تبیان، دستیار زندگی

سرود وطنی محبوب که قبل از انقلاب، تیتراژ برنامه کودک بود

شاید خیلی‌ها فکر کنند ترانه «سفر برای وطن» یکی از سرودهای بعد از انقلاب است؛ ولی این‌طور نیست. نوجوان‌های دهه پنجاه یادشان است که این قطعه دو سال قبل از انقلاب و برای تیتراژ سریال تلویزیونی «هامی و کامی» ساخته‌شده بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه باقری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 


اواسط دهه پنجاه بود که نادر ابراهیمی نویسنده و سینماگر محبوب معاصر، طرح ساخت این مجموعه را به تلویزیون پیشنهاد کرد. هدف این طرح، معرفی طبیعت، تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین بود؛ یک نگاهی هم به مسائل مربوط به تعلیم و تربیت داشت.
روایت سفر دو نوجوان، «هامی» مخفف اسم همایون و «کامی» مخفف اسم کامبیز که تحت نظر خانواده‌هایشان و چند استاد پژوهشگر، مهارت‌های سفر را یاد می‌گیرند و با یک ماشین ژیان سفرشان را به دورتادور ایران شروع می‌کنند.

ترانه «سفر برای وطن» با صدای محمد نوری از همان زمان‌ها جسته‌گریخته سر زبان‌ها افتاد و به‌عنوان یکی از تیتراژهای موفق سریال‌های ایرانی شناخته شد. طرح اولیه آهنگ از خود نادر ابراهیمی و ساخت نهایی این قطعه به عهده فریدون شهبازیان، آهنگساز و تنظیم‌کننده بود. نسخه‌ای که الآن به آن دسترسی داریم اجرای مرحوم محمد نوری است که بعد از مدت‌ها، یعنی سال 85 آن را در مراسم «چهره‌های ماندگار» با تک‌نوازی پیانو بازخوانی كرده است. اصلی‌ترین و ماندگارترین محور خیلی از آثار این خواننده و مدرس آواز عشق به وطن، وحدت ملی و همدلی آدم‌ها بوده است.

اوایل سال 57 شور انقلاب که در ایران بالا گرفت، نادر ابراهیمی تولید مجموعه هامی و کامی را متوقف کرد. آهنگساز این ترانه یعنی فریدون شهبازیان تعریف می‌کند: «سالی که نادر ابراهیمی سریال «سفرهای دورودراز هامی و کامی در وطن»‌ را ساخت، از من خواست برای این سریال موسیقی بسازم. مرحوم نادر ابراهیمی، خودش 2 شعر زیبا گفته بود كه یكی «سفر برای وطن» و آن‌یکی «ای وطن» بود. همراه با شعر، یک ملودی‌هایی را به‌صورت ذوقی و قریحه‌ای زمزمه می‌‌کرد که چون خودش موزیسین نبود، اشکال زیاد داشت؛ اما به هر صورت، هم شعر و هم ارتباط ملودی و شعری که به آن فکر می‌کرد، زیبا بود و بر این اساس، من دو کار در مجموعه موسیقی این سریال ساختم.»

خالق این دو ترانه یعنی آقای نادر ابراهیمی، نویسنده مطرحی بود و آثار ماندگاری در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و عرصه‌های اجتماعی نوشته است. ابراهیمی 72 ساله بود که ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ در تهران به رحمت خدا رفت. دریکی از کتاب‌های معروفش به اسم ابوالمشاغل به سرودن این دو شعر اشاره‌کرده و نوشته است: «این دو ترانه را که بارها و بارها، در طول این سال‌ها از من خواسته‌اند، در پایان همین فصل می‌آورم و پیشکش می‌کنم به همه‌ی آن دلاورانی که مؤمنانه در این خاک مانده‌اند و مؤمنانه به خاطرش می‌جنگند و در اوج اقتدار روح، درراه آرمان‌های متعالی‌شان مظلومانه شهید می‌شوند؛ بی‌پروا می‌گویم: بیزارم، بیزارم از آن‌ها که این دو ترانه را، در سرزمین‌های بیگانه، از فرستنده‌هایی که بیگانه به ایشان واسپرده است، برای پنهان داشتن بیگانه‌پرستی‌های خویش پخش می‌کنند. سخن من، هرگز، سپری برای ستر خیانت آن‌ها که از وطن، تنها چند شعر و ترانه می‌دانند و می‌شناسند، نمی‌تواند باشد. سخن من، مزه‌ی می‌خوارگان کافه نشین غرب نیست؛ و حرام باد بر ایشان!»