تبیان، دستیار زندگی

سه راهکاری که قرآن برای استجابت دعا پیش روی ما نهاده.

3 کلید تضمینی استجابت دعا

دعا، حداقلِ وظیفه‌ی بندگی ماست. و اگر همین حداقل را هم به جا نیاوریم، از چشم محبوب، می‌افتیم و از دیدار دلدار محروم می‌شویم.آنچه مهم است و جا دارد انسان از شوق آن، جامه دِرَد و جان سِپُرد، این است که با هر دعا، به درگاه خدا بار عام می‌یابیم و حضرت دادار، از باب "ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ" ندایمان را لبیک می‌گوید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دعا
لطفا این دو مقدمه را پاس کنید تا برسیم سر اصل مطلب.

مقدمه اول: رفته‌ای به اداره‌ی فلان و نامه‌ای تنظیم کرده‌ای مبنی بر درخواست بهمان. مقام مسئول و مخاطبِ نامه، یک جمله پاراف کرده‌: "با درخواست شما موافقت می‌گردد." گاهی هم هست که می‌نویسد: "با این درخواست، مطابق با مواد قانونی مندرج در بند الف، موافقت نمی‌گردد."
در هر دو فرض،‌ به نامه‌ی شما جواب داده شده اما در یکی، این جواب،‌ مطابق با مطالبه‌ی شماست و در دیگری، نه. در باب دعا هم عینا همین‌گونه است. دعا همیشه مقرون به استجابت است، اما این استجابت، گاهی با خواسته‌ی ما موافقت دارد (اجابت) و گاهی نه.
بنابراین، "استجابت" یعنی پذیرش دعا از ناحیه‌ی خدا و "اجابت" یعنی موافقت دعا با خواسته‌ی بنده.

مقدمه‌ی دوم: از باب اینکه خدا " سَمِیعُ الدُّعَاءِ"ست (آل عمران:38)، هر دعایی بی ‌برو و برگرد، مستجاب است و شنیده می‌شود. اما از آنجا که خدای شنونده‌ی‌ دعا، "عَلِیمٌ حَكِیمٌ‎" (نساء:26) هم هست، ممکن است خواسته‌ی ما بنا بر پاره‌ای مصالح و نظامات موجود در عالم تکوین، که ما نمی‌دانیم چیست، به گونه‌ای دیگر برآورده شود. آنچه مهم است و جا دارد انسان از شوق آن، جامه دِرَد و جان سِپُرد، این است که به درگاه خدا بار عام یافته‌ایم و حضرت دادار، ندایمان را لبیک گفته است:
این دعا و درد و سوزت پیک ماست
زیر هر الله تو لبیک ماست (مولانا)

پس یادمان باشد در دعا، خیلی به دنبال "اجابت" نباشیم و بدانیم که دعا، حداقلِ وظیفه‌ی بندگی ماست. و اگر همین حداقل را هم به جا نیاوریم، از چشم محبوب، می‌افتیم و از دیدار دلدار محروم می‌شویم که فرمود: قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ (فرقان:77) {اگر دعایتان نبود، پروردگارم به شما ارجی نمی‌نهاد}
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بند این مباش که شنید یا نشنید

حالا برویم سر آن سِرّ و آن سه کلیدی که قفل استجابت هر دعایی را باز می‌کند!
خداوند در سوره‌ای که به نام نامی انبیاء آذین کرده، از دعای سه پیامبرش سخن گفته که هر سه دعا را مستجاب کرده است: حضرت ایوب: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا... (انبیاء:84)، حضرت یونس: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ... (انبیاء:88) و حضرت زکریا: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا... (انبیاء:90).

و بعد در کریمه‌ی 90، به عنوان یک قاعده‌ی کلی در نظام هستی از راهکارها و کلیدهایی پرده برداشته که منجر به استجابت همیشگی دعا می‌شود:
کلید اول) در کارهای خوب، سر از پا نمی‌شناختند؛ إِنَّهُمْ كَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ
کلید دوم) هم رغبت داشتند هم رهبت یعنی: خدا را با امید به بخشش و ترس از رنجش صدا می‌زندند: وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا
کلید سوم) فروتن بودند؛ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ.

و لابد عنایت دارید که خضوع متفاوت است با خشوع. خضوع، فروتنی ظاهر است و خشوع، فروتنی باطن. قلمرو خضوع، بدن است و با حرکات و سکناتی چون فروانداختن چشم، خم شدن، پایین آوردن صدا و... همراه است. اما قلمرو خشوع، قلب است و زبان قلب، دروغ نمی‌شناسد بر خلاف خضوع که خم و راست شدن‌هایی است که ای بسا حقیتی در پس آن نباشد.