طلاق عاطفی چیست و چه نشانه هایی دارد؟
زمانی که زوجین دچار طلاق عاطفی می شوند، روابط عاطفی و روحی، تعاملات گفتاری و روابط جنسی آنها تحت تاثیر قرار می گیرد و ریشههای شادی و نشاط در زندگی مشترک زن و مرد از بین می رود و هر کدام در دنیای خود به سر می برند.
زمانی که روابط روحی ، جسمی ، عاطفی و کلامی زن وشوهر سرد شود،وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی مهری و کم شدن محبت در خانواده و در نتیجه طلاق عاطفی می شود.
اگر طلاق عاطفی بین زوجین صورت بگیرد ، این روابط سرد و بی روح تا جایی پیش می رود که زن و شوهر حکم هم خانه را برای خود پیدا می کنند و فقط به کنار هم بودن خود عادت کرده اند و نسبت به هم بی تفاوت شده اند.
در طلاق عاطفی ، زوج ها با اینکه زیر یک سقف و در کنار هم زندگی می کنند اما پیوند عاطفی آنها متزلزل و ناپایدار است یعنی مشکلات و افکار دیگری برای هم اهمیتی ندارد.در این شرایط زوج ها به اجبار به هم زندگی می کنند و هیچ گونه احساس شادی و خوشبختی با هم ندارند.
علل به وجود آمدن طلاق عاطفی
اصولا طلاق عاطفی از شکایت و گله گذاری زوج ها نسبت به هم شروع می شود،آنها با گله و شکایت ؛انتظاراتی از همدیگر دارندکه این انتظارات به زبان آورده می شود ولی تحقق نمی یابد. در واقع در این شرایط زن و شوهر به نیازها و خواسته های همدیگر اهمیت نمی دهند طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را می بینند ولی صدای هم را نمی شوند و به وجود یکدیگر تنها عادت کرده اند. مانند کتابی که بارها آن را خوانده اند و دیگر از خواندن آن لذت نمی برند. از این مرحله روابط سرد و طلاق عاطفی زوجین شروع می شود.
در مرحله بعد دعوا ودرگیری میان زن و شوهر اتفاق می افتد و قبلا اگر انتظاراتی از هم داشتند، با آرامی به هم می گفتند اما در این مرحله این انتظارات را با داد و فریاد بیان می کنند و آرامش و عشقی که در ابتدای رابطه داشتند ،جای خود را به خشم می دهد.
زمانی که روابط بین زن و شوهر سرد می شود و دچار طلاق عاطفی می شوند، شور و هیجان در زندگی آنها کم می شود و یکدیگر را سرزنش می کنند و اشتباهات یکدیگر را به رخ می کشند و مسائل کوچک را برای خود بزرگ و فاجعه آمیز می کنند.این همه نشان از به وجود آمدن طلاق عاطفی بین آنها ست.
زن و شوهر ، زمانی که دچار طلاق عاطفی می شوند؛ به خود و سلامت فردی و اجتماعی خود بی توجه می شوند و حتی سلامتی دیگر افراد خانواده هم اهمیت کمتری پیدا می کند و وظایف خود را به درستی انجام نمی دهد و مسئولیت های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ میل و رغبتی انجام می دهد.
روابط سرد بین زوجین با گذشت زمان ، باعث متفاوت شدن خواسته ها و نیازهای زن و مرد می شود و آنها را کم کم از هم دور می کند و تنها انگیزه ی آنها از کنار هم بودن شاید وجود فرزندان و یا مسائل خاص اجتماعی باشد. مسائلی که فرد را وادار به تحمل و ادامه ی این زندگی می کند ،در حالی که این گونه زندگی هر لحظه آماده اتفاق جدید خواهد بود.
همانطور که گفتیم طلاق عاطفی یکی از اتفاقاتی است که میتواند به صورت تدریجی به وجود آید. پس اهمیت دادن به رابطه در هر مرحلهای اهمیت دارد.در ادامه برخی از عواملی که باعث ایجاد طلاق عاطفی می شوند را بیان می کنیم:
ویژگیهای اخلاقی ناپسند در بین زن و شوهر
دیر ازدواج کردن
خشونت یکی از زوجین
دخالتهای بی مورد دیگران در زندگی مشترک
ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی
بیکاری یا از دست دادن موقعیت شغلی
شناسایی نکردن نیازهای عاطفی یکدیگر و برطرف نکردن آنها
ازدواجهایی که با اجبار اطرافین به زوجین یا یکی از آنها تحمیل شده است
تفاوت فرهنگی دو خانواده
تفاوتهای شخصیتی و روحیات زن و مرد
ازدواج هایی که از روی احساسات و بدون شناخت کافی صورت گرفته
ازدواج هایی که یکی از زوجین یا هر دو برای فرار از خانواده تن به آن می دهند
تفاوت سنی زیاد بین زن و شوهر
همه این موارد باعث می شود که زوجین دچار طلاق عاطفی و روابط سرد در زندگی مشترک شوند.
نشانه های طلاق عاطفی
در بالا علل به وجود آمدن طلاق عاطفی بین زوجین را مطرح کردیم، در ادامه می خواهیم نشانه های این رابطه ی سرد بین زوچین را بیان کنیم:زمانی که روابط بین زن و شوهر سرد میشود و دچار طلاق عاطفی می شوند، شور و هیجان در زندگی آنها کم می شود و یکدیگر را سرزنش می کنند و اشتباهات یکدیگر را به رخ می کشند و مسائل کوچک را برای خود بزرگ و فاجعه آمیز می کنند.این همه نشان از به وجود آمدن طلاق عاطفی بین آنها ست.
همچنین در این شرایط آنها سعی نمی کنند که مشکلات و مسائل را حل کنند و برای یکدیگر زمان نمی گذارند و هر یک جدا به تفریحات بیرونی می پردازند و بر مسائل بیرون از خانواده تمرکز بیشتر می گذارند.
آنها وقت زیادی را با فرزندانشان می گذارند و از روابط بهینه زناشویی که موجب تشکیل ائتلاف علیه همسر می شود، غافل می شوند.
از دیگر نشانه های طلاق عاطفی بین زوجین این است که میزان نوازش کلامی ، جسمی و روابط جنسی که موجب از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری بین زوجین می شود،کم می شود ؛ اسرار و اشتباهات همسران در بیرون از خانواده فاش می شود.
زمانی که زن و شوهر دچار طلاق عاطفی می شوند ، برای کارهایی مانند تماشا کردن سریال و برنامه های تلویزیونی وقت بیشتری می گذارد و کمتر به امور خانواده و همسر می پردازد.در این شرایط زن و شوهر به یکدیگر در حل مشکلات و یاس و نامیدی در حل مسائل خانواده بی اعتماد می شوند.
زمانی که آنها گذشته ی خود را فراموش نکنند و به مسائل آن زمان به جای تفکر به مسایل پیش رو بیشتر بپردازد، دچار طلاق عاطفی شده است. در این زمان وابستگی بین زن و شوهر کمتر می شود و مشکلات به وجود آمده را نمی پذیرند و یا ممکن است سکوت کنند و چیزی نگویند.
مسافرت ها و تفریحات مجردی در این شرایط زیاد می شود و آنها دیگر به امورات منزل رسیدگی نمی کنند.
هر انسانی به عشق ، محبت و امنیت که محکمکننده پایههای صمیمیت است، نیاز دارد، در واقع طلاق عاطفی میتواند برای کسانی اتفاق بیفتدکه آن دلبستگی ایمن در میان آنان شکل نگرفته باشد یعنی دلبستگی ناایمن اجتنابی یا اضطرابی دارند که باعث یک دلگسستگی شده و در نهایت باعث عدم برقراری ارتباط سالم میشود.
انتظارات بیش از حد، بی توجهی، غر زدن، سرزنش و... سبب جداشدن و خیانت زناشویی یا چندهمسری در مردانمی شود که آسیبهای خانوادگی را در پی دارد.
در طی مراحل طلاق زوجین ، هر یک از زوجین نسبت به اطرافین و دوستان و خانواده ، دچار خشم و عصبانیت می شوند، طوری که شاید مرد نسبت به تمام زنها و زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد .
مراحل طلاق عاطفی
طلاق عاطفی شامل مراحلی می شود که در ادامه برخی از آنها را اشاره می کنیم:سرزنش
در زمانی که بین زوجین طلاق عاطفی صورت بگیرد هر یک از زوجین همدیگر را سرنش می کنند و هر یک از آنها شخص مقابل را مقصر همه اتفاقات افتاده میداند.زن و شوهر تصویر نامناسبی نسبت به خود دارند که باعث می شود آسیب جدی به آنها وارد شود.. فرد در این مرحله از طلاق عاطفی آشفته و پریشان به نظر میآید که این از دید اطرافیان نیز قابل تائید است. در این مرحله زن و شوهر میخواهند از یک زندگی پر استرس به آرامش برسند.
غم و ناراحتی
وقتی طلاق عاطفی بین زوجین اتفاق می افتد، غم و ناراحتی آنها زیاد می شود و تمرکز حواسشان کم میشود،طوری که در انجام امور روزمره نیز مشکل دارند.
خشم و عصبانیت
در طی مراحل طلاق زوجین ، هر یک از زوجین نسبت به اطرافین و دوستان و خانواده ، دچار خشم و عصبانیت می شوند، طوری که شاید مرد نسبت به تمام زنها و زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد . حتی گاهی به فرزندان خود توهین و پرخاشگری می کند و حساسیتهای بی مورد ابراز میکنند. اما واقعیتی که وجود دارد در پس این رفتارهای خشن و پرخاشگرانه ترسهای فراوانی وجود دارد.
تنهایی
یکی دیگر از مراحل طلاق عاطفی ، تنهایی زوجین است. افراد وقتی که در این مرحله قرار میگیرند سعی می کنند که ترسها و نیازهای خود را انکار کنند، طوری که انگار نیازی به همسرشان ندارند و با اطمینان پیدا کردن نسبت به خود، میخواهند تصمیم نهایی را بگیرند. زوجین در این مرحله سعی می کنند شخصیت خود را بازسازی کنند و تصویر ذهنی از خودشان در این مرحله نسبت به مرحله اول خیلی بهتر میشود.
بازگشت به زندگی
آخرین مرحله از فرایند طلاق عاطفی، این است که مرد و زن دوباره به زندگی برمی گردند و آنها احساس می کنند که کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند و شخص اقدام به برنامه ریزی درازمدت میکند و اگر زن و مرد هر دو با هم در این مرحله قرار بگیرند، طلاق قانونی بدون نیاز به محاکم قضایی انجام میپذیرد.
علت دعواهای زن و شوهری چیست؟ وظایف مرد و زن در زندگی مشترکازدواج با این مردها اشتباه است!
واکنش های مختلف به طلاق عاطفی
زن و شوهر به این اتفاق پیش آمده واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهند. گاهی آنها برای اینکه خلا عاطفی به وجود امده در خانه را جبران کنند، ، در جامعه موفق تر ظاهر میشوند. روابط اجتماعی با دوستان شان بیشتر می شود و به طور منظم در فعالیت های مختلف شرکت میکنند. در واقع با انجام فعالیت های اجتماعی سعی می کنند ،احساسات جریحه دار شده خود را بپوشانند.از طرفی گروهی دیگری هستند که واکنش کاملا متضاد از این گروه دارند. در این شرایط فرد این حقیقت را که از لحاظ احساسی با همسر خود به مشکل خورده است ، از خانواده و دوستان خود پنهان می کند و روابط دوستانه و خانوادگی خود را کاهش میدهد.
این شخص به سلامت روان خود اهمیت نمی دهد و از ظاهر و پوشش خود غافل میشود و همه چیز برایش بی اهمیت میشود. به خاطر ترس از رنج عاطفی که باید متحمل شود، سعی میکند رابطه خود را پیش بقیه خوب جلوه دهد. همچنان در محیط خانه وظایف همسری خود را به درستی انجام نمیدهد و در گرداب سرگردانی احساسی به سر میبرد. این فرد هنوز به طور کامل این واقعیت را که رابطه ی عاطفی شان به بن بست خورده را نپذیرفته است.
فرزندان، قربانیان طلاق عاطفی
گاهی زوجین برای اینکه رابطه ی احساسی و عاطفی خود را جبران کنند، تصمیم می گیرند که فرزند بیاورند. البته نمی توان گفت که فرزند در افزایش علاقه ی زن و مرد تاثیری ندارد. وجود فرزند باعث افزایش نشاط در خانواده و حس مسئولیت پذیری در زن و مرد می شود.زن و مرد برای اینکه دچار طلاق عاطفی نشوند، باید نیازهای عاطفی یکدیگر را بشناسند و آنها را برطرف کنند.مرد نیاز دارد که مورد حمایت و تحسین خانواده قرار گیرد و خانواده او را در تفریحات همراهی کنند.زن هم نیاز دارد که با محبت و صداقت با او گفت و گو شود و او مورد حمایت مالی و تعهد خانوادگی قرار بگیرد.
اما مشکل جایی است که از فرزند به عنوان راه حلی برای مشکلات زناشویی استفاده شود. بهتر است زوجین قبل از اینکه مشکلات خود را حل نکرده اند ، به فکر فرزند اوری و اضافه کردن فرد دیگر به این رابطه ی سرد نباشند.
در واقع خیلی از زن و وشوهر ها فکر میکنند که میتوانند بحث و دعواهای خود را از بچه هاپنهان کنند و با این روش رابطه را مدیریت کنند. غافل از اینکه بچه ها حتی اگر شاهد دعوای آنها هم که نباشند، سردی رابطه ی پدر و مادر را حس میکنند. در این شرایط معمولا بچه ها با توجهات بیش از حد یکی از والدین مواجه میشود و یا مورد بی توجهی یکی یا هر دو والدین قرار می گیرد که این موجب سردی فضای خانه می شود در طلاق عاطفی فرزندان بیشترین آسیب روحی را متحمل میشود. این اتفاق باعث افت تحصیلی و افسردگی در فرزندان میشود.
همچنین در خانوادهای که والدین درگیر طلاق عاطفی هستند، فرزندان آسیب بسیار زیادی میبینند. برای این فرزندان ، خانه مکان امن و خوشایندی نیست و در نتیجه سعی می کنند به هر روشی از این خانه و زندگی فرار کنند.. مواردی مانند اعتیاد به مواد مخدر، گرایش به روابط ناسالم و اختلالات روانی همچون افسردگی و اضطراب از شایعترین مشکلات آنان میباشد. از طرف دیگر ممکن است فرزندان نیز اشتباهات والدین در ازدواج و روابط عاطفی را الگوی خود قرار دهند و در نتیجه آنان نیز در آینده با مشکلات جدی مواجه می شوند.
سخن آخر:
زن و مرد برای اینکه دچار طلاق عاطفی نشوند، باید نیازهای عاطفی یکدیگر را بشناسند و آنها را برطرف کنند.مرد نیاز دارد که مورد حمایت و تحسین خانواده قرار گیرد و خانواده او را در تفریحات همراهی کنند.زن هم نیاز دارد که با محبت و صداقت با او گفت و گو شود و او مورد حمایت مالی و تعهد خانوادگی قرار بگیرد.بنابراین می بینیم که نیازهای زن و مرد با هم تفاوت دارد و اگر زوجین این نیازها و تفاوتها را تشخیص ندهند، مسلما دچار مشکل می شوند.