راهکارهایی برای داشتن کودک حرف شنو
کودکان به دلیل های زیادی از جمله محیط تربیتی نادرست، خلق و خوی دشوار کودک و سبکهای فرزند پروری نامناسب از والدین خود حرف شنوی ندارند.
بچه هایی که حرف گوش میدهند؛ برای والدین و اطرافیان خود بچه های راحتی هستند. در واقع والدین نه نیاز به یاد دادن کارهای خوب به آنها دارند نه به آنها یاد میدهند چرا کار بد خود را تکرار نکنند، با یک داد یا اخم ،کودک آرام میگیرد و حرف آنها را گوش می دهد.
در صورتی که کودکان هم مانند بقیه ی افراد و حتی بزرگترها ممکن است برخی وقتها حرفهای دیگران را گوش ندهند. در واقع در این سن بزگترها باید به آنها یاد بدهند که چگونه به حرفهای دیگران توجه کنند.
برخی از والدین به صورت سربسته و مبهم با کودک خود صحبت می کنند. مثلا به کودک خود میگویند «مؤدب باش، اذیت نکن، شلوغ نکن»، این راهنماییهای کلی برای هر کودکی معنی خاصی دارد. در حالی که بچهها از اطرافیان میخواهند آن انتظاری که از آنها دارند را به طور روشن و واضح بیان کنند.
اما آنچیزی که اصولا اتفاق می افتد این است که والدین یک چیز را چند مرتبه تکرار می کنند سپس شمارش معکوس را برای تنبیه کودک آغاز می کنند. با اینکار کودک یاد می گیرد که هیچ وقت قبل از بار دهم به حرفهای آنها گوش ندهد.
گاهی کودک با گوش نکردن به حرفهای پدر و مادرش سعی می کند توجه آنها را جلب کند؛ که البته اگر بخواهید دائما به کودک نق بزنید ،این نق زدن دائمی نوع خوبی از توجه کردن به کودک نیست! اما اگر کودک بتواند هنر حرف شنوی را به خوبی یاد بگیرد به پیشرفت فرآیند یادگیری در او کمک می کند؛ موجب می شود تا بیشتر به علائم هشدار توجه کند؛ همچنین این حرف شنوی به او کمک می کند تا با والدین و معلمانش و سایر بزرگترهایی که از او انتظار می رود تا به آنها احترام بگذارد بهتر کنار بیاید؛ و تا دوستان بهتری پیدا کند.
راهکارهایی برای داشتن کودک حرف شنو
والدین اگر به دنبال راهی برای حرف شنوی کودک خود هستند باید راهکارهایی را در تربیت آن ها به کار گیرید؛ برای این کار لازم است زمانی که با کودک خود صحبت میکنند واضح و روشن صحبت کنند.
برخی از والدین به صورت سربسته و مبهم با کودک خود صحبت می کنند. مثلا به کودک خود میگویند «مؤدب باش، اذیت نکن، شلوغ نکن»، این راهنماییهای کلی برای هر کودکی معنی خاصی دارد. در حالی که بچهها از اطرافیان میخواهند آن انتظاری که از آنها دارند را به طور روشن و واضح بیان کنند. حد و مرز مشخص به کودک میگوید دقیقاً چگونه باید رفتار کند، این راهبرد در واقع میزان پذیرش و حرف شنوی کودکان را زیاد می کند.
داشتن کودک حرف گوش کن کار آسانی نیست و کودک هم خود به خود حرف گوش کن بار نمی آید؛مخصوصا در دنیای امروز که بچهها تحت تأثیر عوامل گوناگونی مانند شبکههای اجتماعی، دوستان و... قرار دارند. در این شرایط اگر والدین روشهای تربیتی خود را به روز نکنند نمیتوانند فرزندشان را آن گونه که میخواهند بار بیاورند.
در ادامه راهکارهایی برای داشتن کودک حرف گوش کن را بیان می کنیم:
داشتن سبک فرزند پروری قاطعانه
والدین برای اینکه کودک حرف شنو داشته باشند باید سبک فرزند پروری قاطعانه داشته باشند.انها باید ابتدا باید تغییراتی در سبک تربیتی و فرزندپروری خود به وجود آورند.
اگر پدر و مادر بیش از حد سخت گیر باشند ویا بر عکس همه چیز را خیلی آسان بگیرند؛ قطعا کودک خود را بد عادت می کنند و کودکان حرف گوش کنی نخواهند داشت. مهم این است که آنها توانایی خود را در رعایت اعتدال برای تربیت فرزند خود رعایت کنند.
والدین باید به جای سختگیری یا سهل گیری زیاد، سعی کنند قاطع باشند. منظور از قاطع بودن به این معناست که آنها در عین حال که ارتباط عاطفی مناسبی با فرزندشان دارند، خواستهها و انتظاراتشان را نیز معقولانه و با برخورد مناسب با او مطرح کنند و از کودک بخواهند که آنها را رعایت کنند.
والدین باید بدانند همان طور که نرمش بیش از حد آنها برای کودک مفید نیست، رفتار خصمانهشان هم برای آنها مضر است، اما قاطعیت مرز بین نرمش بیش از حد و رفتار خصمانه است.
انتخاب زمانهای مناسب برای پاداش دادن به کودک
یکی دیگر از راهکارها برای داشتن کودک حرف شنو این است که والدین زمانهای مناسبی را برای پاداش دادن به کودک انتخاب کنند. ممکن است کودک به هر دلیلی شروع به لجبازی بکند و اصلاً نخواهد به آنچه که پدر و مارش میگویید گوش دهد. در این زمان ممکن است والدین به دلیل گریه و زاری یا داد و فریادکودک، تسلیم او شوند و هر چیزی که او می خواهد را در اختیارش بگذارند. وادلین باید بدانند که این نوع رفتارها باعث میشود که نافرمانیهای کودک بیشتر شود و او در دفعات بعدی با شدت بیشتری به آنها واکنش نشان دهد.
از این رو خیلی مهم است که والدین چه زمانی خواستههای کودک را برآورده میکنند و به او پاداش میدهند. مثلا اگر کودک یک اسباب بازی بخواهد ولی پدر و مادر قصدی برای خرید آن نداشته باشند، نباید در برابر اصرارهای او و رفتارهای ناسازگارانهاش تسلیم شوند. بهتر است به او بگویند که اگر بچه خوبی باشد و به حرفهای آنها گوش کند در اولین فرصت آن را برای او می خرند. اگر والدین اسباب بازی را در قبال کارهای خوب فرزند به او میدهند، در واقع غیر مستقیم به او میآموزند که پاداشها در قبال حرف شنوی و رفتارهای صحیح اتفاق می افتد ؛ نه در برابر نافرمانی و ناسازگاری. به این ترتیب نافرمانی و لجبازی در او تا حد زیادی کم خواهد شد.
پیدا کردن دلیل حرف گوش نکردن فرزند
زمانی که کودک به حرف پدر و مادرش گوش ندهد،قطعا باعث ناراحتی و عصبانیت آنها می شود و حتی ممکن است آنها از اینکه کودکشان حرف گوش نکرده اند،احساس درماندگی هم کنند.والدین در این شرایط نمیتوانند تصمیم بگیرند که چه رفتاری باید انجام بدهند. اگر فرزندشان حرفشنوی بسیار کمی از آنها دارد؛ آنها باید ریشه ی این رفتار را پیدا کنند تا بتوانند تغییری در او ایجاد کنند. علاوه بر اینکه نحوه تربیت آنها بر کودک تأثیر میگذارد ممکن است که این حرف گوش نکردنها نشانهای از مشکلات روحی او باشد.
کودکانی که اضطرابهای زیادی را تجربه میکنند، معمولاً اضطراب و استرس خود را در قالبهای دیگری مانند نافرمانی نسبت به والدین نشان میدهند. در این شرایط واکنش تند پدر و مادر اضطراب آنها را بیشتر می کند و در نتیجه نافرمانیها شدت خواهد یافت.
اگر کودک رفتارهای ناسازگارانه خود را دائما تکرار کند و واکنشهای مناسب پدر و مادر تأثیر کمی بر او بگذارد بهتر است از وضعیت روانی او ارزیابی بیشتری انجام شود. به همین خاطر لازم است که برای اصلاح رفتارهای کودک و ایجاد آرامش بیشتر در او و خودشان به یک روانشناس کودک مراجعه کنند.
چگونه کودک اجتماعی تربیت کنیم؟کودکان دوقلو چگونه باید تربیت شوند؟چرا برخی از کودکان قهر می کنند؟
بهتر است والدین با دادن فرصتی به کودک اجازه دهند تا خودش تصمیم بگیرد که چگونه دستورات پدر و مادرش را انجام دهد؛ گاهی آزادی عمل در تصمیم گیری، به کودک احساس قدرت و تسلط می دهد و کمک می کند مقاومت او در برابر والدینش کم شود، از این رو آنها بهتر و سریعتر میتوانند به کودک خود پیشنهاداتی بدهند. در این حالت درست است که انتخابی محدود برای کودکان تعیین میکنند اما او میتواند تغییراتی در آن پدید آورد، به عبارتی دیگر این گونه انتخابها محدود، اما تغییر پذیرند.
تاکید کردن والدین بر نقاط مثبت کودک
یکی دیگر از راهکارها برای حرف گوش کردن کودک این است که والدین بر نقاط مثبت آنها تاکید کنند؛ چون کودکان بیشتر پذیرای فرمانهای مثبت هستند تا منفی؛ به طور کلی بهتر است پدر و مادر واضح و روشن به کودک بگویند باید چه کار کند، دستورات منفی مثل نرو، نریز، نکن به کودک میگوید چه چیزی قابل قبول نیست، اما رفتاری که از او انتظار میرود را بیان نمیکند. والدین مستبد بیشتر از فرمانهای منفی استفاده میکنند، در حالی که والدین موفق می دانند که بیشتر باید از فرمانهای مثبت استفاده کنند.
اگر پدر و یا مادر به صورت دستوری از کودک خود بخواهند که کاری را انجام دهد؛ ممکن است این رفتار باعث ایجاد خصومت بین آنها شود. مثلا به او بگویند که همین الان برو غذا بخور؛ این دستور کشمکش را بین آنها به وجود می آورد.
بهتر است والدین این دستورات را به حالت غیر شخصی بیان کنند؛ به طور مثال به او بگویند «ساعت 2 است و وقت ناهار» و به ساعت اشاره کنند، در این حالت هر اعتراض و حس ناخوشایندی پدید بیاید بین کودک و ساعت است، نه بین او و پدر و مادر؛ یا زمانی که به او میگویند «کلاس جای فوتبال نیست» او از این قاعده و قانون ناراحت میشود نه از پدر و مادرش.
زمانی که کودک به حرف پدر و مادرش گوش ندهد،قطعا باعث ناراحتی و عصبانیت آنها می شود و حتی ممکن است آنها از اینکه کودکشان حرف گوش نکرده اند،احساس درماندگی هم کنند.والدین در این شرایط نمیتوانند تصمیم بگیرند که چه رفتاری باید انجام بدهند. اگر فرزندشان حرفشنوی بسیار کمی از آنها دارد؛ آنها باید ریشه ی این رفتار را پیدا کنند تا بتوانند تغییری در او ایجاد کنند
به کودک توضیح دهید
وقتی یک مسئله ای برای خود قانون و قاعده داشته باشد و مردم در مورد آن قانون و قاعده توجیه شده باشند، راحتتر می توانند آن را بپذیرند؛در غیر این صورت آن قانون را مستبدانه میپندارند، بنابراین هنگامی که والدین برای اولین بار کودک را در موقعیت محدود کننده قرار می دهند باید توضیح دهند که چرا باید آن را بپذیرد. شناخت علت قواعد، باعث میشود رفتار مناسب در کودک درونی شود، یعنی تمایلات درونیاش، او را مطیع قوانین میسازد.
والدین برای بیان قوانین نباید از توضیحات طولانی و خسته کننده برای کودک استفاده کنند و باید به طور خلاصه دلیل یک دستور را بیان کنند.مثلاً "دیگران را نزن! چون بدنشان درد میگیرد" یا " وقتی اسباب بازی را از دست بچههای دیگر میگیری، آنها ناراحت میشوند، چون هنوز بازیشان تمام نشده است. "
زمانی که والدین رفتار کودک را محدود می کنند باید به یک رفتار دیگر او که قابل قبول است ؛ اشاره کنند تا آنها در نزد کودک خود پدر و مادری مستبد به نظر نرسند و کودک هم حس نکند که کسی اختیارش را سلب کرد و احساس محرومیت هم نمیکند؛ بنابراین آنها میتوانند بگویند «نمیتوانی قبل از کلاس درس فوتبال بازی کنی، اما بعد از کلاس میتوانی».
تذکر دادن رفتار های ناپسند به کودک
یکی دیگر از راهکارهای حرف گوش کردن کودک این است که والدین به کودک خود رفتارهای ناپسند را تذکر دهند. مهم نیست بدرفتاری کودک چه باشد، در واقع والدین باید برای او روشن کنند که رفتارش را ناپسند میدانند و آن را قبول ندارند.
والدین احساسات و عواطف خود را کنترل کنند
پدر و مادر برای این که کودکی حرف گوش کن داشته باشند،باید احساسات و عواطف خود را کنترل کنند. آنها به جای خشونت و رفتار خصمانه باید آرامش خود را حفظ کنند، نفس عمیق بکشند. اساساً تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به کودکان، اما اگر پدر و مادر عصبی یا احساساتی باشند نمیتوانند آموزش را به طور مؤثر انجام دهند. همه کودکان به راهنمایی برای شناخت رفتار پسندیده نیاز دارند، مهارت در ایجاد قوانین و محدودیتها، همکاری بیشتری از جانب کودکان به وجود میآورد.