طالبان چه آیندهای برای افغانستان میسازد؟
گزارشهای امنیتی حاکی از این است که بسیاری از شهرستان های افغانستان تحت کنترل طالبان قرار گرفته و ارتش افغانستان نیز در تلاش برای بازپس گرفتن این مناطق است.
درگیری و خشونتهای نظامی در افغانستان به اوج خود رسیده است. دهها شهر در روزهای اخیر به تصرف طالبان درآمدهاند. بسیاری از شهرهای شمال افغانستان که حتی در زمان حکومت طالبان هم تصرف نشده بودند، این بار سقوط کردهاند. دولت عملاً توان مقابله جدی با طالبان را ندارد و بهجز شهرهایی که مقاومت مردمی دارند بخشهای دیگر در آستانه تصرف قرارگرفتهاند.
در جریان درگیریهای اخیر تمامی شهرهای جنوبی بلخ سقوط کرد. بهجز چارکنت که یک زن هزاره فرماندار آن بود و با مشارکت مردمی حفظ شد.
بحران فعلی افغانستان بیش از هر چیز قومیتی است. در افغانستان حکومت عمدتاً در دست اقلیت متعصب پشتونها بوده است. درگیری طالبان و دولت مرکزی هم درواقع درگیری دو بخش پشتونهاست که هر یک بهنوعی دیگر قومیتها را تحتفشار قرار دادهاند.
وضعیت امروز افغانستان درمجموع تحت اثر سه عامل است که هرکدام به طریقی باعث تعمیق بحرانها در این کشور شدهاند:
عامل اول طالبان است. گروهی که بخش زیادی از افغانستان را تصرف کرده و به دنبال سهم در قدرت سیاسی آینده است. طالبان البته یکدست نیست و طیفهای مختلفی را در برمیگیرد. از تندروهای وهابی تا افرادی که صرفاً به دلیل مخالفت با حضور آمریکا به عضویت این گروه درآمدهاند.
گروههایی در داخل طالبان تلاش کردهاند از جنایتهای طالبان اعلام انزجار کنند؛ اما همچنان طالبان مقصر بخش زیادی از خونریزیهاست.
عامل دیگر امریکاست که بیتوجه به شرایط قومی در افغانستان با طالبان توافق صلح امضا کرده و با دو دهه اشغالگری شرایط را وخیمتر کرده است. برخلاف ایران که به دلیل همسایگی با افغانستان به دنبال صلح در این کشور است امریکا هیچ تلاشی برای پایان بحران در افغانستان نمیکند.
۵۰۰۰ جنایتکار طالبان که با توافق امریکا از زندان دولت افغانستان آزاد شدند، متهم اصلی حوادث تروریستی چند ماه اخیرند. حرکت فعلی طالبان به سمت شمال افغانستان که در همجواری کشورهای تحت نفوذ روسیه قرارگرفته و آنها را ناامن میکند، عملاً به نفع امریکاست اما دولت مرکزی افغانستان عاملی است که کمتر به نقش آن در بحرانهای اخیر توجه میشود. اگر دولت حاضر به توافق صلح بین گروههای افغانستان میشد وضعیت تا این حد بحرانی نبود.
بههرحال طالبان امروز بخش غیرقابلانکاری از قدرت سیاسی در افغانستان است و هیچ صلحی بدون مشارکت طالبان در حکومت آینده ممکن نیست. از طرفی تصرف بدون مقاومت برخی شهرها توسط طالبان این ظن را برای کارشناسان ایجاد کرده که دولت از این درگیریها منفعت میبرد.
دولت در طول سالهای اخیر بهجای خدمت به مردم به تعمیق نابرابریهای قومیتی میپرداخت و زمینه را برای گسترش طالبان فراهم میکرد. برخی گزارشها نشان میدهد دولت با استفاده از گروههای تندرو به دنبال بدنامتر کردن طالبان بوده است. حوادث تروریستی زیادی در افغانستان صورت گرفت که دولت مرکزی مسئولیت آن را بهدروغ متوجه طالبان میکرد.
یکی از تندروهایی که دولت افغانستان از آن استفاده میکرد، عبد المنان نیازی، یکی از مقامات ارشد سابق طالبان بود که توسط طالبان اخراج و نهایتاً کشته شد. او متهم به ترور دیپلماتهای ایران در مزار شریف است و بارها هزارهها و حتی ایران را به حمله نظامی تهدید کرده بود.
ایران با استفاده از همین اختلافات داخلی در طالبان و مذاکره با طیف میانهروی این گروهک به دنبال کنترل آینده آن به نفع مردم افغانستان است. از طرفی بخشی از مرز ایران و افغانستان به تصرف طالبان درآمده و با توجه به وقایع اخیر، بخشهای دیگر نیز توسط طالبان تصرف خواهد شد.
ایران اگر امنیت مرزهای خود را با مذاکره تأمین نکند، ناچار به شرایطی مشابه دهه هفتاد خواهد بود که هر آن احتمال درگیری مستقیم نظامی بین ایران و طالبان وجود داشت.