راه های رسیدن به موفقیت
همه افراد در زندگی اهداف متفاوتی دارند، و دوست دارند در حرفه و کار خود پیشرفت کنند. افراد برای رسیدن به این اهداف ، باید راه های رسیدن به آن را بدانند تا بتوانند بهترین نتیجه را به دست آورند.
شخص برای رسیدن به اهداف خود باید تا آخرین مرحله پیش رود تا به آنها برسد.برخی از افراد ممکن است تا نیمه راه پیش روند و بعد آن را رها کنند.این نیمه رها کردن تلاش و کوشش، مانع از رسیدن فرد به اهدافش می شود.
در حقیقت هدف داشتن و دانستن هدف اولین قدم برای رسیدن به هدف تصور شده ی ذهن هر شخصی است و هیچ کار پیچیده ایی وجود ندارد و هر شخصی می تواند به آنها پاسخ دهد.
هر شخصی باید بداند که برای رسیدن به موفقیت یک سری اصول و قواعدی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکند، نمی تواند در زندگی موفق شود.
فرد اگر به دنبال کسب موفقیت در کارش هست یا می خواهد در زندگی اش موفق باشد و به خواستهها و آرزوهایش برسد باید تمام اصول و راه های رسیدن به موفقیت را بداند.
افکار مثبت باعث ایجاد احساسات مثبت و خوب و افکار منفی باعث ایجاد احساسات بد در شخص می شود. اگر فردی افکارش منفی باشد و در او احساس بدی ایجاد کند، ممکن است مانع موفقیت او در زمینه ای که میخواهد شود.
خیلی از افراد فکر می کنند که رسیدن به موفقیت کار بسیار سخت و دشواری است؛ در صورتی که اگر آنها راه و روش رسیدن به موفقیت را یاد بگیرند و آن راه و روش را در زندگی پیاده کنند میتوانند به موفقیت های بزرگی برسند . اولین قدم شخص برای اینکه به یک فرد موفق تبدیل شود و زندگی اش را کاملاً تغییر بدهد این است که راه موفقیت اش را پیدا کند.
فرد اگر بتواند راه های رسیدن به موفقیت را پیدا کند ،می تواند به آن چیزهایی که می خواهد برسد. در ادامه مطلب راه هایی را که برای رسیدن به موفقیت باید بدانید را آورده ایم:
کنترل کردن افکار
یکی از راه های رسیدن به موفقیت این است که فرد افکار خود را کنترل کند.کنترل افکار بسیار مهم است. افراد موفق سعی می کنند همیشه در هر شرایطی که قرار می گیرند افکارشان را کنترل کنند. فرد از طریق افکارش می تواند متوجه شود که در مسیر موفقیت قرار گرفته است یا نه.
افکار فرد باعث ایجاد احساسات در او میشود. فرد از طریق افکارش می تواند به طور کامل احساساتش را کنترل کند. افکار مثبت باعث ایجاد احساسات مثبت و خوب و افکار منفی باعث ایجاد احساسات بد در شخص می شود. اگر فردی افکارش منفی باشد و در او احساس بدی ایجاد کند، ممکن است مانع موفقیت او در زمینه ای که میخواهد شود.
مثلا شخصی می خواهد در زمینه کسب و کارش به یک فرد موفق تبدیل شود. او اگر افکار مثبت و خوبی در ذهنش داشته باشد و این افکار خوب و مثبت می تواند او را در زمینه ای که می خواهد به یک فرد موفق تبدیل کند و باعث می شود فرد برای اینکه در کارش به یک فرد موفقی تبدیل شود به صورت ناخودآگاه در مسیر اصلی رسیدن به موفقیت قرار بگیرد.
فرد اگر در ذهنش افکار منفی داشته باشد، این افکار منفی باعث می شود که انگیزه فرد را برای رسیدن به هدف و موفقیتش کم کند و او دیگر هیچ حسی برای رسیدن به موفقیت نداشته باشد و رسیدن به موفقیت برایش بی معنا می شود.
وقتی افکار منفی در ذهن فرد به وجود بیاید او باید سریع افکارش را تغییر بدهد. تغییر افکار ممکن است در اوایل راه کار سختی برای او باشد. اما با تمرین زیاد می تواند افکارش را کامل کنترل کند.
فرد برای اینکه متوجه شود افکارش خوب است یا نه باید به احساساتش توجه کند. احساسات فرد بر اساس افکاری که در ذهنش صورت گرفته است ایجاد میشود. وقتی فرد احساس بدی داشت ، این احساس بد ،نتیجه افکار منفی فرد است. وقتی چیزهای منفی در ذهن ایجاد می شود و یا زمانی که فرد به ناخواسته ها فکر می کند باعث می شود احساس بدی مثل احساس ناامیدی و یا احساس شکست در او به وجود بیایدکه همین احساس بد مانع رسیدن او با خواسته و هدف که دارد می شود.
فرد برای رسیدن به موفقیت باید اهدافش را کاملاً واضح مشخص کند. وقتی افکارش بدست و احساس خوبی ندارد، ممکن است با خواندن اهدافش احساسش هم خوب شود. بهتر است فرد کاملاً اهدافش را مشخص کند و ببیند که دقیقا چه چیزهایی می خواهد!
استفاده از قانون جذب
یکی از راه های رسیدن افراد موفق به موفقیت این است که به صورت ناخودآگاه و یا حتی خود آگاه از قانون جذب استفاده کرده اند. بسیاری از افراد تصور می کنند که قانون جذب واقعیت نیست در صورتی که باید گفت که قانون جذب کاملا واقعی است و تمام افراد موفق از این قانون استفاده کردند.
کسی که بخواهد در زندگی موفق باشد و به تمام آرزوها و خواسته هایش برسد،باید از قانون جذب استفاده کند.
قانون جذب در واقع یک قانون ثابت در جهان است. برای تعریف ساده قانون جذب می توان گفت که وقتی فرد به چیزی فکر میکند در حال جذب آن هست . به عنوان مثال وقتی در حال فکر کردن به بی پولی هست، در واقع او در حال جذب بی پولی هست و بر اساس قانون جذب بی پولی را جذب می کند و برعکس وقتی به پول و ثروت توجه می کند در حال جذب پول و ثروت هست.
بر اساس قانون جذب وقتی به هر چیزی فکر می کنید و روی هر موضوع متمرکز می شوید در حال جذب آن هستید. قانون جذب مانند طناب عمل می کند؛ وقتی فرد به هر چیزی فکر می کنید در حال جذب آن است و آن را به سمت خودش می کشد.
در حقیقت قانون جذب بر اساس افکار فرد کار می کند. البته ناگفته نماند که قانون جذب یک قانون ثانویه و قانون اصلی، قانون ارتعاش است. بر اساس قانون ارتعاش وقتی فرد به هر چیزی فکر میکند در حال فرستادن ارتعاش آن به کائنات و جهان هستی است.
افکار هر شخصی قابلیت تبدیل شدن به ماده را دارد. فرد وقتی به هر چیزی فکر میکند در حال فرستادن ارتعاش آن به کائنات و جهان هستی است. وقتی به پول و ثروت فکر میکنید در حال جذب آن هستید. فقط به این نکته باید توجه کنید که شما به صورت لحظه ای ؛نمی توانید از قانون جذب استفاده کنید. مثلاً به پول و ثروت فکر کنید و همان لحظه پول و ثروت را جذب کنید.
هر شخصی باید به صورت دائم ارتعاش خواسته اش را به کائنات بفرستد، تا کائنات با توجه به راه هایی که در جلوی راهش قرار می دهند ؛ او را در مسیر رسیدن به خواسته شان هدایت کند. برای رسیدن به موفقیت فرد باید از قانون جذب ،نهایت استفاده را ببرد و سعی کند کنترل افکارش را کامل در اختیار بگیرد.
فرد بعد از اینکه هدفش را مشخص کرد،باید تمام افکار منفی و محدود کننده را شناسایی کند. ممکن است فرد وقتی در حال نوشتن اهدافش است ،فکر کند که نتواند به اهدافش برسد یا لایق این اهداف نیست.
هدف گذاری کردن
یکی دیگر از راه های رسیدن به موفقیت این است که فرد هدف گذاری کند.در واقع می توان با قاطعیت گفت همه کسانی که در زندگی خود به موفقیت رسیده اند، در واقع هدفی را برای خود تعیین کرده اند.
وقتی فرد انگیزه ای برای انجام کاری را ندارد، دلیلش تنبلی نیست، او در واقع هدفی برای خود تعیین کرده است.
تعیین هدف در تبدیل فرد به شخصی موفق،می تواند کمک بزرگی به او کند. .وقتی فرد اهدافش را کامل مشخص می کند خود به خود در مسیر رسیدن به موفقیت قرار می گیرد. مشخص کردن اهداف باعث ایجاد احساس خوب در او می شود.
فرد برای برای هدف گذاری در زندگی اش باید کاملا مشخص کند که دقیقاً چه چیزی را میخواهد و هدفش چیست. برای هدف گذاری بهتر است که هر شخصی یک دفترچه اهداف داشته باشد و مشخص کندکه هدفش چیست؟ کامل مشخص کند و ببیند که هدفش آیا هدف کاری و شغلی است، یا هدفش برای سلامتی و سرمایهگذاری و حتی خانواده است.
فرد بعد از اینکه هدفش را مشخص کرد،باید تمام افکار منفی و محدود کننده را شناسایی کند. ممکن است فرد وقتی در حال نوشتن اهدافش است ،فکر کند که نتواند به اهدافش برسد یا لایق این اهداف نیست.
بهتر است فرد تمام افکار منفی و محدود کننده ی خود را کنار بگذارد و احساسات بد مانند نا امیدی،ترس ، دلشوره را به دلش راه ندهد؛ چون بر اساس قانون جذب ؛ احساسات منفی فرد را از اهدافش دور میکند..
مشخص کردن زمان
فرد باید برای اهدافش زمان مشخص کند .فرد زمانی که برای اهدافش زمان مشخص میکند ،این کار باعث می شود که ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او طبق برنامهای که مشخص کرده است ؛ او را در جهت رسیدن به اهدافش هل بدهد.
هنگامی که فرد وظایف خود را در زمان معین شده کامل انجام می دهد از پشتکار خودش خوشحال می شود . به همین دلیل بهتر است در برنامه ریزی روزانه برای کارهای خود ، زمان تعیین کنید . در تعین زمان مشخص باید کمی زمان اضافه نیز برای هر کار در نظر بگیرید تا در صورت اخلال و وقفه در کار بتوانید در محدوه زمانی مشخص شده ، کار را تمام و کمال انجام دهید.
البته فرد باید اهدافش را به اهداف کوچکتر تبدیل کند و طبق آن اهداف جلو برود، چون زمانی که اهداف بزرگ باشد، ذهن آنها را باور ندارد و فرد هم به صورت ناخودآگاه در جهت رسیدن به اهداف خود قرار نخواهد گرفت.
چگونه می توان عصبانیت خود را کنترل کرد؟ دلایل بی حوصلگی و راه های غلبه بر آناحساس گناه چیست و راه های رهایی از آن کدامند؟
مطابقت هدف با میزان تلاش
مثلا اگر فردی تصمیم دارد که زبان فرانسه یا آلمانی یاد بگیرد، ،باید برای آن تلاش بسیار زیادی کنید.برای مثال یک روز باید الفبای آنرا یاد بگیرید،یک روز دیگر گرامر پایه آن را باید یاد بگیرید و روزهای دیگر باید لغات و گرامرهای تخصصی را با مطالعه و به مرور زمان مطالعه کند تا بتواند به زبان فرانسه یا آلمانی مسلط شود.در غیر اینصورت ،اگر با برنامه به جلو پیش نرود یقینا در میان راه دچار شک و تردید می شود و در نتیجه از هدف سرد می شود.
نکات مهم:
فرد باید با خودش عهد ببندد که برای رسیدن به موفقیت ،تمام تلاش خود را می کند و راه رسیدن به موفقیت را یاد می گیرد و اهدافش را مشخص می کند تا به خواسته هایش برسد.
گاهی ممکن است فرد برای انجام برخی از کارها حوصله نداشته باشد و دوست ندارد که انها را انجام دهد و دائما نق می زند. برای موفقیت در زندگی لازم است از انجام این کارها لذت ببریم و نق نزنیم زیرا نق زدن تنها سبب خستگی می شود و موجب می شود کار را به درستی انجام ندهید.
بهتر است شخص کارهایش را از صمیم قلب انجام دهد و به کارش ایمان داشته باشد .
وقتی می خواهید به انجام کاری بپردازید از خود نپرسیددیگران آن کار را چگونه و با چه روشی انجام داده اند ؟ بلکه تمام تلاش خود را کنید تا کار را درست انجام دهید و در این راه حقایق تازه ای را کشف کنید.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.مقایسه کردن با دیگران کار اشتباه و خطرناکی است و افرادی که موفق هستند، هیچ وقت این کار اشتباه را انجام نمی دهند. نتیجهی مقایسه کردن حسادت، ترس و اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، دودلی و افسردگی در زندگی است. افراد اغلب با مقایسه کردن از خودشان تصویری میسازند که نقصهای زیادی دارد.
در انجام کارهای بزرگ ممکن است مشکلاتی پیش رویتان قرار گیرد پس هیچ وقت دلسرد نشوید.
چیزهای بی معنی در زندگی و حواس پرتی ها همیشه بر سر راه زندگی هرکسی هستند ، مخصوصا حواس پرتی هایی که فکر کردن به آنها آسان تر از انجام دادن کارهاست. اما باید ذهن خود را طوری تربیت کنید که بیشتر مشتاق به انجام کارهای معنادار و چالش برانگیز باشد. یاد بگیرید که در زندگی اولویت بندی داشته باشید و به مهم ترین ها فکر کنید.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.مقایسه کردن با دیگران کار اشتباه و خطرناکی است و افرادی که موفق هستند، هیچ وقت این کار اشتباه را انجام نمی دهند. نتیجهی مقایسه کردن حسادت، ترس و اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، دودلی و افسردگی در زندگی است.
در انجام کارهای بزرگ ممکن است مشکلاتی پیش رویتان قرار گیرد پس هیچ وقت دلسرد نشوید.
برای موفق شدن، بهتر است که فردی مسئولیت پذیر باشید. کسی که می خواهد موفق شود باید راهی پیدا کند تا مسئولیتپذیر بماند. میتواند مدیر و مشوق خودش باشد و خودش را به سمت موفقیت سوق دهد.
برای رسیدن به موفقیت بهتر است به دیگران دل خوش نکنید و در واقع از آنها انتظار نداشته باشید. همسر ، دوست ، فرزند، همگی مشغول کار خودشان هستند و نمی توانند نیازهای شما را برطرف کنند . هیچ کس نمی تواند به اندازه خودتان در رسیدن به اهداف زندگی و شاد بودن موثر باشد.