تبیان، دستیار زندگی

شعر حمیدرضا برقعی برای شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه

شعری از حمید رضا برقعی؛ روایتگر لحظات پایانی عمر با برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
عکس پروفایل شهادت حضرت زهرا

غمی در جان زهرا
می‌شود تکرار در تکرار
صدای گریه می‌آید
به گوشش از در و دیوار


تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار
که دارد در وجودش
روضه می‌خواند کسی انگار
برایش روضه می‌خواند


صدایی در دل باران
که یا أماه!
أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان
در جلوه‌ای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند


صدای کودکش آمد،
تمام عرش جان دادند
ملایٔک یک به یک
گهوارۀ او را تکان دادند


صدای گریه آمد،
مادرم می‌سوخت در باران
برای کودک خود
پیرُهن می‌دوخت در باران


وصیت کرد مادر،
آسمان بی‌وقفه می‌بارید
حسینم هر کجا خُفته،
قدم آرام بردارید!


تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنه‌ست،
بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود:


می‌بخشید مادر را
کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را
بمیرم بسته می‌شد
آن نگاه آهسته آهسته


به چشم ما جهان می‌شد
سیاه آهسته آهسته
صدای روضه می‌افتد
به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده...

تصویرسازی: فاطمه هاشمی‌
شعر: حمیدرضا برقعی