تبیان، دستیار زندگی

بررسی ابعاد شخصیتی امام حسن مجتبی (ع) در دوران زندگی

نیمه ماه مبارک رمضان با میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) تقارن دارد. به همین منظور در این مطلب قصد داریم درباره این امام مهربانی ها و ابعاد شخصیتی ایشان بررسی کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حسن مجتبی
امام حسن مجتبی (ع) در 15 ماه مبارک رمضان سوم هجری قمری  متولد شدند .ایشان فرزندحضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س) و نوه پیامبر بزرگ اسلام می باشد.امام حسن (ع) ، هفت سال اول زندگی اش را با پدربزرگ گرامی اش محمد (ص) سپری کردند.مهمترین اتفاق زندگی این امام در دوران کودکی  شرکت در رویداد مباهله و نامیده شدن به عبارت «ابناءَنا» در آیهٔ مباهله است.

 لقب هاى او سبط، سید، زكى، مجتبى است كه از همه معروفتر مجتبى می باشد. پیامبر اكرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها می فرمود كه حسن و حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خود می فرمود : شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند.

بعد از شهادت پدر بزرگوار ایشان حضرت علی (ع) ، 6 ماه خلافت در اختیار این امام (ع) بود ؛البته خلافتی که با کشمش و جریانات مختلف همراه بود، که در نهایت امام حسن (ع) تصمیم می گیرد که صلح کند. ایشان جامعه را رها نکردند و تا جایی که برایشان ممکن بود سعی داشتند نیازهای اولیه یتیمان و مستمندان را برآورده کنند و طوری نباشد که نیازمندی در اطراف ایشان باشد و گرسنه بخوابد.

صحبت کردن از زندگی ائمه معصوم (ع) کار آسانی نیست. همه ما باید به زندگی آنها به عنوان یک جریان عینی نگاه کنیم و از اعمال و کارهای  آنها الگوبرداری کنیم.در ادامه برخی از ویژگی های اخلاقی و کمالات انسانی  این امام بزرگ را بیان می کنیم:

  ائمه معصومین(ع) به دلیل اینکه عصمت دارند و از گناه و عصیان و اشتباهات در زندگی دوری می کنند ، برترین مربیان اخلاق برای پیروان و دوستداران خود به شمار می روند.در حقیقت آنها بهترین الگوی اخلاقی به دور از هر گونه کژی و نادرستی برای انسان اند. 


 ویژگی های اخلاقی امام حسن (ع)

انسان برای اینکه در زندگی خود به کمال برسد و رشد کافی را داشته باشد و بالنده باشد، نیاز به شناخت دارد. شناخت، گاه از راه معارف اخلاقی به دست می آید و گاهی از راه شناخت نمونه های عملی والگوهای اخلاقی ایجاد می شود.برترین منابع شناخت معارف اسلام ،قرآن ،حدیث و سیره  و روش زندگی معصومین(ع) می باشد.

 ائمه معصومین(ع) به دلیل اینکه عصمت دارند و از گناه و عصیان و اشتباهات در زندگی دوری می کنند ، برترین مربیان اخلاق برای پیروان و دوستداران خود به شمار می روند.در حقیقت آنها بهترین الگوی اخلاقی به دور از هر گونه کژی  و نادرستی برای انسان اند. در ادامه برخی از ویژگی های اخلاقی امام حسن مجتبی (ع)  و کمالات انسانی ایشان را بر می شمریم:

امام حسن (ع) در کمالات انسانی مانند جد بزرگوار و پدر ، نمونه ای کامل بودند.امام حسن (ع) در زمان خودش عابد ترین و بى اعتنا ترین مردم به زیور دنیا بود.در سرشت و طینت امام حسن (ع) برترین نشانه هاى انسانیت وجود داشت. هركه او را می دید به دیده اش بزرگ می آمد و هر كه با او ارتباط برقرا می کرد، به او محبت می ورزید و هر دوست یا دشمنى كه سخن یا خطبه او را می شنید، به آسانى درنگ می كرد تا او سخن خود را تمام كند و خطبه اش را به پایان برد. محمد بن اسحاق گفت : پس از رسول خدا (ص) هیچكس از حیث آبرو و بلندى قدر به حسن بن على نرسید.
عبادت
 همه امامان معصوم در شبانه روز ؛ زمان زیادی از زندگی خود را به عبادت و مناجات با خدای مهربان سپری می کردند. امام حسن (ع) هم از این قاعده مستثنی نبودند،طوری که امام صادق(ع) در بیان حال معنوی ایشان می فرمود: امام مجتبی(ع) عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای می آورد. همیشه او را در حال گفتن ذکر می دیدند و هر گاه آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُو» را می شنید، پاسخ می گفت: "لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْک".

امام حسن (ع) همواره به دعا و عبادت مشغول بودند و در قنوت نمازهای خود خداوند را این گونه می خواندند: ای پناهگاه درماندگان! فهمها در درک تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیّومی که جاودانه است. تو خود می بینی آنچه را که می دانی و در آن کار، دانا و بردبار هستی. تو بر آشکار ساختن هر پنهان، قدرت داری و می توانی از انجام هر کاری جلوگیری کنی؛ بدون آنکه در تنگنا واقع شوی. بازگشت همه چیز به سوی توست؛ همان سان که آغاز آن از خواست تو سرچشمه می گیرد.
امام حسن مجتبی
 ترس از خدا
 یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی انسانهای خداشناس،ترس از خداوند می باشد. این ویژگی در امامان معصوم و همچنین امام حسن مجتبی (ع) هم وجود داشت تا جایی که هرگاه می خواستند وضو بگیرند، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید و رنگ چهره اش زرد می شد. وقتی از او در این باره می پرسیدند، می فرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده می شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضایش بلرزد.

امام صادق(ع) فرمود: «کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَی وَ إِذَا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَی وَ إِذَا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکَی وَ إِذَا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَکَی وَ إِذَا ذَکَرَ الْعَرْضَ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَی عَلَیْهِ مِنْهَا وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّار؛[5] وقتی (امام حسن(ع)) به یاد مرگ می افتاد می گریست. هرگاه به یاد قبر می افتاد، گریه می کرد. وقتی به یاد قیامت می افتاد، ناله می کرد، هرگاه به یاد گذشتن از [پل] صراط می افتاد، می گریست. هرگاه به یاد عرضه اعمال بر خداوند می افتاد، ناله ای می کرد و از هوش می رفت. وقتی به نماز می ایستاد، بدنش در مقابل پروردگارش می لرزید. هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورد، مانند مارگزیده، مضطرب می شد و از خدا بهشت را می خواست و از آتش جهنم به او پناه می برد.

همنشینی با قرآن
 یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی امام حسن (ع) ،همنشینی با قرآن بود.امام حسن (ع)، از همان دوران کودکی علوم قرآنی را به خوبی می د انست و صوتی زیبا در قرائت قرآن داشت. همواره پیش از خوابیدن، سوره کهف را تلاوت می کرد و سپس می خوابید.

 امام حسن (ع) در خانه ای تربیت شده بود که کلام خدا پیوسته سخن آغاز و انجام آن بود؛ در خانه ای که پدر آن اولین گرد آوردنده قرآن و اهل خانواده بهترین عمل کنندگان به آیات آن بودند.

 ترس از خداوند در امام حسن مجتبی (ع) هم وجود داشت تا جایی که هرگاه می خواستند وضو بگیرند، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید و رنگ چهره اش زرد می شد. وقتی از او در این باره می پرسیدند، می فرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده می شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضایش بلرزد.


مهربانی
یکی دیگر از ویژگی های بارز این امام بزرگوار ، مهربانی با دیگران بود. اَنس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْه»؛ «هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید.» سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود.

آن حضرت نه تنها با انسانها مهربان بود که با حیوانات هم با مهربانی رفتار می کردند. آورده اند که روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمه ای که می خوردند، یک لقمه نیز جلوی آن می اندختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم.» امام فرمود: «دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ؛ نه رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.

 گذشت
یکی دیگر از ویژگی های امام حسن مجتبی (ع) گذشت بود. امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.

از گذشت و ببخش این حضرت روایت های فراوانی به ما رسیده است  که در اینجا یک مورد از آن را بیان می کنیم:آن حضرت در برابر رفتار بی ادبی برخی از افراد صبر می کردند و رفتار زشت آنها را می بخشیدند. در روایتی از مرد شامی که خود تعریف کرده است: روزی که به مدینه رفته بودم. مردی را دیدم که بر مرکبی گران قیمت سوار شده و لباسهای نفیسی پوشیده بود. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او که بود؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب.» وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از اینرو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم.» سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم.

او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیازداری، به تو خانه می دهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری می خواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته ای. اگر جایی می خواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه ای سیرت کنم. اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، میهمان من باشی، خوشحال می شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است.

مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری می ریخت و می گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم؛ ولی اکنون شما دوست داشتنی ترین بندگان خدا نزد من هستید.

گستره گذشت و مهرورزی امام، آن قدر پردامنه بود كه به گفته مروان، با كوهها برابرى می كرد.
امام حسن مجتبی

فریادرس محرومان
در آیین اسلام، افراد ثروتمند، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان جامعه به عهده دارند و باید همواره در تامین نیازمندیهاى محرومان اجتماع تلاش کنند.پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینى ما، نه تنها سفارشهاى مؤكدى در این زمینه کرده اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏اى از انسان دوستى و ضعیف نوازى به شمار می رفتند.

یکی از ویژگی های بارز امام حسن مجتبی این بود که به یاری محرومان می شتافت و بعد از شهادت پدر ، روش و پیشه ایشان را در کمک و یاری مستمندان ادامه داد.بخشندگی و دستگیری او از دیگران، بهترین سرمشق برای دوستداران او است. امام حسن مجتبی (ع) نه تنها از نظر علم ، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان هم  در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت.

امام برآوردن نیاز دیگران را در هر حالی در اولویت قرار می داد. ابن عباس می گوید که با حضرت مجتبی(ع) در مسجدالحرام بودم. آن جناب در آنجا معتکف و مشغول طواف بود. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! به فلان شخص، مقداری بدهکارم و از عهده قرض او بر نمی آیم. اگر ممکن است [مرا کمک کنید].» امام فرمود: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کرد] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم.» شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان می اندازد. حضرت طواف خود را قطع کرد و همراه آن مرد به راه افتاد تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند.

آن حضرت به بهانه های مختلف، همه را از سفره ی  کرم خویش بهره مند می ساختند و آن قدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ گدایی را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون کند.

 آن حضرت به بهانه های مختلف، همه را از سفره ی کرم خویش بهره مند می ساختند و آن قدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بی نیاز می شد


حضرت به تمام فقرا مانند یتیمان و در راه‌ماندگان محبت و توجه داشتند. در زمان امیرالمومنین(ع)، ایشان خود به دنبال رفع نیاز نیازمندان می‌رفتند اما بعد از امیرالمومنین(ع) مطابق وصیت ایشان، رسیدگی به فقرا به امام حسن مجتبی(ع) سپرده شد، ایشان فرمودند: "فرزندان من! یتیمان را فراموش نکنید.

ایشان شب‌ها مانند پدرشان کیسه‌های نان، خرما و مایحتاج را روی دوش می‌گذاردند و به خانه فقرا و یتیمان رفته و اغذیه را تقسیم می‌کردند، ایشان درست مانند همان شیوه پدر، بدون اینکه کسی متوجه شود این کار را انجام می‌دادند.

گاهی  پیش می آمد قبل  از آنكه مستمندى اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد،آن حضرت  احتیاج او را برطرف می کرد و اجازه نمی ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد.

نوشته ‏اند: «حضرت مجتبى(ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را براى خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.
 شجاعت
شجاعت، میراث ماندگار امیر مومنان(ع) بود.پدر بزرگوار ایشان از همان دوران کودکی شمشیرزنی و مهارتهای نظامی را به آنها آموزش می داد و پشتیبانی از حق و حقیقت را به آنان درس می داد. میدانهای نبرد، مکتب درس شجاعت حضرت علی(ع) به فرزندانش بود.

ایشان در جنگ هایی هم که در دوران خلافت پدر بزرگوارش رخ می داد ، شرکت می کردند و شجاعانه با دشمنان اسلام می جنگیدند و دلاوری های خود را نشان می دادند.

 در جنگ جمل که به بهانه خونخواهی از عثمان شکل گرفت ، امیر مومنان(ع) به پسرش محمد بن حنفیّه نیزه خود را داد و فرمود: «برو، شتر عایشه را نحر کن.» محمد بن حنفیّه نیزه را گرفت و حمله کرد؛ ولی کسانی که به سختی اطراف شتر عایشه را گرفته بودند، حمله او را دفع کردند. او چند بار حمله کرد؛ ولی نمی توانست خود را به شتر برساند. ناچار نزد پدر آمد و اظهار ناتوانی کرد. امام نیزه را پس گرفت و به حسن(ع) داد. او نیزه را گرفت و به سوی شتر تاخت و پس از مدتی کوتاه، بازگشت؛ در حالی که از نوک نیزه اش خون می ریخت. محمد حنفیه به شتر نحر شده و نیزه خونین نگاه کرد و شرمنده شد. امیرمؤمنان به او فرمود: «شرمنده نشو؛ زیرا او فرزند پیامبر(ص) است و تو فرزند علی هستی.

 زندگی سیاسی حضرت مجتبی(ع) و شجاعت ایشان همانند امام حسین (ع) بود. علاوه بر زندگی اجتماعی، زندگی سیاسی امام حسن(ع) هم بسیار قابل توجه است. متاسفانه عده‌ای به امام ظلم کردند و وجود ایشان را به دلیل صلح‌نامه نادیده گرفتند. ایشان در شجاعت و شهامت چیزی کمتر از امام حسین(ع) ندارند به جز یار! امام حسین(ع) 72 یار داشتند اما برادرشان همین 72 یار هم نداشتند.

در بعد سیاسی شخصیت گوشه نشینی نبودند که کنجی بنشینند، عبادت کنند و به فقرا هم رسیدگی داشته باشند بلکه ایشان در بعد سیاسی جامعه حضور موثری داشتند، با فکر و اندیشه برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی می‌کردند و شخصیتشان بر اساس مصالح مسلمین و جامعه اسلامی و زمینه سازی‌ها برای پرورش انسان در بستر جامعه در بعد اجتماعی و سیاسی قابل توجه است.

در جنگ‌ صفین امام حسن(ع) مبارزات شجاعانه‌ای داشته‌اند، اما شاید بزرگ‌ترین و بالاترین شجاعت امام حسن(ع) این بوده که ایشان برای دفاع از حریم اسلام و باقی ماندن اسلام حاضر شدند ناسزای اطرافیان را بشنوند اما در بعد سیاسی، سیاست و کیاست به خرج بدهند. وجود مقدس امام مجتبی(ع) زمانی که به معاویه اعلام جنگ فرمودند چهار هزار نفر را در نخیله آورد.اما معاویه با مکر خود آن چهار هزار نفر را از امام دور کرد و به سمت خود کشاند با این ترفند که امام حسن(ع) صلح کرده است که مردم متفرق شدند.

 در واقع صلح امام حسن(ع) یک صلح عالمانه بود، صلحی که با آن تمام تضمین‌ها دریافت شده بودند. افرادی که اهل سیاست بودند نباید این صلح را به نفع خود می دانستند،چون امام برای صلح نامه شروط و قیودی گذاشتند و بر اساس آن شروط آن را امضا کردندو اگر بر اساس آن عملی می‌شد اسلام آینده روشنی را می‌پیمود اما متاسفانه به آن شروط عمل نشد.


امام حسن(ع) وقتی تشخیص دادند که در آن شرایط جنگیدن و ریختن خون فایده‌ای ندارد مجبور شدند با معاویه صلح‌نامه امضا کنند؛ و در این زمان مظلومیت آن حضرت نمایان می شود.

در واقع صلح امام حسن(ع) یک صلح عالمانه بود، صلحی که با آن تمام تضمین‌ها دریافت شده بودند. افرادی که اهل سیاست بودند نباید این صلح را به نفع خود می دانستند،چون امام برای صلح نامه شروط و قیودی گذاشتند و بر اساس آن شروط آن را امضا کردندو اگر بر اساس آن عملی می‌شد اسلام آینده روشنی را می‌پیمود اما متاسفانه به آن شروط عمل نشد.
 در حقیقت امام مجتبی(ع) نشان دادند چیزی که برای ایشان ملاک است بقای اسلام و زمینه سازی برای تعالی انسان است.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .