تبیان، دستیار زندگی

افراد در خانواده تا چه حدی می توانند آزاد باشند؟

یکی از اصول اساسی برای رشد افراد در جامعه؛ آزادی می باشد. افراد اگر نتوانند نظرات خود را آزادانه وبدون ترس در خانواده بیان کنند ، در جامعه هم نمی توانند فرد مفیدی باشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خانواده
 آزادی درون خانواده شامل آزادی‌هایی است که مادر یا پدر برای فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود در نظر می گیرند.حق انتخاب در انجام کارها، اندیشیدن و فکر کردن،نوع دیدگاه و بیان نظرات ،از جمله چیزهایی است که اشاره  به مفهوم آزادی در خانواده دارد. خانواده هایی که بیش از حد برای فرزندان خود حد و مرز تعیین می کنند، قطعا در آینده با مشکلات زیادی روبرو می شوند.

اگر فرزندان در خانواده آزادی نداشته باشند،در بزرگسالی هم نمی توانند استقلال داشته باشند.در واقع آنها ظرفیت آزاد بودن در محیطی غیر از خانه را نخواهند داشت.در صورت نبود آزادی برای فرزند، ممکن است با مشکلاتی از جمله اعتیاد، دوستی با افراد ناباب، عدم مسئولیت پذیری،عدم توانایی نه گفتن، افت تحصیلی، پرخاشگری روبرو شوند. در واقع خانواده باید از نیازهای فرزند خود آگاه باشد و با شناخت آزادی ،بهترین راه را در امور تربیتی او پیش گیرد.

اگر فرزندان در خانواده آزادی نداشته باشند،در بزرگسالی هم نمی توانند استقلال داشته باشند.در واقع آنها ظرفیت آزاد بودن در محیطی غیر از خانه را نخواهند داشت.در صورت نبود آزادی برای فرزند، ممکن است با مشکلاتی از جمله اعتیاد، دوستی با افراد ناباب، عدم مسئولیت پذیری،عدم توانایی نه گفتن، افت تحصیلی، پرخاشگری روبرو شوند.


روانشناسان، آزادی در خانواده را این گونه تعریف می‌کنند: فردی آزاد است که بتواند با اختیار کامل و آگاهانه تصمیم بگیرد. او خود انتخابگر باشد. مسئولیت واکنش‌ها، اعمال و رفتار خودش را بپذیرد. تربیت آن بر اساس آزادی شکل گرفته باشد. آزادی بدون مسئولیت باعث می‌شود که افراد از منطق دور شوند و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را رعایت نکنند. همچنین شخصیت آن‌ها لوس، پرمدعا، تنبل، سرکش و هرج مرج طلب شکل می‌گیرد.

همه افراد در خانواده حتی پدر و مادر باید آزادی داشته باشند.در ادامه مطلب آزادی هر یک از افراد در خانواده را بیان می کنیم:

آزادی پدر در خانواده

پدر خانواده هم باید در جایگاه خودش نسبت به امور و مسائلی آزادی داشته باشد. مردان برای حفظ سلامت خانواده باید آزادی کامل را داشته باشند.از زمانهای قدیم قدرت خانه در دست پدر خانواده بوده و اگر مردی این قدرت را به همسرش واگذار می‌کرد، به عنوان فردی زن ذلیل مورد تمسخر دیگران قرار می‌گرفت.با گذشت زمان دیدگاه افراد به زندگی تغییر کرده و برای آزادی مردان نیز چهارچوب‌هایی تعیین شده است. اما با وجود تمام این تغییرات، هنوز هم پدر و مرد در خانه به مانند ناخدای کشتی هستند،قدرت در دست آنها و حرف اول و آخر را می زنند.
خانواده

 آزادی مادر در خانواده

 بعد از پدر که منبع قدرت خانواده محسوب می شود،مادرهم باید آزادی داشته باشد.در گذشته بسیاری از زنان از حق و حقوق خود در خانواده اطلاعی نداشتند و حتی سختی های زیادی را در زندگی متحمل می شدند، بدون اینکه خود متوجه این سختی ها شوند، اما امروزه دیدگاه جامعه نسبت به زن و جایگاه او در خانواده و اجتماع تغییر کرده است و با وجود این تغییرات، زنان راحتتر می توانند از حقوق خود دفاع کنند. بسیاری از زنان هنوز هم در خانوده مورد آزار و خشونت قرار می گیرند و محدودیت‌های زیادی را به جان می‌خرند. در خانواده‌هایی که زنان قدرت حرف زدن و تصمیم گیری ندارند، فرزندان هم نمی‌توانند به طور مناسب رشد کنند .

آزادی فرزندان (دختر و پسر) در خانواده

مفهوم آزادی در خانواده به این معناست که فرد حق انتخاب در عمل و فکر کردن داشته باشد. آزادی فرزند در خانواده هم از اموری است که والدین باید بیشتر از چیزهای دیگر به آن توجه داشته باشند.خانواده اگر نسبت به آزادی فرزند خود بسیار سخت گیر و یا برعکس ، آسان بگیرند ، قطعا با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد.همانطور که گفتیم در این مورد ممکن است فرزند با مشکلاتی از جمله اعتیاد،انتخاب دوستهای ناباب و ... روبرو شود. از این رو بهتر است پدر و مادر هر یک از نیازهای فرزندان را به صوت جداگانه بررسی کندو ببیند که دختر و یا پسر چه نیازهایی دارند و تا چه حدی باید به آنها در خانواده آزادی دهند.

 در گذشته بسیاری از زنان از حق و حقوق خود در خانواده اطلاعی نداشتند و حتی سختی های زیادی را در زندگی متحمل می شدند، بدون اینکه خود متوجه این سختی ها شوند، اما امروزه دیدگاه جامعه نسبت به زن و جایگاه او در خانواده و اجتماع تغییر کرده است و با وجود این تغییرات، زنان راحتتر می توانند از حقوق خود دفاع کنند.


 در واقع با ورود فرزندان به سن نوجوانی، به تدریج خواستۀ آن‌ها برای استقلال و آزادی بیشتر خواهد شد و در مقابل نگرانی پدر و مادرها نیز هر روز می شود و حتی ممکن است برای اینکه شرایط را مدیریت کنند، تبدیل به والدین کنترل گر شوند. اگر این روند ادامه پیدا کند و پدر و مادر دائما فرزندان را کنترل کنند، صمیمیت بین آنها کم می شود و والدین آن‌ها را بیشتر از خانه می‌رانند. در واقع آنها تصور می کنند که با گرفتن آزادی فرزندان خود توانسته اند آن‌ها را از آسیب‌ها مصون نگه دارند.در صورتی که نوجوانان برای رسیدن به استقلال، توجه‌ای به حرف‌های پدر و مادر نمی‌کنند.حتی ممکن است با آن‌ها بحث و دعوا کنند و انتظاراتی نشدنی از والدین خود دارند. والدین این نوجوانان هم باید بدانند، اگر چه به ظاهر مراقب سلامت جسمانی و روانی فرزندان خود هستند،اما در حقیقت نوجوان خود را در برابر کوچکترین حوادث به شدت آسیب پذیر می‌کنند.
خانواده
آزادی های دختران
از آنجایی که روحیات دختران نسبت به پسران حساس تر است، نیاز به توجه بیشتری از سوی والدین دارند. دختران هم در خانه باید به اندازه پسران آزدای داشته باشند و از حقوقی برخوردار باشند. اگر پدر و مادر بش از حد دختران را محدود کنند و مدام آنها را زیر نظر داشته باشند، باعث شکل گیری عقده‌ها و احساس کمبود در آنان می‌شود. دخترانی که محدودیت زیادی داشته‌اند، در بزرگسالی تبدیل به مادرانی بدون اعتماد به نفس می‌شوند و حتی ممکن است برای جبران عقده‌های گذشته خود، آزادی‌های بیش از حد در اختیار فرزندانشان قرار دهند. برخی خانواده‌ها هم خود را روشن فکر تصور می کنند و دختران خود را بسیار و بیش از حد آزاد می گذارند و هیچگونه آزادی را از دختر خود دریغ نمی‌کنند؛ در صورتی که آزادی دختر در خانواده نیز باید دارای چهارچوب باشد تا سلامت او در تمام زمینه‌ها حفظ شود.
آزادی پسران در خانواده
از همان دوران کودک،خانواده ها بین آزادی دختر و پسر تفاوت قائل شده اند و همین تفاوت باعث شده نگرشی متفاوت به حق و حقوق پسران و دختران در خانه، مدرسه، محل کار و جامعه شکل بگیرد.در اکثر خانواده ها ،آزادی پسران بیشتر از دختران بوده است، آنها ملاک ها و چارچوب های سختی را برای دختران خود در نظر می گیرند. در صورتی که همانطور پسران به دنبال آزادی هستند، دختران هم دوست دارند، آزاد باشند.

  برخی خانواده‌ها  خود را روشن فکر تصور می کنند و دختران خود را بسیار و بیش از حد آزاد می گذارند و هیچگونه آزادی را از دختر خود دریغ نمی‌کنند؛ در صورتی که آزادی دختر در خانواده نیز باید دارای چهارچوب باشد تا سلامت او در تمام زمینه‌ها حفظ شود.


بسیاری از خانواده‌ها درک روشنی از معنی آزادی پسران یا به طوری کلی فرزندان و حدو مرز آزادی آنان ندارند. ممکن است تصور کنند آزادی خوبی به فرزندشان می‌دهند، در صورتی که در حال تقویت یکسری رفتارهای منفی در او هستند.

 اگر خانواده ها بیش از حد به پسران آزادی دهند، این آزادی بیش از حد تبعات خطرناک‌تری را در پی دارد. چرا که پسران در آینده عنصر اصلی خانواده خود خواهند بود و باید برای پذیرش مسئولیت خانه و همسر خود آماده شوند.

آزادی‌های افراطی  باعث می شود آنها در آینده نسبت به همسر و فرزند خود احساس مسئولیت پذیری نداشته باشند؛ حتی در بسیاری موارد پسرانی که این گونه تربیت شده‌اند به سمت روابط فرازناشویی و اعتیاد رو می‌آورند. چرا که از همان کودکی هیچ چهارچوب و الگوی تربیتی برای آن‌ها مشخص نشده است.البته والدین باید آن طرف دیگر هم در نظر داشته باشند و اگر آزادی را از آنها بگیرند ،باعث می شوند اعتماد به نفس آنها کم شود و با محدودیت شدید ؛ آنها دیگر نمی‌توانند برای شغل، رشته تحصیلی و انتخاب شریک زندگی تصمیمات قاطع بگیرند.
استقلال کودک
 خانواده ها در آزادی پسران باید یک سری موضوعات را توجه کنند. والدین نباید آزادی را با رهایی اشتباه بگیرند.آنها ممکن است با هدف مستقل کردن پسر خود، تربیت او را رها کنند؛ در صورتی که پدر و مادر به عنوان والدین، وظیفه دارند الگوهای مناسب رفتاری را دراختیار فرزندشان قرار دهند. به او فرصت دهند تا الگوهای مختلف را یاد بگیرد، خطا کند و با آموزش‌های آنها از اشتباهات و خطاهای خود درس بگیرد.اگر قرار باشد والدین پسر خود را آزاد بگذارند،بدون اینکه  با روش های درست خطاهای او را گوشزد کنند، در واقع فقط اشتباهات او را تقویت کرده اند.

همچنین آنها نباید به بهانه ی آزادی حریم شخصی را از فرزندشان بگیرند. بسیاری از خانواده‌ها از همان  لحظه ای که فرزند پسرشان به دنیا می آید، در مورد پوشش او واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. در برخی خانواده‌ها پوشش تنها برای زنان و دختران مطرح است. برای مثال بسیاری از والدین به برهنه بودن فرزند پسر اهمیتی نمی‌دهند؛ حتی بسیاری از آن‌ها از پسران خود عکس‌های برهنه می‌گیرند. در صورتی که آنها باید این نکته را فراموش نکنند که فرزند پسرشان هم حق دارد که حریم شخصی داشته باشد و این گونه رفتارها می‌تواند آن‌ها را در معرض آسیب‌های جنسی بسیاری قرار دهد. پس آزادی پسران در نحوه پوشش نیز باید کنترل شده باشد.

  والدین نباید آزادی را با رهایی اشتباه بگیرند.آنها ممکن است با هدف مستقل کردن پسر خود، تربیت او را رها کنند؛ در صورتی که پدر و مادر به عنوان والدین، وظیفه دارند الگوهای مناسب رفتاری را دراختیار فرزندشان قرار دهند. به او فرصت دهند تا الگوهای مختلف را یاد بگیرد، خطا کند و با آموزش‌های آنها از اشتباهات و خطاهای خود درس بگیرد.


 همچنین در مورد آزادی پسران، برخی از خانواده ها اشتباهات فرزندتان را صرف اینکه پسر هستند نادیده می گیرند، در صورتی که این درست نیست. اگر  آنها اشتباهی کردند که قابل بخشش است، والدین باید بر مفهوم بخشش بیشتر تاکید کنند. اگر فرزند کار بدی مرتکب شده به جای اینکه بگویند پسرها اینکار را نمی‌کنند یا دخترها این کار را نمی‌کنند،برای آنها دلیل ناپسند بودن آن کار را توضیح دهند.

اگر پسران بیش از حد آزاد باشند، دچار اعتیاد و سیگار کشیدن و آسیب های اجتماعی دیگر می شوند.در واقع عدم قاطعیت خانواده‌ها هنگام بروز این رفتارها از سوی پسر خانواده می‌تواند تاثیر زیادی در فراوانی این آسیب‌ها داشته باشد.


 سلب آزادی از فرزند در خانواده

 برخی از والدین با انجام کارهایی آزادی را از فرزند خود می گیرند.برخی از والدین ممکن است با تحصیل فرزند خود در دانشگاهی که در شهر دیگری پذیرفته شده است،مخالفت داشته باشند، و یا مادری ممکن است  که دائم نگران معتاد شدن فرزندش باشد، از این رو مدام او را کنترل می‌کند؛بعضی از والدین به خصوص پدرها ، دائما فرزند خود را سرزنش می کنند وهیچ وقت او را تشویق نمی کنند ، بعضی از مادران تا آخر دوره ابتدایی تمام کارهای فرزندش را انجام می‌دهد و این گونه آزادی را از فرزند خود می گیرد و همچنین برخی از پدر و مادرها به جای فرزند خود فکر می کنند و تصمیم می گیرند و با این کارهای خود آزادی را از فرزندان خود سلب می کنند.

این والدین ممکن است در ظاهر از اینکه فرزندشان مستقل نیست، ناراحت باشند، اما در واقع از این وابستگی احساس خوبی دارند و گمان می‌کنند که از این راه می توانند مانع آسیب‌های احتمالی به فرزندشان شوند. در صورتی که از عواقب این کار خبر ندارند و یا در صورت آگاهی عمدا نمی‌خواهند شرایط موجود را تغییر دهند.
بازی کودکان

انواع آزادی فرزندان در خانواده

شیوه‌های تربیتی مختلف تاثیرات متفاوتی بر فرزندان می‌گذارد. هر پدری تلاش می‌کند به هر طریقی سلامت خانواده و اعضای آن را حفظ  کند،اما اگر از روش های نادرست استفاده کند، ، تنها به فرزندان و آینده آن‌ها آسیب خواهد زد.در ادامه سه نوع از آزادی فرزند در خانواده را بیان می کنیم :

آزادی فرزندان در خانواده سخت گیر

در خانواده های سخت گیر ، والدین نسبت به احساسات فرزندان خود توجهی ندارند و بی اهمیت هستند. در این خانواده ها ، پدر و مادر نسبت به قوانین خانه بسیار سخت گیر هستند و هیچ استثنایی در اجرای قوانین وجود ندارد.

 خانواده های سخت گیر، دائما فرزندان خود را کنترل  می کنند و آن‌ها را به شدت زیر نظر دارند و با فرزندان خود صحبت نمی‌کنند و در هیچ یک از تصمیمات، فرزندان خود را مشارکت نمی‌دهند.

فرزندان در این خانواده‌ها در آینده به افرادی مطیع و یا پرخاشگر و تهاجمی تبدیل می شوند و نمی‌توانند در مسائل گوناگون به راحتی تصمیم بگیرند.

 آنها همه چیز را برای فرزندانشان راحت می گیرند. والدین این خانواده ها فکر می‌کنند که فرزندشان بدون مخالفت آنها بهتر تربیت می‌شود.این والدین نتیجه‌ی اشتباهات فرزندانشان را به آن‌ها گوشزد نمی‌کنند. آنها قوانین و مقرراتی وضع می‌کنند اما نسبت به اجرای آن‌ها سخت گیر نیستند و تنها مواقعی در کار کودک یا نوجوان دخالت می‌کنند که مشکل جدی پیش آمده باشد.


آزادی فرزندان در خانواده توانا
گروه دیگر از خانواده ها ، خانواده توانا معروف اند. در این خانواده والدین با توجه به روحیات و احساسات فرزندان خود قوانین را وضع می‌کنند و برای قوانین خود دلایل منطقی دارند.آنها برای فرزند خود ارزش قائل اند و  به رابطه‌ی خود با آنان اهمیت می‌دهند.

والدین خانواده توانا ،هویت مستقل فرزندان خود را می‌پذیرند.آنها صحبت های فرزند خود را می پذیرند و برای آن ارزش قا ئل اند و به جای ایرادگیری به نکات مثبت صحبت‌های‌شان توجه می‌کنند. فرزندان در این نوع خانواده‌ها، آینده خوبی دارند و افرادی موفق و مسئول می‌شوند که به راحتی می‌توانند تصمیم بگیرند. این سبک فرزند پروری بهترین نوع تربیت است.

آزادی فرزندان در خانواده سهل گیر
 گروه دیگری از خانواده ها، خانواده سهل گیر هستند. آنها همه چیز را برای فرزندانشان راحت می گیرند. والدین این خانواده ها فکر می‌کنند که فرزندشان بدون مخالفت آنها بهتر تربیت می‌شود.این والدین نتیجه‌ی اشتباهات فرزندانشان را به آن‌ها گوشزد نمی‌کنند. آنها قوانین و مقرراتی وضع می‌کنند اما نسبت به اجرای آن‌ها سخت گیر نیستند و تنها مواقعی در کار کودک یا نوجوان دخالت می‌کنند که مشکل جدی پیش آمده باشد.

فرزندان این خانواده ها در آینده دچار کمبود عزت نفس می‌شوند و برای پذیرش مسئولیت‌ها آمادگی کافی ندارند.

سخن آخر:

همانطور که گفتیم آزادی برای هر کدام یک از اعضای خانواده لازم و ضروری است، فقط باید توجه داشت که در این مورد افراط و تفریط به وجود نیاید، زیرا افراط و تفریط در مقدار آن نه تنها به خانواده بلکه به جامعه نیز آسیب می زند.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .