اعترافهای یواشکی پزشک انگلیسی با صورت پوشیده
وضعیت کادر درمان در انگلستان
من پزشک وزارت بهداشت انگلستان هستم و از سال 2018 در وزارت بهداشت کار میکنم. وقتی در بخش کرونا کار میکردم باردار بودم و امروز اینجا هستم چون فکر میکنم خیلی مهم است که حقیقت را مطرح کنیم.
اشتباهات زیادی در دوران کرونا رخ داد که به قیمت جان انسانها تمام شد. بسیاری از مردم بیدلیل جانشان را از دست دادند.
وقتی یک سال پیش فراگیری کرونا شروع شد میدیدم که کشورهای مختلف را درگیر میکند. پیش خودم فکر میکردم کشور ما آمادگیاش را دارد. ما کشور پیشرفتهای در عرصههای مختلف، بهخصوص علم و پزشکی هستیم. برای همین فکر میکردم بریتانیای کبیر هیچ مشکلی نخواهد داشت و به دولت ایمان داشتم. باور داشتم که آنها از پزشکان و کادر درمان مراقبت خواهند کرد تا ما هم بتوانیم از بیماران مراقبت کنیم.
به ما نمیگویند که چند نفر از کادر درمانی در بخش مراقبتهای ویژه مریض هستند. به ما نمیگویند چند نفر از نیروهای خدماتی مراکز درمانی از دنیا رفتهاند. هیچکدام از اینها را نمیگویند. من اجازه ندارم با هیچکدام از رسانهها مصاحبه کنم و همین باعث عذاب شدیدی برایم شده است.
پزشک باردار کرونا
وقتی اولین نفر از کادر درمانی درگذشت، در بخش کرونا این اتفاق افتاد. آنجا مبتلا شدند و تنها صورتی که امکان داشت مبتلا شوند این بود که تجهیزات پیشگیری کافی نداشته باشند.در بیمارستانی که شوهرم کار میکند، یک پرستار باردار از دنیا رفت. این یک نفر از کادر درمانی بود.
تا الآن [اوایل پاییز] 620 نفر از کادر درمانی از دنیا رفتهاند. هرروز که سرکار میرفتم میترسیدم. نمیدانستم خودم یا بچهای که هنوز به دنیا نیاوردهام در معرض چه چیزی هستیم و اگر اتفاقی میافتاد هرگز نمیتوانستم خودم را ببخشم.
درخواست ارزیابی ریسک کردم. درخواست دادم که بخش من را عوض کنند اما به نگرانیهای من توجهی نشد چون شواهد کافی وجود نداشت که نشان دهد زنان باردار یا جنینشان در معرض خطر بیشتری هستند. به همین خاطر بود که متوجه شدم نهتنها میخواهند من را ساکت کنند، بلکه مدیران من صفحات شبکه اجتماعیام را بررسی میکردند. هر چیزی که میگفتم، هر کاری که میکردم را رصد میکردند. تماسهای تلفنی تهدیدآمیز دریافت میکردم و بهم گفتند اگر در شیفتهای طولانی حاضر نشوم، حقوق معمول خودم را دریافت نخواهم کرد.
خبر ندارند امروز اینجا هستم، چون به من گفتهاند اگر میخواهم با رسانهها حرف بزنم باید از آنها اجازه بگیرم. اینها کسانی هستند که پروپاگانداسازی میکنند. در بیمارستانها جلسات توجیهی برگزار میکنند، پوسترهایی که نوشته چه تعداد بیماران مبتلا به کووید بودهاند و مرخص شدهاند اما واقعیت را نشان نمیدهند و از همین هم وحشت دارند.
اینها بله-قربان-گوهای دولت هستند و تلاش میکنند حقیقت را پنهان کنند. اگر بهعنوان پزشک در بیمارستانهای خودمان ساکت شویم در کل کشور چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این چه نوع دموکراسی است که در آن زندگی میکنیم؟
منظورم این است که اینجور چیزها را درباره رژیمهای تندی مثل کره شمالی میشنیدیم. الآن در کشور خودمان این اتفاقات دارد میافتد.
من تا آوریل بهعنوان پزشک مشغول به خدمت بودم؛ یعنی ژانویه، فوریه، مارس و آوریل. در این چهار ماه یکبار هم ماسکی که اندازه باشد به من ندادند. در آن بخش هیچچیزی نداشتم. این باعث شد من در موقعیت قرار بگیرم که بین مراقبت از خودم و بیمار یکی را انتخاب کنم و هرروز هم دستورالعملها تغییر میکرد. یک روز میگفتند روپوش گاون کامل مناسب است. روز بعد میگفتند پیشبند پلاستیکی کفایت میکند. یک نیم پیشبند برای مراقبت از ویروس مرگبار کافی است. میدانستیم که تمام این تغییرات در دستورالعملها سیاسی هستند چون بهاندازه کافی تجهیزات مراقبت و پیشگیری نداشتند اما هیچکس حاضر نبود این جمله را به زبان بیاورد: «بهاندازه کافی نداریم». اگر به سراغ یک بیمار کرونایی میرفتم و حین معاینه سرفه میکرد، آنوقت چه؟
اواسط سال 2019 وقتی تحقیقات جامعی انجام دادند که ببینند چه تعداد تجهیزات پیشگیری دارند، متوجه شدند در صورت شیوع بیماری فراگیر تعداد کافی ندارند، هیچ کاری نکردند.
در این کشور، در این انگلستان، کارخانههای زیادی هستند که تجهیزاتی موردنیاز ما را داشتند. در انبارهایشان نگهداشته بودند اما دولت ما تصمیم گرفت از میانمار و ترکیه تجهیزات بخرد و وقتی محموله رسید، آنها هم مشکل داشتند. وقتی به تجهیزاتی که دولت تهیهکرده بود نگاه کردیم تاریخمصرفشان گذشته بود! منقضی شده بودند.
بهعنوان پزشک، وقتی وارد محل کار میشوی جعبه ماسک جراحی را باز میکنی و میبینی روی تاریخ انقضا برچسب چسباندهاند،فکر میکنید چه احساسی به آدم دست میدهد؟
فکر میکنم بزرگترین مسئله الآن این است که چطور میتوانیم به کادر درمانی کمک کنیم؟ زیرا این بیماری فراگیر صدمات روانی عظیمی برای همه به بار آورده است.
ما اعتمادمان به دولت را ازدستدادهایم. خیلی از ماها حتی عشق و علاقهای که به کارمان داشتیم را ازدستدادهایم و واقعاً نمیدانم آیا میتوانیم مثل قبل بشویم یا نه؟
دولت به ما دروغ گفته و باید مسئولیتش را بپذیرند و ما باید برای خانوادههایی که عزیزانشان را ازدستدادهاند عدالت را محقق کنیم.
این وزیران دستشان به خون مردم آلوده است. اینها مردم را کشتهاند! و همچنان در سمت خودشان حضور دارند و این وضع باید تغییر کند.