع و محکم تربیت کند؟ اگر والدین معنای قناعت را بدانند و در زندگی روزمره دایم شاکی نباشند که چرا فلان چیز را ما نداریم ولی فلان کس دارد (چشم و همچشمی) نکنند امید است فرزندان قانعی تربیت کنند ولی در غیر اینصورت اینجور رفنارها فقط پرتوقع شدن را در فرزندمان پرورش میدهد. بهتره بدانیم قناعت با درجازدن متفاوت است، کسی که قانع است از چیزی که دارد (هرچند آنچیز کم باشد) از آن راضی و خرسند است و لذت استفادهاش را میبرد و در همان حال برای رسیدن به شرایط بهتر تلاش میکند.
برای تربیت فرزندی که شادمان باشد و استعدادهایش به شکوفایی برسد، نیازمند مهارتهای مهمی هستیم.
* چطور کودکی #مسئولیت_پذیر نسبت به خود و جامعه تربیت کنیم؟
* چگونه #عزت_نفس و #اعتماد_به_نفس کودکم را افزایش بدهم؟
* به عنوان والد، #خشم خودمان را چطور مدیریت کنیم؟
* کودک من به چه طریق #عشق را دریافت خواهد کرد؟
* چگونه با کودک خود #صحبت کنیم؟(زبان#تئوری_انتخاب)
این سرفصلها در دورهی «تربیت فرزند شاد و شکوفا ۲» مرکز یادگیری میم تدوین شده است.
اما در این دوره شما صرفا شنوندهی چند نکته نخواهید بود، با فراگیری و اشتراکگذاری ایدههای خودتان در تربیتِ فرزند، رویدادی جدید و منحصر به فرد را از یادگیری تجربه خواهید کرد.
مخاطب این دوره #والدین و #مربیان فعال در حوزه آموزش خانواده هستند.
برای ثبتنام به Mimttc.ir مراجعه نمایید.
حقیقت این است که توجه بیش از حد به خواستههای کودک اولین گام در شکلدهی شخصیتِ خودنگر است و باعث میشود فرزندان درک واقع بینانهای از شرایط زندگی اجتماعی نداشته باشند اما اینجا پایان خودنگری آنها نیست بلکه همین موضوع روی کیفیت زندگی فرزندشان در سالهای بعد، حتی بزرگسالی او هم اثر می گذارد . به این ترتیب فرزند آنها در آینده تبدیل به یک جوانِ متوقع، یک همسرِ ناراضی و والدِ زورگو میشود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند. این فرزند هیچ وقت معنای قناعت را درک نمیکند و در مسیرهای سخت زندگی دچار تزلزل میشود. وقتی فرزندی احساس کند که بیش از حد مورد توجه و محبت پدر و مادرش قرار گرفته است و آنها همیشه مطابق میل او رفتار میکنند، طبیعی است که دایره خواستههایش به طور پیوسته گستردهتر میشود. او میخواهد و دستور میدهد، پدر و مادر هم بدون کوچکترین مخالفتی انجام میدهند که مبادا فرزند دلبندشان ناراحت شود.
چنین فرزندی زمانی که بزرگ و وارد اجتماع میشود از همه مردم توقع دارد که مثل پدر و مادرش او را دوست بدارند و مطابق امیال و خواستههایش رفتار کنند، اما در زندگی آینده آنها چنین چیزی وجود ندارد و این منجر به تجربه احساس شکست و حقارت میشود.
توجه بیش از حد به خواستههای کودک اولین گام در شکلدهی شخصیتِ خودنگر است و باعث میشود فرزندان درک واقع بینانهای از شرایط زندگی اجتماعی نداشته باشند
خانواده برای کودک کم سن و سال معرف همه دنیایی است که او را احاطه کرده است. تصویر خود در نزد کودک، انعکاس احساسی است که اعضای خانواده نسبت به او دارند؛ بنابراین، تصوری که فرد از خود، جهان اطراف و افراد پیرامونش دارد بهطور مستقیم تحت تأثیر وجه نظر و باورهای خانوادههایشان است. ارزشهایی که فرد میپذیرد و ایفای نقشهای مختلفی که از او انتظار میرود در بدو امر، درون شبکه روابط خانوادگی آموخته میشود و کودک آنها را فرا میگیرد. حتما این جمله را شنیدهاید که فرزندان آنگونه رفتار می کنند که والدینشان رفتار میکنند، آنطوری میشوند که والدینشان هستند نه آنطوری که والدین میخواهند بشوند. این جمله اثر مستقیم الگوپذیری فرزندان از والدین را روشن کرده است. وقتی که والدین پرتوقع اند و از داشتههاشون لذت نمیبرند و در شرایط سخت زندگی تسلط و کنترل خود را از دست میدهند آیا از چنین والدینی انتظار میرود که فرزندی قانع و محکم تربیت کند؟ اگر والدین معنای قناعت را بدانند و در زندگی روزمره دایم شاکی نباشند که چرا فلان چیز را ما نداریم ولی فلان کس دارد (چشم و همچشمی) نکنند امید است فرزندان قانعی تربیت کنند ولی در غیر اینصورت اینجور رفنارها فقط پرتوقع شدن را در فرزندمان پرورش میدهد. بهتره بدانیم قناعت با درجازدن متفاوت است، کسی که قانع است از چیزی که دارد (هرچند آنچیز کم باشد) از آن راضی و خرسند است و لذت استفادهاش را میبرد و در همان حال برای رسیدن به شرایط بهتر تلاش میکند.
برای تربیت فرزندی که شادمان باشد و استعدادهایش به شکوفایی برسد، نیازمند مهارتهای مهمی هستیم.
مهارتهایی از قبیل:
* چطور در خانه #انضباط را برقرار کنیم؟* چطور کودکی #مسئولیت_پذیر نسبت به خود و جامعه تربیت کنیم؟
* چگونه #عزت_نفس و #اعتماد_به_نفس کودکم را افزایش بدهم؟
* به عنوان والد، #خشم خودمان را چطور مدیریت کنیم؟
* کودک من به چه طریق #عشق را دریافت خواهد کرد؟
* چگونه با کودک خود #صحبت کنیم؟(زبان#تئوری_انتخاب)
این سرفصلها در دورهی «تربیت فرزند شاد و شکوفا ۲» مرکز یادگیری میم تدوین شده است.
اما در این دوره شما صرفا شنوندهی چند نکته نخواهید بود، با فراگیری و اشتراکگذاری ایدههای خودتان در تربیتِ فرزند، رویدادی جدید و منحصر به فرد را از یادگیری تجربه خواهید کرد.
مخاطب این دوره #والدین و #مربیان فعال در حوزه آموزش خانواده هستند.
برای ثبتنام به Mimttc.ir مراجعه نمایید.