چرا آمریکاییها نگران همکاری چین و ایران هستند؟
پس از ۶ سال گفتگو، درنهایت هفته گذشته سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امضا شد. این سند زیرساختی برای همکاریهای بلندمدت تجاری، سیاسی و امنیتی ایران و چین پایهریزی میکند اما این سند موجب نگرانی آمریکا و کشورهای اروپایی شد.
تایمز اسرائیل در گزارش خود صراحتاً از کاهش قابلتوجه اثر تحریمها به خاطر شروع این همکاری نوشته است.
همزمان اما رسانههای فارسیزبان، این سند همکاری را با ادعاهای عجیبوغریبی مثل فروش جزیره کیش یا حضور نیروهای نظامی چین در ایران تخریب میکنند. علت این هجمههای رسانهای را شاید بتوان در واکنش بنجامین نورتون، خبرنگار آمریکایی به توافق ایران و چین پیدا کرد. او معتقد است این توافق میخی بر تابوت هژمونی آمریکا در غرب آسیاست. مسئلهای که بایدن هم در واکنش به خبر توافق ایران و چین گفته بود: «یک سال است که نگران نزدیکی ایران و چین هستم.»
سخنگوی کاخ سفید هم از احتمال تحریم ایران و چین به دلیل این سند همکاری خبر داد. به همین دلیل هم مفاد کامل و جزئیات سند همکاری ایران و چین بهطور عمومی منتشرنشده است تا مورد تحریم آمریکا قرار نگیرد.
رویه دولت چین به دلیل رقابت با امریکا در قراردادهای خود با همه کشورها، عدم انتشار عمومی اسناد همکاری است.
عدم انتشار مفاد قراردادها رویهای منحصر در چین نیست. برای مثال مذاکرات معاهده تجاری و سرمایهگذاری فراآتلانتیک میان امریکا و اتحادیه اروپا برای ۲۸ سال از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۸ محرمانه ماند!
اما چرا آمریکاییها نگران همکاری چین و ایران هستند؟
نیویورکتایمز در مقاله خود مینویسد: «این معامله نفوذ چین در خاورمیانه را تقویت میکند و تلاشهای آمریکا برای منزوی نگاهداشتن ایران را زیر پا میگذارد.»برای سالها، غرب آسیا حوزه نفوذ امریکا بهحساب میآمد حالا اما چین مهمترین صادرکننده کالا و سرمایه حتی به متحدین امریکا در منطقه است.
هر چه سرمایهگذاری غیر آمریکایی در منطقه بیشتر باشد، پیشبرد سیاستهای آمریکایی غیرممکنتر است. به همین دلیل هم امریکا از هیچ تلاشی برای جلوگیری از نفوذ بیشتر چین در جهان اسلام دریغ نکرده است. سیاه نمایی وضعیت اویغورها در چین تنها یک مورد از جنگ رسانهای امریکا برای اختلاف میان چین و کشورهای اسلامی است. البته حساسیت در مورد سرمایهگذاری چین در ایران و عراق از دیگر کشورها بیشتر هم هست. برخلاف اکثر کشورهای عربی که متحد امریکا و مجری سیاستهای آمریکایی در منطقه بهحساب میآیند، ایران ازیکطرف و عراق به دلیل حضور گروههای شیعی مردمی از طرف دیگر، پایگاههای اصلی مقاومت علیه سیاستهای آمریکایی در منطقه محسوب میشوند. به همین دلیل، آمریکاییها ترجیح میدهند تا سرمایههای چینی اگر هم به خاورمیانه وارد میشوند به کشورهای همسو با امریکا برسند تا چین را مجبور به حمایت از سیاستهای آمریکایی در منطقه کنند.
حذف عادل عبد المهدی از قدرت عراق، بعد از اعلام سیاست نگاه به شرق و تلاش برای معاهده طولانیمدت با چین و همچنین تحریم گسترده شرکت هواوی به خاطر ارتباط با ایران، ازجمله کارشکنیهای امریکا در مقابل همکاری چین با ایران و عراق است.
هرچند همکاری با چین راه فراری برای نفوذ امریکاست، اما این به معنی وابستگی سیاسی به چین نیست.
چین، صرفنظر از بلوک سیاسی در کشورهای زیادی سرمایهگذاری میکند و تلاش میکند تا با همه طرفها تعامل تجاری داشته باشد. حتی برای کشورهایی با رویکرد غربی مانند استرالیا، اسرائیل، امارات، عربستان، کانادا و اتریش هم چین عمدهترین منبع مهم سرمایهگذاری خارجی است.