چرا باید از کاندید شدن علی کریمی خوشحال باشیم؟
علی کریمی مدیر جواب پس دادهای نیست. تجربه مدیریت نصفه و نیمهاش در سپیدرود رشت نشان داد که مرد یاغی سالهای قبل، خارج از زمین هم سخت میتواند حواشی را جمع وجور کند اما اگر به او امیدوار نباشیم، چه کسی میخواهد بیاید و فدراسیون فوتبال را از دست غیرفوتبالیها نجات دهد؟
او بالاخره پا را از تیکه انداختن درون اینستاگرام فراتر گذاشت و شمشیر را از رو بست. رفت توی دل فدراسیونچیهایی که سالهاست صندلیهای فدراسیون فوتبال را دست به دست میکنند. علی کریمی رسما اعلام کرد که یکی از کاندیدا انتخابات فدراسیون فوتبال خواهد شد تا شاید بتواند فوتبال را از دست تیم کفاشیان - تاج و رفقا که این روزها فوتبال را با سر به داخل منجلاب مشکلات پرت کردند، نجات دهد.
در این چند روز بعد از انتشار خبر تحلیلهای زیادی نوشته شد تا ثابت کند جادوگر درون مستطیل سبز، نمیتواند ناجی بیرون از زمین باشد. راست میگویند کار فدراسیون بدجور بیخ پیدا کرده است، ماموریت کریمی سختتر از دریبل ستارههای تیم ملی آلمان است، سختتر از اینکه بخواهد با چند یکی دو پا ریز بازیکنان "رم" را محو کند. فدراسیون فوتبال هیچ گاه تا به این اندازه افکار عمومی را مقابل خودش نمیدید، هیچ وقت مشکلات مالی تا جایی یقه فدراسیون را نگرفته بود که ساختمانش را برای پرداخت بدهی به مزایده بگذارند.
این از مرثیه خارج از زمین. داخل زمین چمن هم گره کورتر است. باخت به عراق و بحرین، تیم ملی با نسل طلایی از بازیکنان سرحال را در آستانه حذف در مرحله اول مقدماتی جام جهانی قرار داده، افتضاحی بدتر از این هم سراغ دارید؟ اما چرا با این وجود همچنان از کاندید شدن علی کریمی خوشحال هستیم؟
نیمکت امسال تیم استقلال را نگاه کنید، کلی بازیکن سابق آبی پوش به عنوان دستیار کنار محمود فکری که خودش هم کاپیتان اسبق باشگاه بوده قرار گرفتهاند. لیست بلندبالای بازیکنانی که بعد از بازنشستگی دلشان هوای مربیگری میکند. هرچه فوتبالیستهایی که در طول دو دهه اخیر تصمیم گرفتند به جای مربی گری به سراغ یادگیری فوت و فن مدیریت ورزشی بروند را مرور کردیم به اسمی بیشتر از ابراهیم شکوری بازیکن سابق پرسپولیس که حالا هم در تیم مدیریتی باشگاه قرار دارد، نرسیدیم. آن طرف دنیا داستان کاملا متفاوت است.
همین چند روز پیش خبر رسید که جرارد پیکه مدافع بارسلونا تصمیم گرفته کفشهایش را آویزان کند و یکی از کاندیدای انتخابات ریاست باشگاه شود. درست مثل الویر کان، پاول ندود، اریک آبیدال، بیرهوف، بکن بائر و کلی اسم دیگر که به جای حضور در دورههای مربیگری سر از تیم مدیریتی باشگاهشان درآوردند.
علی کریمی مدیر جواب پس دادهای نیست. تجربه مدیریت نصفه و نیمهاش در سپیدرود رشت نشان داد که مرد یاغی سالهای قبل، خارج از زمین هم سخت میتواند حواشی را جمع وجور کند اما اگر به او امیدوار نباشیم، چه کسی میخواهد بیاید و فدراسیون فوتبال را از دست غیرفوتبالیها نجات دهد؟ توقع ما زیاد نیست، اینکه حداقل تصمیمات ساده فوتبالی به بدترین نحو ممکن انجام نگیرد. رئیس فدراسیون بتواند از بدنه چهرههای بزرگ فوتبالی استفاده کند، اینکه فوتبال نشود بازیچه سیاسی بازیهای چند چهره شهرت طلب!
شاید اساسنامه جدید به علی کریمی اجازه کاندید شدن بدهد ولی هنوز هم رئیس فدراسیون 10 اسفند با رایهایی انتخاب خواهد شد که رئیس هیئتهای فوتبال استانی نقش زیادی در انتخابش دارند و رای آنها به مدیران موجود به این راحتی عوض نخواهد شد اما چاره چیست! شاید کریمی در روزهای ماندهدبه انتخابات با نبوغ ذاتیاش بتواند ورق را برگرداند و منطق فوتبالی را به فدراسیونی بیاورد که مریض و درماندهتر از هر زمان دیگری است.
در این چند روز بعد از انتشار خبر تحلیلهای زیادی نوشته شد تا ثابت کند جادوگر درون مستطیل سبز، نمیتواند ناجی بیرون از زمین باشد. راست میگویند کار فدراسیون بدجور بیخ پیدا کرده است، ماموریت کریمی سختتر از دریبل ستارههای تیم ملی آلمان است، سختتر از اینکه بخواهد با چند یکی دو پا ریز بازیکنان "رم" را محو کند. فدراسیون فوتبال هیچ گاه تا به این اندازه افکار عمومی را مقابل خودش نمیدید، هیچ وقت مشکلات مالی تا جایی یقه فدراسیون را نگرفته بود که ساختمانش را برای پرداخت بدهی به مزایده بگذارند.
این از مرثیه خارج از زمین. داخل زمین چمن هم گره کورتر است. باخت به عراق و بحرین، تیم ملی با نسل طلایی از بازیکنان سرحال را در آستانه حذف در مرحله اول مقدماتی جام جهانی قرار داده، افتضاحی بدتر از این هم سراغ دارید؟ اما چرا با این وجود همچنان از کاندید شدن علی کریمی خوشحال هستیم؟
نیمکت امسال تیم استقلال را نگاه کنید، کلی بازیکن سابق آبی پوش به عنوان دستیار کنار محمود فکری که خودش هم کاپیتان اسبق باشگاه بوده قرار گرفتهاند. لیست بلندبالای بازیکنانی که بعد از بازنشستگی دلشان هوای مربیگری میکند. هرچه فوتبالیستهایی که در طول دو دهه اخیر تصمیم گرفتند به جای مربی گری به سراغ یادگیری فوت و فن مدیریت ورزشی بروند را مرور کردیم به اسمی بیشتر از ابراهیم شکوری بازیکن سابق پرسپولیس که حالا هم در تیم مدیریتی باشگاه قرار دارد، نرسیدیم. آن طرف دنیا داستان کاملا متفاوت است.
همین چند روز پیش خبر رسید که جرارد پیکه مدافع بارسلونا تصمیم گرفته کفشهایش را آویزان کند و یکی از کاندیدای انتخابات ریاست باشگاه شود. درست مثل الویر کان، پاول ندود، اریک آبیدال، بیرهوف، بکن بائر و کلی اسم دیگر که به جای حضور در دورههای مربیگری سر از تیم مدیریتی باشگاهشان درآوردند.
علی کریمی مدیر جواب پس دادهای نیست. تجربه مدیریت نصفه و نیمهاش در سپیدرود رشت نشان داد که مرد یاغی سالهای قبل، خارج از زمین هم سخت میتواند حواشی را جمع وجور کند اما اگر به او امیدوار نباشیم، چه کسی میخواهد بیاید و فدراسیون فوتبال را از دست غیرفوتبالیها نجات دهد؟ توقع ما زیاد نیست، اینکه حداقل تصمیمات ساده فوتبالی به بدترین نحو ممکن انجام نگیرد. رئیس فدراسیون بتواند از بدنه چهرههای بزرگ فوتبالی استفاده کند، اینکه فوتبال نشود بازیچه سیاسی بازیهای چند چهره شهرت طلب!
شاید اساسنامه جدید به علی کریمی اجازه کاندید شدن بدهد ولی هنوز هم رئیس فدراسیون 10 اسفند با رایهایی انتخاب خواهد شد که رئیس هیئتهای فوتبال استانی نقش زیادی در انتخابش دارند و رای آنها به مدیران موجود به این راحتی عوض نخواهد شد اما چاره چیست! شاید کریمی در روزهای ماندهدبه انتخابات با نبوغ ذاتیاش بتواند ورق را برگرداند و منطق فوتبالی را به فدراسیونی بیاورد که مریض و درماندهتر از هر زمان دیگری است.