مقابله با بی انگیزگی؛ چطور انگیزه خودمان را بالا ببریم
داشتن انگیزه نقش مهمی در ایجاد خلاقیت و شادی ایفا میکند، زیرا انگیزه محرک اقدام و عمل است در این میان دلایل زیادی وجود دارد که باعث بیانگیزگی در فرد میشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1399/10/13 ساعت 11:47
داشتن انگیزه باعث می شود تا فرد دست به کار شده و رشد و حرکت نماید، انگیزه باعث به وجود آمدن مهارت شده و احساس قدرت را در فرد تقویت می کند.
در طرف مقابل بی انگیزگی باعث ایجاد مشکلاتی مانند احساس بی فایده بودن و بی هدفی می شوی و فرد را خمود و بی حوصله می کند.
پس اگر بیحوصله شده اید و انگیزه کافی برای انجام کار ندارید، فکر کنید که سرشار از انگیزه هستی، بزرگترین فایده کار در این است که، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه در وجود شما زنده شده است.
پس وقتی با شرایط کسل کنندهای روبرو شدید و احساس کردید از ادامه و پیگیری هدف دلزده هستید به این حقیقت بیندیشید که کاری که شما باید انجام دهید توقف نکردن و ادامه دادن با همان قدم ها و کارهای کوچکی است که شما را به هدفتان می رساند.
بی انگیزگی ناشی از ترس
ترس موجب کندی شما میشود و حسِ تردید و احتیاط را در شما بیدار کند. اگر ترسهایتان به اندازهی کافی قدرتمند باشند، حتی باوجود اشتیاق شما برای پیشروی، آن بخش از وجودتان که مایل به حفظ امنیت شماست اجازه نمیدهد به سوی حیطهای قدم بردارید.بی انگیزگی ناشی از هدفگذاری اشتباه
وقتی احساس میکنید بیانگیزهاید به این دلیل است که هدفهایی را تعیین کردهاید که منحصرا نشات گرفته از خواستههای خود اجتماعیِ شما هستند. این نوع تعیین هدف شما را از مسیری که خود ذاتیتان میخواهد دنبال کنید دور میکند.
بی انگیزگی ناشی از واضح نبودن خواستهها
اگر نتوانید آگاهانه و شفاف خواستههایتان را در ذهن بگذرانید آینده چیزی جز تصویری مبهم برایتان نخواهد بود. بی انگیزگی برای عمل هنگامی که نمیدانید قرار است چه چیزی بیافرینید مسئلهی دور از انتظاری نیست. چرا که ترجیح میدهید با واقعیت آشنای خودتان زندگی کنید.
بی انگیزگی ناشی از تعارض ارزشها
تعارض ارزشها زمانی بروز میکند که دو یا چند ارزش مهم شما همزمان نتوانند در یک موقعیت خاص تأمین شوند. وقتی احساس تعارض میکنید بین ارزشها به این سو و آن سو کشیده میشوید.
ممکن است انگیزهتان را به تمامی از دست بدهید زیرا انرژیِ هدر رفتهی ناشی از مواجهه با تعارض درونی به سرعت فرسایش ایجاد میکند و جان انگیزههایتان را میگیرد.
بی انگیزگی ناشی از نداشتن استقلال عمل
شکوفایی انسان در گرو داشتن استقلال عمل است.
وقتی صحبت از کار خلاقانه در میان باشد، داشتن کمی استقلال عمل برای تصمیمگیری راجع به اینکه چه کاری، چه وقت، چگونه و با چه کسی انجام شود، جرقهای است برای روشن کردن و برپا داشتنِ آتشِ انگیزه، خلاقیت و بهرهوری.
بی انگیزگی ناشی از فقدان چالش
چالش عنصر اساسی دیگری در انگیزه است، زیرا هنگام روبرو شدن با چالشها نقطهای خوشایند وجود دارد. انسانها ذاتا موجوداتی فعال و در حال رشد هستند و به چالش دائمی برای دستیابی به مهارت نیاز دارند.
بی انگیزگی ناشی از سوگ
ما انسانها در آغازِ هر تغییری وارد مرحلهی پرسشگری از خودمان میشویم. در این مرحله ما توانایی و الزامِ خود را برای چسبیدن به وضعیت فعلی بررسی میکنیم و بابت فقدانهایی که با ایجاد تغییرهای عمده دچارش خواهیم شد به سوگ مینشینیم. با حجم زیاد احساسات سوگ، ترس، و فقدانی که در این مرحله تجربه میشود بی انگیزگی اتفاقی طبیعی است.
بی انگیزگی ناشی از تنهایی
این دلیل به خصوص برای افرادی که به تنهایی در خانه کار میکنند اهمیت دارد. شاید به خاطر اینکه انسان موجودی اجتماعی است خود ذاتیِ او گاهی هوس میکند با دیگران ارتباط برقرار کند. برای همین تلاش میکند با بیانگیزه کردن فرد نسبت به کاری که انجام میدهد و ایجاد وقفه در آن برای وقت گذراندن با دیگران فرصتی ایجاد کند تا به نیازش پاسخ بدهد.
بی انگیزگی ناشی از فرسودگی
اگر همیشه احساس خستگی میکنید، برای معاشرت با دیگران انرژی ندارید و ایدهی وقت گذرانیِ بیهوده شما را بیشتر از انجام کارهای موردعلاقهی همیشگی جذب میکند، احتمالا برای مدتی طولانی است که فشار زیادی را به خودتان تحمیل کردهاید و ممکن است دچار فرسودگی شده باشید
- صبح ها چند سؤال مثبت و روحیهبخش از خود بپرسید: این پرسشهای صبحگاهی فوقالعاده هستند، زیرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امکان درک عمیق از شرایط موجود را میدهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل میکند.
- مانند انسان با انگیزه رفتار کنید: اگر بیحوصلهاید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزهاید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.
- با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید: بیاموزید که بیشتر اوقات مثبتاندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید.
ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبتاندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما میتوانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز میتواند به تلاش بیشتر ما کمک کند.
- موفقیت خود را همیشه بهیاد داشته باشید: همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکستها و ناکامیها، موفقیتها و کامیابیهایتان را بهخاطر بسپارید.
بهتر آن است که آن ها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشتههایتان میتواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.
- برای انجام حتی یک کار کوچک برنامهریزی کنید: یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید. به طور مثال؛میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید وکارهای کوچک دیگر، فقط نیاز دارید که کاری را آغاز کنید.
وقتی این کار را تمام کردید احساس میکنید که آمادگی انجام کارهای بعدی را هم پیدا کردهاید، بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد.
- کارهای سخت را اول شروع کنید: وقتی از سختترین کار موجود در فهرست خود شروع کرده و به پایان برسانید، احساس میکنید که بار سنگینی را از دوشتان برداشتهاید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار میشود و بقیه روز اعتماد بهنفس بیشتری خواهید داشت و نگرانیهای روزمرهتان کاهش پیدا میکند.
- برنامه کاریتان را به چندین برنامه کوچکتر تبدیل کنید: هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچکتر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید.
موفقیتهای کوچکی که در انجام بخشهای اولیه بهدست میآورید، انگیزه شما را افزایش میدهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری میکند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجهای که میگیرید، شگفتزده خواهید شد.
- میزان پیشرفت تان را اندازه گیری کنید: برای به دست آوردن انگیزه و پیگیری مجدد اهداف بهتر است قدری به عقب برگردید و نقطه شروع فعالیت تان را بنگرید.
به یاد بیاورید که چگونه ترس ها و موانع اولیه شروع هدفتان را با موفقیت پشت سر گذاشته اید و حال در میانه راه هستید.
وقتی پیشرفت تدریجی خود را مرور کنید از موفقیتی که تاکنون به دست آورده اید احساس لذت خواهید کرد و انگیزه کافی را بدست می آورید.
- از شکست نترسید: بهجای هراس از شکست، آن را بهعنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. از شکستهایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من میدهد؟
- بدانید که چه چیزی باعث خوشحالی شما میشود: همه ما میدانیم که کارهای خاصی سبب شادی ما میشوند، پس کاری که شما را شاد میکند، انجام دهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی میکنید و با باورهای انسانی و مذهبی در تضاد نباشد.
- زمان و مکان هدفهای خود را تغییر دهید: هدفهای بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگتر نسبت به هدفهای کوچکتر، انگیزه بیشتری در فرد بهوجود میآورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیقتری دارد و میتواند منشأ تولید انگیزههای قوی شود.
- هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید: مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، باعث از بین رفتن انگیزه می شود.
همیشه افراد بیشماری هستند که از شما؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامهای که در پیش دارید، متمرکز کنید و دریابید که چگونه میتوانید برنامهریزی ذهنیتان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید.
درک این موضوع که حاصل تلاشهای شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، توان و اشتیاق شما را چند برابر میکند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفتزده خواهید شد.
- سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید: بهخاطر داشته باشید که در فضای کاریای که خلق میکنید یا در برنامهای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با اینکار انگیزه کافی برای انجام کار و بهپایان رساندن آن خواهید داشت.
- بهدنبال راحتی نباشید: با بیحالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید.
- در مورد کاری که میخواهید انجام دهید، مطالعه کنید: با اینکار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه میشوید. با مدیریت خواستههایتان میتوانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و تواناییهایتان را تا پایان کار حفظ کنید.
- هدفهای خود را یادداشت کنید: هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور میکنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسانتر میکند.
- کمتر تلویزیون تماشا کنید: آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشای میکنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامههای تلویزیونی بنشینید و فعالیتهای مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روشهای خودتان انجام دهید.
- قوه خلاقیت خود را بهکار بگیرید: اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایدههایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را بهکار گرفتهاید، بلکه دریافتهاید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کردهاید.
در انتها باید اشاره کنیم که انگیزه، جرقهای است کوچک که یک بار عمل می کند و ما در پی آن، فعالیت را تا انتها انجام می دهیم. در اکثر موارد، ابتدا لازم است اقدامی انجام شود و انگیزه به مرور، خودش را در پیِ اقدام خواهد رساند.
یعنی با اولین اقدام برای انجام هر کاری، اندکی موتور انگیزه روشن می شود؛ با تداوم این اقدام، انگیزه هم برای آن اقدام بیشتر و بیشتر می شود و از جایی به بعد شوقِ ناشی از عملی شدن بخشی از آن فعالیت و وجود انگیزه باعث می شود، آن فعالیت را به سرانجام برسانیم.نکته مهم: اقدام به کار است که باعث روشن شدن موتور انگیزه می شود و در ادامه، انگیزه ما را به سمتِ اقدام بیشتر پیش خواهد برد.
در طرف مقابل بی انگیزگی باعث ایجاد مشکلاتی مانند احساس بی فایده بودن و بی هدفی می شوی و فرد را خمود و بی حوصله می کند.
پس اگر بیحوصله شده اید و انگیزه کافی برای انجام کار ندارید، فکر کنید که سرشار از انگیزه هستی، بزرگترین فایده کار در این است که، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه در وجود شما زنده شده است.
پس وقتی با شرایط کسل کنندهای روبرو شدید و احساس کردید از ادامه و پیگیری هدف دلزده هستید به این حقیقت بیندیشید که کاری که شما باید انجام دهید توقف نکردن و ادامه دادن با همان قدم ها و کارهای کوچکی است که شما را به هدفتان می رساند.
دلایل مختلف در بروز بی انگیزگی چیست؟
بی انگیزگی ناشی از ترس
ترس موجب کندی شما میشود و حسِ تردید و احتیاط را در شما بیدار کند. اگر ترسهایتان به اندازهی کافی قدرتمند باشند، حتی باوجود اشتیاق شما برای پیشروی، آن بخش از وجودتان که مایل به حفظ امنیت شماست اجازه نمیدهد به سوی حیطهای قدم بردارید.
بیشتر بخوانید:
شما لایق بهترین ها هستید، تلاش کنید!
شما لایق بهترین ها هستید، تلاش کنید!
وقتی احساس میکنید بیانگیزهاید به این دلیل است که هدفهایی را تعیین کردهاید که منحصرا نشات گرفته از خواستههای خود اجتماعیِ شما هستند. این نوع تعیین هدف شما را از مسیری که خود ذاتیتان میخواهد دنبال کنید دور میکند.
بی انگیزگی ناشی از واضح نبودن خواستهها
اگر نتوانید آگاهانه و شفاف خواستههایتان را در ذهن بگذرانید آینده چیزی جز تصویری مبهم برایتان نخواهد بود. بی انگیزگی برای عمل هنگامی که نمیدانید قرار است چه چیزی بیافرینید مسئلهی دور از انتظاری نیست. چرا که ترجیح میدهید با واقعیت آشنای خودتان زندگی کنید.
بی انگیزگی ناشی از تعارض ارزشها
خودِ ذاتی شما همیشه تلاش میکند به شما انگیزه بدهد تا به سمت مهمترین نیازهایتان حرکت کنید و از اهداف، برنامهها و روشهای کاریای که شما را از اشتیاقهایش دور میکند فاصله بگیرید. از این رو زمانی که دچار فرسودگی میشوید و به خواب نیاز دارید خودِ ذاتیتان ممکن است حتی انگیزهی کارهای همیشه مورد علاقهتان را از بین ببرد، فقط به این دلیل که شما را وادار کند تا به نیازهای اساسیتان رسیدگی کنید.
تعارض ارزشها زمانی بروز میکند که دو یا چند ارزش مهم شما همزمان نتوانند در یک موقعیت خاص تأمین شوند. وقتی احساس تعارض میکنید بین ارزشها به این سو و آن سو کشیده میشوید.
ممکن است انگیزهتان را به تمامی از دست بدهید زیرا انرژیِ هدر رفتهی ناشی از مواجهه با تعارض درونی به سرعت فرسایش ایجاد میکند و جان انگیزههایتان را میگیرد.
بی انگیزگی ناشی از نداشتن استقلال عمل
شکوفایی انسان در گرو داشتن استقلال عمل است.
وقتی صحبت از کار خلاقانه در میان باشد، داشتن کمی استقلال عمل برای تصمیمگیری راجع به اینکه چه کاری، چه وقت، چگونه و با چه کسی انجام شود، جرقهای است برای روشن کردن و برپا داشتنِ آتشِ انگیزه، خلاقیت و بهرهوری.
بی انگیزگی ناشی از فقدان چالش
چالش عنصر اساسی دیگری در انگیزه است، زیرا هنگام روبرو شدن با چالشها نقطهای خوشایند وجود دارد. انسانها ذاتا موجوداتی فعال و در حال رشد هستند و به چالش دائمی برای دستیابی به مهارت نیاز دارند.
بی انگیزگی ناشی از سوگ
ما انسانها در آغازِ هر تغییری وارد مرحلهی پرسشگری از خودمان میشویم. در این مرحله ما توانایی و الزامِ خود را برای چسبیدن به وضعیت فعلی بررسی میکنیم و بابت فقدانهایی که با ایجاد تغییرهای عمده دچارش خواهیم شد به سوگ مینشینیم. با حجم زیاد احساسات سوگ، ترس، و فقدانی که در این مرحله تجربه میشود بی انگیزگی اتفاقی طبیعی است.
بی انگیزگی ناشی از تنهایی
این دلیل به خصوص برای افرادی که به تنهایی در خانه کار میکنند اهمیت دارد. شاید به خاطر اینکه انسان موجودی اجتماعی است خود ذاتیِ او گاهی هوس میکند با دیگران ارتباط برقرار کند. برای همین تلاش میکند با بیانگیزه کردن فرد نسبت به کاری که انجام میدهد و ایجاد وقفه در آن برای وقت گذراندن با دیگران فرصتی ایجاد کند تا به نیازش پاسخ بدهد.
بی انگیزگی ناشی از فرسودگی
اگر همیشه احساس خستگی میکنید، برای معاشرت با دیگران انرژی ندارید و ایدهی وقت گذرانیِ بیهوده شما را بیشتر از انجام کارهای موردعلاقهی همیشگی جذب میکند، احتمالا برای مدتی طولانی است که فشار زیادی را به خودتان تحمیل کردهاید و ممکن است دچار فرسودگی شده باشید
راههای ایجاد انگیزه؛ چطور انگیزه خود را بالا نگه داریم؟
بی انگیزگی مشکلی است که همۀ ما در برههای از زمان درگیر آن شده ایم. خب واقعا مشکل کجاست؟ چرا بی انگیزه هستیم؟ با بی انگیزگی چه کنیم؟بیشتر بخوانید:
راه های مثبت اندیشی کودک
راه های مثبت اندیشی کودک
- مانند انسان با انگیزه رفتار کنید: اگر بیحوصلهاید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزهاید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.
- با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید: بیاموزید که بیشتر اوقات مثبتاندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید.
ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبتاندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما میتوانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز میتواند به تلاش بیشتر ما کمک کند.
- موفقیت خود را همیشه بهیاد داشته باشید: همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکستها و ناکامیها، موفقیتها و کامیابیهایتان را بهخاطر بسپارید.
بهتر آن است که آن ها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشتههایتان میتواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.
- برای انجام حتی یک کار کوچک برنامهریزی کنید: یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید. به طور مثال؛میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید وکارهای کوچک دیگر، فقط نیاز دارید که کاری را آغاز کنید.
وقتی این کار را تمام کردید احساس میکنید که آمادگی انجام کارهای بعدی را هم پیدا کردهاید، بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد.
- کارهای سخت را اول شروع کنید: وقتی از سختترین کار موجود در فهرست خود شروع کرده و به پایان برسانید، احساس میکنید که بار سنگینی را از دوشتان برداشتهاید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار میشود و بقیه روز اعتماد بهنفس بیشتری خواهید داشت و نگرانیهای روزمرهتان کاهش پیدا میکند.
- برنامه کاریتان را به چندین برنامه کوچکتر تبدیل کنید: هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچکتر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید.
موفقیتهای کوچکی که در انجام بخشهای اولیه بهدست میآورید، انگیزه شما را افزایش میدهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری میکند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجهای که میگیرید، شگفتزده خواهید شد.
- میزان پیشرفت تان را اندازه گیری کنید: برای به دست آوردن انگیزه و پیگیری مجدد اهداف بهتر است قدری به عقب برگردید و نقطه شروع فعالیت تان را بنگرید.
به یاد بیاورید که چگونه ترس ها و موانع اولیه شروع هدفتان را با موفقیت پشت سر گذاشته اید و حال در میانه راه هستید.
وقتی پیشرفت تدریجی خود را مرور کنید از موفقیتی که تاکنون به دست آورده اید احساس لذت خواهید کرد و انگیزه کافی را بدست می آورید.
- از شکست نترسید: بهجای هراس از شکست، آن را بهعنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. از شکستهایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من میدهد؟
- بدانید که چه چیزی باعث خوشحالی شما میشود: همه ما میدانیم که کارهای خاصی سبب شادی ما میشوند، پس کاری که شما را شاد میکند، انجام دهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی میکنید و با باورهای انسانی و مذهبی در تضاد نباشد.
- زمان و مکان هدفهای خود را تغییر دهید: هدفهای بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگتر نسبت به هدفهای کوچکتر، انگیزه بیشتری در فرد بهوجود میآورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیقتری دارد و میتواند منشأ تولید انگیزههای قوی شود.
- هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید: مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، باعث از بین رفتن انگیزه می شود.
همیشه افراد بیشماری هستند که از شما؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامهای که در پیش دارید، متمرکز کنید و دریابید که چگونه میتوانید برنامهریزی ذهنیتان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید.
درک این موضوع که حاصل تلاشهای شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، توان و اشتیاق شما را چند برابر میکند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفتزده خواهید شد.
- سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید: بهخاطر داشته باشید که در فضای کاریای که خلق میکنید یا در برنامهای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با اینکار انگیزه کافی برای انجام کار و بهپایان رساندن آن خواهید داشت.
- بهدنبال راحتی نباشید: با بیحالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید.
- در مورد کاری که میخواهید انجام دهید، مطالعه کنید: با اینکار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه میشوید. با مدیریت خواستههایتان میتوانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و تواناییهایتان را تا پایان کار حفظ کنید.
- هدفهای خود را یادداشت کنید: هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور میکنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسانتر میکند.
- کمتر تلویزیون تماشا کنید: آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشای میکنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامههای تلویزیونی بنشینید و فعالیتهای مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روشهای خودتان انجام دهید.
- قوه خلاقیت خود را بهکار بگیرید: اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایدههایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را بهکار گرفتهاید، بلکه دریافتهاید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کردهاید.
در انتها باید اشاره کنیم که انگیزه، جرقهای است کوچک که یک بار عمل می کند و ما در پی آن، فعالیت را تا انتها انجام می دهیم. در اکثر موارد، ابتدا لازم است اقدامی انجام شود و انگیزه به مرور، خودش را در پیِ اقدام خواهد رساند.
یعنی با اولین اقدام برای انجام هر کاری، اندکی موتور انگیزه روشن می شود؛ با تداوم این اقدام، انگیزه هم برای آن اقدام بیشتر و بیشتر می شود و از جایی به بعد شوقِ ناشی از عملی شدن بخشی از آن فعالیت و وجود انگیزه باعث می شود، آن فعالیت را به سرانجام برسانیم.
بیشتر بخوانید:
مثبت اندیشی و توکل
مثبت اندیشی و توکل
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .