نام ایران چطور بر روی کشور ما گذاشته شد؟
نام ایران از واژه پارسی میانه آمدهاست؛ استفاده از این واژه دستکم به هزاره اول پیش از میلاد برمیگردد؛ هرچند تا پیش از دوران ساسانی، از آن برای اشاره به مردم ایران به کار میرفت ولی در دوران شاپور یکم استفاده از آن برای اشاره به یک سرزمین جغرافیایی گذاشته شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1399/11/21 ساعت 15:07
تا سال ۱۳۱۴ خورشیدی، برای اشاره به کشور ایران از واژه پرشیا استفاده میشد، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقهای از روشنفکران باستانگرا در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمدند که به این منظور اقداماتی را انجام دادند.
یکی از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد. این پیشنهاد در دی ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت. مخالفان این تغییر معتقدند که ایران نمیتواند آن بار معنایی، فرهنگی و تمدنیای را که در اصطلاح "پرشیا" نهفته است و غیر ایرانیان از دیرباز با آن آشنایی دارند، منتقل کند.
گروهی معتقدند که رضاشاه فقط به دلیل سیاسی برای تثبیت حکومت اقتدارگرایانه خود چنین تصمیمی گرفته است. این دسته از تحلیلگران میگویند اصل اقدام را باید متوجه جمعی از نخبگان فرهنگی و سیاسی آن دوره از جمله افراد ذکر شده دانست که در اقتدار حکومت رضاخانی منافع خاص خود را نیز جستجو میکردند.
در میان اروپائیان کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیایی شده بود و در کتابهای جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران مینامیدند و مملکت ما را به زبان فرانسه "پرس" و به انگلیسی"پرشیا" و به آلمانی "پرزین" و به ایتالیایی "پرسیا" و به روسی "پرسی" میگفتند و در سایر زبانهای اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود.اما کلمه ایرانی یکی از قدیمترین الفاظی است که نژاد آریا با خود به دایره تمدن آورده است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هند و اروپایی و یا نژاد هندو و ژرمنی و یا هند و ایرانی و یا هند و آریائی خواندهاند از نخستین روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است خود را به اسم آریا نامیده و این کلمه در زبانهای اروپائی «آرین» به حال صفتی یعنی منسوب به آریا و آری متداول شده است.
قدیمیترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بود یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساختهاند و سپس به مرور زمان ابریان، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران، ایران (به کسر اول و سکون دوم) بدل شده است و در ضمن اران (به کسر اول) نیز میگفتهاند.
چنان که پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبهها نام خود را پادشاه ایران و اران مینوشتهاند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکهها لفظ انیران هم دیده میشود زیار که الف مفتوح در زبان پهلوی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی بجز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوده است که ساسانیان گرفته بودند.
اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپائیان معمول است و لفظ جدید همان کلمهای است که در زمان ساسانیان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار دانستهاند.
برای فاتحان مسلمان، واژههای ایران و ایرانشهر کلمات آشنایی نبودند و آنها در عوض از "العجم" و "الفرس" (پارسیان) برای اشاره به سرزمینهای ایرانی غربی، مناطقی که تقریباً امروزه برای با کشور کنونی ایران است، استفاده میکردند. نکته دیگری که در این مسئله تأثیرگذار بود، این بود که ایران و ایرانشهر برای مسلمانان یادآور زرتشتیان و ساسانیانی بود که آنها را شکست داده بودند.
در واقع با وجود اینکه آغوش مسلمانان برای سنن ایرانی که میتوانست برایشان سودمند باشد باز بود، آنها هیچ روی خوشی به بار ملی و مذهبیای که در «ایران» وجود داشت، نشان نمیدادند.
با ظهور عباسیان در میانههای سده هشتم میلادی و پایان سیاستهای اموی مبنی بر برتری اعراب نسبت به سایر مردمان، هویت ایرانی نیز رفته رفته رو به احیا شدن گذاشت. نمود این مسئله را میتوان در انتقال پایتخت از سوریه به میانرودان (جایی که بیش از هزار سال پایتخت شاهنشاهی ایران بود و میراث بزرگ ایرانیای را به دوش میکشید) دید.با سقوط بنیامیه، در بسیاری از مناطق ایران شرقی حکومتهای خودگردانی نظیر طاهریان، صفاریان و سامانیان، و حکومتهای زیاری، آل کاکویه و آل بویه در غرب و مرکز ایران، سر برآوردند. این دولتها از کلمه «ایران» به عنوان نشانی از پیوند خود با شاهنشاهان باستانی ایرانی استفاده میکردند؛ چنانچه که در نهایت حتی عنوان «شاهنشاه» نیز توسط امرای آلبویه مورد استفاده قرار گرفت. این سلسلهها با فضایی که به اهل قلم دادند، زمینهساز احیای ایده ایران شدند.
از آنجایی که مسلمانان به بخشهای غربی ایران بلاد فارس میگفتند و ایرانیان نیز آن را معادل عربی نام ایران در نظر میگرفتند، در برخی مواردِ نخستین سدههای اسلامی، نظیر کتاب تاریخ سیستان که از ایران به عنوان یکی چهار بخش ایرانشهر یاد میکند، دیده شده که کلمه ایران در همان معنای اسلامی آن، یعنی سرزمینهای ایرانی غربی به کار رفتهاست.
از این عنوان توسط عثمانیان و گورکانیان نیز برای اشاره به فرمانروایان ایرانی استفاده میشد. حتی پیش از ظهور صفویان، سلاطین عثمانی در نامههای خود به فرمانروایان آققویونلو، آنان را «شاهنشاه ایران»، «سلطان ایرانزمین» و «شاه ممالک ایران» مینامیدند.
در سال ۱۹۳۵ میلادی، دولت ایران از کشورهای خارجی درخواست کرد که تنها از نام «ایران» برای اشاره به این کشور استفاده کنند.
اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوییم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کردهایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را به همان نامی که ایشان خود میخواندهاند،نامیدهایم که کلمه بسیط را به جای دو لفظ مرکب به کار بردهایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگیهای گذشته و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید.
یکی از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد. این پیشنهاد در دی ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت. مخالفان این تغییر معتقدند که ایران نمیتواند آن بار معنایی، فرهنگی و تمدنیای را که در اصطلاح "پرشیا" نهفته است و غیر ایرانیان از دیرباز با آن آشنایی دارند، منتقل کند.
گروهی معتقدند که رضاشاه فقط به دلیل سیاسی برای تثبیت حکومت اقتدارگرایانه خود چنین تصمیمی گرفته است. این دسته از تحلیلگران میگویند اصل اقدام را باید متوجه جمعی از نخبگان فرهنگی و سیاسی آن دوره از جمله افراد ذکر شده دانست که در اقتدار حکومت رضاخانی منافع خاص خود را نیز جستجو میکردند.
در میان اروپائیان کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیایی شده بود و در کتابهای جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران مینامیدند و مملکت ما را به زبان فرانسه "پرس" و به انگلیسی"پرشیا" و به آلمانی "پرزین" و به ایتالیایی "پرسیا" و به روسی "پرسی" میگفتند و در سایر زبانهای اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود.
بیشتر بخوانید:
انتشار و چاپ ترجمه ۳ رمان خارجی
انتشار و چاپ ترجمه ۳ رمان خارجی
قدیمیترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بود یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساختهاند و سپس به مرور زمان ابریان، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران، ایران (به کسر اول و سکون دوم) بدل شده است و در ضمن اران (به کسر اول) نیز میگفتهاند.
چنان که پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبهها نام خود را پادشاه ایران و اران مینوشتهاند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکهها لفظ انیران هم دیده میشود زیار که الف مفتوح در زبان پهلوی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی بجز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوده است که ساسانیان گرفته بودند.
اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپائیان معمول است و لفظ جدید همان کلمهای است که در زمان ساسانیان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار دانستهاند.
دوران باستان
چنانکه گفته شد، گرچه استفاده از «ایرانی» به دوران اوستایی بازمیگردد، اما نخستین استفاده از شکل کنونی این واژه، در سنگنبشته نقشرستم اردشیر یکم ساسانی دیده شدهاست. او بر روی سکههایش خود را خداوندگار مزداپرست، اردشیر، شاهنشاه ایرانیان نامیدهاست.دوران میانه
در بیست و پنجم دسامبر سال ۱۹۳۴، وزارت امور خارجه پارس(Persian Ministry for Foreign Affairs)در یادداشتی از سفارت ما در تهران درخواست کرده که از روز ۲۱ مارس، به جای واژههای پارس و پارسی، از ایران و ایرانی استفاده شود.
در واقع با وجود اینکه آغوش مسلمانان برای سنن ایرانی که میتوانست برایشان سودمند باشد باز بود، آنها هیچ روی خوشی به بار ملی و مذهبیای که در «ایران» وجود داشت، نشان نمیدادند.
با ظهور عباسیان در میانههای سده هشتم میلادی و پایان سیاستهای اموی مبنی بر برتری اعراب نسبت به سایر مردمان، هویت ایرانی نیز رفته رفته رو به احیا شدن گذاشت. نمود این مسئله را میتوان در انتقال پایتخت از سوریه به میانرودان (جایی که بیش از هزار سال پایتخت شاهنشاهی ایران بود و میراث بزرگ ایرانیای را به دوش میکشید) دید.
بیشتر بخوانید:
انگیزه مثبت؛ ۴۰ جمله که باید بخوانید تا موفق شوید
انگیزه مثبت؛ ۴۰ جمله که باید بخوانید تا موفق شوید
از آنجایی که مسلمانان به بخشهای غربی ایران بلاد فارس میگفتند و ایرانیان نیز آن را معادل عربی نام ایران در نظر میگرفتند، در برخی مواردِ نخستین سدههای اسلامی، نظیر کتاب تاریخ سیستان که از ایران به عنوان یکی چهار بخش ایرانشهر یاد میکند، دیده شده که کلمه ایران در همان معنای اسلامی آن، یعنی سرزمینهای ایرانی غربی به کار رفتهاست.
دوران معاصر
در دوران صفوی، بیشتر سرزمینهای شاهنشاهی ساسانی سابق مجدداً یکپارچگی سیاسی خود را بازیافتند و از همین رو، فرمانروایان صفوی خود را «شاهنشاه ایران» خواندند.از این عنوان توسط عثمانیان و گورکانیان نیز برای اشاره به فرمانروایان ایرانی استفاده میشد. حتی پیش از ظهور صفویان، سلاطین عثمانی در نامههای خود به فرمانروایان آققویونلو، آنان را «شاهنشاه ایران»، «سلطان ایرانزمین» و «شاه ممالک ایران» مینامیدند.
در سال ۱۹۳۵ میلادی، دولت ایران از کشورهای خارجی درخواست کرد که تنها از نام «ایران» برای اشاره به این کشور استفاده کنند.
دو نام در غرب
نوشتههای موجود نشان میدهد که اروپاییان با هر دو نام ایران و پارس آشنا بودهاند. ایران، (جغرافیا) نامی که شرقیها بهطور عمومی بر روی پارس میگذارند، و بر منطقه ای خاص از پارس، بین ارس و کور، که شهرهای اصلی اش ایروان و نخجوان هستند. باوجود استفاده از کلمه ایران یا کلمات مشابه توسط خودِ ایرانیان دستکم از دوران زرتشت، اما آغاز استفاده رسمی از این واژه توسط اروپاییان به سال ۱۹۳۵ میلادی بازمیگردد.اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوییم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کردهایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را به همان نامی که ایشان خود میخواندهاند،
بیشتر بخوانید:
تحلیل درس سوم فارسی پایه یازدهم؛ در کوی عاشقان
تحلیل درس سوم فارسی پایه یازدهم؛ در کوی عاشقان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .