تبیان، دستیار زندگی

مرگ برای چه کسانی وحشتناک و ناخوشایند است؟ هدیه آسمانی پایه هفتم

مرگ پایان زندگی انسان است، اما چرا مرگ برای برخی از انسان‌ها این چنین ناخوشایند است؟ حتی وقتی به زندگی پس از مرگ ایمان دارند باز هم از مرگ هراس دارند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
علل ترس از مرگ
همانطور که می دانید مرگ به منزله‌ی پایان حیات دنیوی است و این حیات غیرقابل‌تکرار است و دلیل این ناخوشانیدی برای برخی افراد این که دیگر نمی توانند از چیزهای مطلوبی که در این دنیا داشته اند بهره ببرند.

مرگ برای کافران و بدکاران ناخوشایند است، زیرا تمام عمر را به خوش گذرانی در دنیا پرداخته و برای آخرت خود توشه ای آماده نساخته اند به همین دلیل مرگ برای این افراد به منزله پایان خوشی های دنیوی است و سبب ترس از مرگ در آنها می شود. 

البته نکته مهم این است که اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و جهل و وابستگی به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما وحشت از مرگ بر اساس  ترس از عظمت حق‌تعالی و چگونگی رویارویی باخدا باشد، ترسی مثبت و سودمند است.

 

علل ترس از مرگ

علل ترس از مرگ از زبان معصومین

معصومین در سخنان خود به برخی از موجبات ترس از مرگ اشاره‌کرده‌اند که عبارت‌اند از:

تردیدی نیست که انسان ها از لحاظ فطری، میل به بقاء و ماندن در این جهان دارند ولی مومنان به دلیل داشتن ایمان به خدا و پیامبرانش؛ به فکر زندگی پس از مرگ هستند وهیچ ترسی از مرگ ندارند.


- جهل: از امام جواد (علیه‌السلام)، سؤال شد چرا مردم مرگ را دوست ندارند؟

حضرت فرمود: زیرابه حقیقت مرگ جاهل‌اند، اگر بدانند مرگ چیست و از دوستان خدا باشند مرگ را دوست خواهند داشت.

سپس حضرت رو به سؤال‌کننده كرد و فرمود: چرا كودک از خوردن دارو امتناع می‌کند بااینکه دارو درد او را کاهش می‌دهد و او را از بیمارى می‌رهاند؟ آن شخص جواب داد: زیرا كودک فایده خوردن دارو را نمی‌داند. امام فرمود: به خدا سوگند! مرگ براى كسى كه آمادگى دارد از آن داروى شفادهنده مفیدتر است.- دل‌بستگی به دنیا: علت دیگر ترس و نفرت از مرگ، علاقه و دل‌بستگی به دنیا و مواهب آن از مال، قدرت، ریاست و غیره است.

مولایمان امیرالمؤمنین على (علیه‌السلام) می‌فرماید: "مَنْ كانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها ..." هر كس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت می‌خورد.

بی‌ایمانی به خدا و قیامت، مرگ را به معنای نابودی پنداشتن، از عوامل اساسی ترس از مرگ است. هر ترس و وحشتی از مرگ بد و منفی و هر خوفی از آن‌هم خوب و مثبت نیست.

اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و جهل و وابستگی به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ بر اساس خوف از عظمت حق‌تعالی و ترس از چگونگی رویارویی باخدا باشد، ترسی مثبت و سودمند است.

- اعمال ناشایست: مجرمان ‌همواره نگران مجازات و جریمه هستند؛ به همین جهت گناهكاران نیز از مرگ می‌ترسند ولى مؤمنان محاسبه‌گر و مراقب، هراسى از مرگ ندارند.

قرآن كریم درباره یهودیان دنیادوست می‌فرماید: "وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ ..." به خاطر گناهان زیادى كه مرتكب شده‌اند هرگز آرزوى مردن را ندارند.

امیرالمؤمنین على (ع) می‌فرماید: "مَنْ كانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها" هر كس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت می‌خورد.

شخصى از امام حسن (علیه‌السلام)، پرسید چرا از مرگ می‌ترسیم؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: شما آخرت خویش را خراب و دنیایتان را آباد کرده‌اید، به همین دلیل خوش ندارید از جای آباد به منزل ویران نقل‌مکان کنید. بی‌ایمانی به خدا و قیامت، مرگ را به معنای نابودی پنداشتن، از عوامل اساسی ترس از مرگ است.

- فراهم نساختن ره‌توشه آخرت: این همان است که حضرت علی (علیه‌السلام) در یکی از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر می‌دهد و هشدار داده، می‌فرماید: (آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ)

آه از کمی توشه‌ی راه آخرت و طولانی بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محل ورود. روایات دیگری نیز در این باب واردشده است که ائمه علت هراس از مرگ را ویرانی آخرت در مقابل ساختن دنیا دانسته‌اند.مشخص شد كه هر ترس و وحشتی از مرگ بد و منفی و هر خوفی از آن‌هم خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ براثر غفلت و جهل و وابستگی به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ بر اساس خوف از عظمت حق‌تعالی و ترس از چگونگی رویارویی باخدا باشد، ترسی مثبت و سودمند است.

علل ترس از مرگ

سوالات درس سوم هدیه های آسمانی پایه هفتم

- چرا پادشاه زیرک از رفتن به جزیره هیچ ترسی در دل نداشت؟
زیرا برای رفتن و زندگی در آنجا توشه اندوخته بود، و قبلا در آن جزیزه برای خود قصر بزرگ و زیبایی در میان باغی آماده کرده بود و عده ی زیادی در آن جزیزه منتظر او بودند .

- مرگ برای چه کسانی وحشتناک و ناخوشایند است؟ چرا؟
برای کسانی که پاک نیستند و دل به زندگی دنیا خوش کرده اند و توشه ای برای جهان آخرت کنار گذاشته اند. مرگ برای کافران و بدکاران ترسناک است، زیرا تمام زندگی خود را به خوش گذرانی و تفریح در دنیا می گذرانند و برای سفر خود توشه ای آماده نمی کنند. آن ها اصلا دوست ندارند از این دنیا بروند زیرا می دانند مرگ برای آن ها به معنای پایان خوشی‌ها و سر آغاز سختی هاست.

- حالت مومنان را در هنگام مرگ توضیح دهید.
آنها چون به خدا و پیامبرانش ایمان دارند و به فکر زندگی پس از مرگ هستند. هیچ ترسی ندارند و فرشتگان به آنها درود و سلام می گویند و آرامش و راحتی و نعمت های بهشتی را به آنها پاداش می دهند.

ترس افراد مومن از مرگ به خاطر بی پروا نبودن آنها نسبت به مرگ و حساب بردن از آن است.؛ نه به خاطر اینکه مرگ، ترسناک و رعب آور باشد. در مقابل افراد مومن که از مرگ، حساب می برند، بعضی افراد، علیرغم حساب نبردن از مرگ، چون اندوخته ای ندارند، از مرگ هراسانند و چه بسا بر ضد آن هم موضع بگیرند.

تردیدی نیست که انسان ها از لحاظ فطری، میل به بقاء و ماندن در این جهان دارند و به گفته صدر المتالهین، خداوند کراهت از فنا شدن را در سرشت آنها نهاده است. این به خاطر آن است که انسان، موجودی محسوس است و این دنیا نیز با محسوسات گره خورده است؛ مثلا انسان دوست ندارد همنشینی با دوستان و سایر مواهب دنیا را ترک گوید و به دیار باقی قدم گذارد. 

- خداوند در قرآن وضعیت انسان های مؤمن را هنگام مرگ چگونه توصیف می نماید؟
می فرماید: همانا کسانی که فرشتگان جانشان را می ستانند. و به آنها می گویند: درود بر شما باد. به پاداش آن چه ا نجام می دادید. به بهشت وارد شوید. (سوره مبارکه نَحل آیه ۳۲)

- خداوند حکیم وضعیت انسان های کافر را هنگام مرگ چگونه توصیف می نماید؟
هنگامی که فرشتگان جان کافران را می گیرند به صورت و پشت هایشان می زنند و می گویند عذاب سوزان را بچشید. (سوره مبارکه اَنفال آیه ۵۰)

- حالت مؤمنان را در هنگام مرگ توضیح دهید.
عده ای در زندگی خود به خدا و پیامبرانشان ایمان دارند و به فکر زندگی پس از مرگ هستند، خوشحال هستند، چرا که می دانند در زندگی جدید خود نیز، در آرامش و راحتی به سر خواهند برد.

- به نظر شما اگر پادشاه زیرک به جای کار و زحمت یک ساله ، خوشگذارانی و زندگی راحت در قصر را انتخاب می کرد چه سر انجامی در انتظار او بود؟
همانند پادشاهان قدیم، پس از یک سال باید به جزیزه ای منتقل می شد که هیچ اثری از رفاه و آسایش در آن وجود نداشت و باید به سختی روزگار می گذراند.

 

علل ترس از مرگ

خودآزمایی درس سوم کتاب هدیه های آسمانی پایه هفتم

- زیرک که اولین بار به آن شهر آمده بود. به راهنمایی نیاز داشت.
ما نیز که تنها یکبار به این دنیا می آییم، برای خوشبختی نیازمند راهنمایی پیامبران هستیم.

- او می توانست تمام وقتش رابه استراحت در قصر بپردازد.
ما نیز ممکن است بتوانیم تمام عمرخود را به سرگرمی و خوش گذرانی بگذرانیم.

- زمان پادشاهی اش خیلی زود سپری شد.
زمان زندگی ما نیز کوتاه است و زود تمام می شود.

- اصلا گمان نمی کرد که نگهبانان ناگهان نیمه شب به سراغش بیایند.
ما نیز گمان نمی کنیم که مرگ هر لحظه ، ممکن است به سراغ ما بیاید.

- نگهبانان هنگام رفتن به او اجازه ی هیچ کاری را ندادند.
به هنگام مرگ، ما نیز امکان هیچ کاری را نداریم.

- او در آن جزیزه ی زیبا در جایی زندگی می کرد که خودش ساخته بود.
ما نیز در آن دنیا می توانیم با اعمالی که در این دنیا به عنوان توشه برای خود ذخیره می کنیم، با راحتی و سعادت زندگی کنیم.- اگر زیرک وارد این شهر نمی شد، نمی دانست روزی پادشاه جزیزه ی زیبا و ساکنان آن شود.
ما نیز اگر به این دنیا نمی آمدیم ، هرگز نمی توانستیم سعادت جهان آخرت را به دست آوریم.

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .