چگونه کودکان پر توقع را می توان کنترل کرد؟
انسان از همان دوران کودکی باید در نیازهایش تعادل ایجاد کند و درست فکر کند، چون اگر از همان دوران کودکی پر توقع باشد، ممکن است اثرات زیانباری برای او داشته باشد.
شاید رفتار کودکانه فرزند باعث شود که او خواسته های نامعقولی داشته باشد و پر توقع شود، اما چیزی که در اینجا اهمیت دارد، نحوه برخورد و بر آورده کردن خواسته های کودک از طرف والدین است.در حقیقت زیادهروی در برآورده کردن خواستهها حتی خواستههای گاه نامعقول، بیشتر از آنچه که فکرش را کنید، میتواند در شخصیت کودک تاثیر بگذارد.
همه افراد باید بدانند که نوزادی که متولد می شود ، از همان ابتدا پر توقع متولد نشده و در واقع این رفتار اطرافیان باعث شده که کودک پر توقع باشد و آن هم نتیجه ی تربیت اشتباه و رفتار ناهنجار خود والدین است.
البته پر توقع بودن یکی از از رفتارهای کودکان است ، در واقع هر رفتاری که از کودک سر بزند، را می توان گفت نتیجه ی رفتار والدین است.
دلیل پرتوقع بودن فرزندان
گفتیم اگر کودک خواسته های نابه جا و نامعقولی داشته باشد، در واقع پر توقع هستند.در ادامه می خواهیم دلایل این موضع را مطرح کنیم:
پر توقع بودن والدین
یکی از دلایل پر توقع بودن کودکان، پرتوقع بودن والدین است. در واقع این رفتار آنها باعث شده که کودک هم از والدین خود یاد بگیرد که چگونه باید برخورد کند. زمانی که کودک با پدر و مادر پر توقع روبرو می شود، آنها را الگوی خود قرار می دهد.مثلا زمانی که پدر از غذایی که مادر درست کرده ، تشکر نمی کند و دائما غر می زند و یا مادر از خریدی که پدر کرده ، ایراد می گیرد، این مسائل روی کودک تاثیر می گذارد و او را کودکی پر توقع و ناسپاس بار می آورد.
شاید رفتار کودکانه فرزند باعث شود که او خواسته های نامعقولی داشته باشد و پر توقع شود، اما چیزی که در اینجا اهمیت دارد، نحوه برخورد و بر آورده کردن خواسته های کودک از طرف والدین است.در حقیقت زیادهروی در برآورده کردن خواستهها حتی خواستههای گاه نامعقول، بیشتر از آنچه که فکرش را کنید، میتواند در شخصیت کودک تاثیر بگذارد.
پشتیبانی های نابه جا
یکی از دلایل پر توقع بودن کودک، محبت و پشتیبانی های نا به جای والدین و اطرافیان است. والدین باید به کودک محبت کنند و او را مورد حمایت خود قرار دهند؛ ولی باید بسیار مواظب باشند که این محبّت ها و حمایت ها، افراطی و نابه جا نباشد. مثلا آن ها باید یاد بگیرند کارهای شخصی شان را خود انجام دهند و در منزل مسوولیت هایی را قبول کنند و به عهده بگیرند.
اما متاسفانه بعضی از والدین از سر دلسوزی ها و محبت های نا به جا کودکان را بی مسوولیت بار می آورند و کارهای شخصی کودکان را هم خود انجام می دهند و اگر کودک هم بخواهد که کارش را انجام دهد، او را منع می کنند و به او می گویند که تو نمی توانی . مثلا اگر پدر از او بخواهد که برو نان بخر ،مادر می گوید نه هواسرد است و او سرما می خورد، بهتر است خودت بروی ، همین رفتارها باعث می شود که به کودک تلقین شود که وظیفهی پدر است که به نانوایی برود و در آینده هم که بزرگ شد اینکار را انجام نمی دهد.
یا مثلا گاهی هم والدین به خاطر اینکه دختر یا پسرشان کنکور دارند، هیچ مسئولیتی را به او نمی دهند و حتی آب و غذایشان را دراتاق برایشان می برند.
در نتیجه ی چنین حمایتهایی کودک پر توقع می شود و حتی اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و ممکن است او را وابسته هم کند و کم کم این انتظار و توقع برای شان به وجود می آید که بقیه افراد کارهای آن ها را انجام دهند.
همنشینی با افرادی که سطح مالی بالا دارند
گاهی دلیل پر توقع بودن کودک این است که با افرادی رفت و آمد می کند که از نظر مالی سطح بالاتری دارند. در حقیقت معاشرت ها و همنشینی ها با چنین افرادی بر روان فرد اثر می گذارد.
بهتر است با خانواده هایی معاشرت کنید که سطح مالی آنها هم تراز با شما و یا کمی پایین تر باشد تا خصوصیت سپاسگزاری در افرادخانواده تقویت شود و کودک هم وقتی این برخوردها را ببیند ، پرتوقع بار نیاید ولی اگر با افرادی که سطح درآمد و سطح زندگیشان از شما بالاتر است همنشین شوید، حس کوچکی بروز می کند و آرام آرام نسبت به داشته های خود بی تفاوت خواهید شد.
در چنین شرایطی کودک، مقایسه می کند و بدرفتاری و بهانه گیری های او آغاز می شود و توقع دارد که از امکانات بالاتر و بهتری برخوردار باشد.
قطعاً در اینگونه معاشرت ها باید تجدید نظر شود برای این که کودک و نوجوان را تحتتأثیر قرار خواهد داد. بهتر است معاشرین با وضعیت اقتصادی و فرهنگی ما هماهنگ باشند و والدین بتوانند کنترل و نظارت لازم را در پرورش فرزندان داشته باشند.
دادن پاداش های بیجا
یکی دیگر از دلایل پر توقع بودن کودک، پاداش های بیجایی است که به آنها داده می شود. والدین زمانی که به فرزند خود می خواهند پاداش دهند ، باید چند نکته را دقت کنند. اول این که پاداش ها مناسب با عملکرد و رفتار فرزند باشد . مثلا به او وعده های الکی ندهید که اگر غذایت را بخوری به شهر بازی می برم و هر وسیله ای را که دوست داشتی بازی کن و یا اگر درس ریاضی نمره ی خوبی بگیری برایت کامپیوتر می خرم.این پاداش های بزرگ که تناسبی با کار فرزند ندارد، او را متوقع بار می آورد.
نکته بعدی این است که پاداش ها باید گوناگون باشد.مثلا اگر می خواهید کودک را تشویق کنید مدام برای او خوراکی نخرید. گاهی پاداش او را پار کبردن، یا مهمانی رفتن و یا بازی کردن با او بگذارید تا توقع کودک بالا نرود.
خطرات پرتوقع بودن و برآورده کردن خواسته ها
خواسته های نا به جا و نا متعارف کودک ممکن است برای او خطراتی را به وجود آورد. در ادامه برخی از آنها را اشاره می کنیم:
عدم توانایی مقابله در برابر مشکلات، کمصبری و کمتحملی:
اگر کودک خواسته های نامتعارفی داشته باشد و والدین هم آن خواسته را براورده سازند، باعث می شود که کودک دیگر نتواند مشکلات را تحمل کند و کم صبر می شود.
ممکن است فرد در زندگی خود به همه ی چیزهایی که می خواهد نرسد و گاهی چیزهایی را بدست نیاورد. در واقع باختن و به دست نیاوردن از حسهای ضروری است و همه انسانها آن را تجربه می کنند، چرا که قطعا در آینده با موقعیتهایی روبرو میشوند که به دفعات شکست را تجربه میکنند.
وقتی فرد از همان دوران کودکی همه چیز در اختیار دارد و هر لحظه هر چیزی که میخواهد برایش تهیه میشود، در موقعیتهای آینده نمیتواند با شکست مواجه شود، بنابراین ضعیف میشود و در برابر مشکلات نمی تواند ایستادگی کند و کم می آورد.
والدین نیابد مانند یک خدمتکار هر لحظه که فرزندشان چیزی خواست ، برایش فراهم کنند . در واقع گاهی با فراهم نکردن خواسته های آنها باعث می شوند که کودکان طعم شکست را با نرسیدن به هر چیزی که میخواهند، تجربه میکنند، خصوصا در ۲ تا ۴ سالگی. این مرحله از یادگیری اهمیت زیادی دارد.
والدین اگر خواسته های نا متعارف کودک را برآورده سازند، باعث می شوند که آنها لوس و پر توقع تربیت شوند. این گونه از کودکان در موقعیتهای مختلف، قدرت مدیریت و تطبیقپذیری را ندارند، در سختیها زود پا به فرار میگذارند و در جامعه قدرت عملی ضعیفی دارند.
از بین رفتن حس مسئولیتپذیری
یکی دیگر از خطرات برآورده ساختن توقعات فرزند این است که حس مسئولیت پذیری آنها از بین می رود. در حقیقت این کودکان فکر می کنند که پدر و مادرشان وظیفه دارند به تمام خواستههای آنها عمل کنند و در واقع فرمانبردارشان باشند. در این شرایط جایگاه پدر و مادر و کودک عوض میشود، و حس مسئولیتپذیری در آنها از بین میرود.
شرایط به گونه ای می شود که فرزند هر لحظه هر چیزی که میخواهد به دست میآورد و والدین هم مانند یک خدمتکار و برده در اختیار آنها قرار می گیرند و هر چیزی را که آنها می خواهند تامین می کند.
این نوع از رفتار تا آنجا ادامه پیدا میکند که کودکان خودخواه و خود شیفته می شوند، رفتارهای تهاجمی پیدا میکنند، میزان تحمل آنها کم و بسیار مادیگرا میشوند، از معنویات دور می شوند و حس دلسوزی، همدردی و نوعدوستی در آنها کمتر میشود.
این گونه فرزندان ارزش و بهای تلاش کردن و به دست آوردن را نمیدانند و در زندگی مسئولیتی را برعهده نمی گیرند.
والدین اگر همین رویه را ادامه دهند و هر چیزی را که در کودکی خواسته برایش فراهم کنند، ممکن است در با بزرگ شدن فرزند با خواسته های بزرگتری روبرو شوند و دیگر بر آورده ساختن آن خواسته ها برایشان ناممکن باشد.
ممکن است فرد در زندگی خود به همه ی چیزهایی که می خواهد نرسد و گاهی چیزهایی را بدست نیاورد. در واقع باختن و به دست نیاوردن از حسهای ضروری است و همه انسانها آن را تجربه می کنند، چرا که قطعا در آینده با موقعیتهایی روبرو میشوند که به دفعات شکست را تجربه میکنند.
افسردگی
یکی دیگر از خطرات پر توقع بودن فرزند و براورده ساختن خواسته های انها، افسردگی است. همانطور که گفتیم با بزرگتر شدن کودکان، میزان خواستههای آنها بیشتر می شود.ممکن است آنها آنها بیشتر بخواهند و شاید چیزهای نامعقول هم بخواهند، والدین وقتی که از عهده برآورده کردن نیازهای آنها برنیایند،فرزندان رفتارهای تهاجمی از خود نشان میهند، چون که روی رفتارهایشان کنترل ندارند و نرسیدن به خواستههایشان در بزرگسالی باعث افسردگی آنها می شود.
در صورتی که در حالت طبیعی فرد برای رسیدن به خواستههایش تلاش میکند، ولی آنها وقتی به چیزی که میخواهند نمیرسند، افسرده میشوند.
استرس و نگرانی زیاد
وقتی هر چیزی را که کودک خواست خریده شود ، آنها فرصت کافی برای استفاده از چیزهایی که در اختیار دارند، را ندارند. خیلی فرصتها را از دست میدهند، دور و برشان بیش از حد شلوغ است و شلوغی و انبوهی و ازدحام در آنها نوعی حس اضطراب و نگرانی زیاد ایجاد میکند.
قهر و اوقات تلخی
فرزندان ممکن است برای برآورده شدن خواسته هایشان قهر کنند و به احساسات و ناراحتی والدین توجهی نمی کنند. حواسشان نیست که با رفتارهایشان انها را ناراحت می کنند ، چون خود والدین باعث شدهاند آنها به عواطف و ناراحتیهایشان بیاهمیت باشند و فقط به فکر خودشان و خواستههای خودشان باشند.
چگونگی برخورد با بچه های متوقع
برخی از والدین نمی دانند که چگونه باید با این کودکان رفتار کنند. در ادامه راه های برخورد با بچه های پر توقع را بیان می کنیم:
شناختن فرزندان
یکی از راه های برخورد با فرزند پرتوقع این است که او را بشناسند. اگر فرزند آنها در دوران نوجوانی هستند،والدین در ابتدا باید اطلاعات و آگاهی خود را در مورد دوران نوجوانی افزایش دهند. با آشنایی خصوصیت های دوره نوجوانی متوجه می شوند که بعضی از رفتارهای ناخوشایند آنها طبیعی است. همچنین با فرزند در مورد خصوصیت های دوره نوجوانی حرف بزنید و اطلاعات او را در مورد این مرحله بحرانی زیاد کنید.
چگونگی تقویت روحیه
فرزندان تصویر از پدر و مادر دارند که نشئت گرفته از رفتار آنهاست . مثلا اگر از انها سوال شود که پدر و مادرت چگونه هستند ممکن است بگویند مهربان هستند و یا بگویند تا حرف می زنم داد می زنند.
برخورد والدین در مقابل فرزند، زمانی که نمی خواهند خواسته ی آن ها را برآورده كنند ، باید همراه با اعتماد و صمیمیت باشد و در عین حال باید این ارتباط علائمی از جدیت و گفتگوهای دوطرفه داشته باشد. والدین نباید احكام خود را بستهبندی كنند و تحویل فرزندانشان بدهند. آنهاباید برای هر رفتار خود توضیحات قانع كننده داشته باشند.
در اینصورت است که فرزند یاد می گیرد كه با محیط پیرامون هم به نحوه ای عاقلانه و تحلیلگرانه برخورد كند. احكام بستهبندی شده سبب می شود بچه ها دنیا را سیاه و سفید ببینند. در دنیای امروز كه بچه ها ارتباط زیادی با دنیای اطراف خود دارند ، نمی توان به صورت تحكمی با آنها برخورد كرد بلكه باید با قدرت استدلال و رابطه عاطفی با آنها برخورد كرد.
چگونه می توان اخلاق خوب را به کودک آموزش داد؟چرا برخی کودکان حرف گوش نمی کنند؟چرا باید به حس مالکیت کودک اهمیت داد؟
یکی دیگر از راه های برخورد با کودک پرتوقع این است که والدین الگوی مناسبی برای آنها باشند. بعضی از والدین از همه چیز و همه کس ایراد می گیرند ، باید بدانند که فرزندان آیینه رفتار آنها هستند، و هر رفتار و برخوردی که خودشان داشته باشند، قطعا فرزندشان هم از انها یاد می گیرد و آن رفتار را انجام می دهد.به همین علت والدین اگر می خواهند که فرزندی شکرگزار و سپاس گذار داشته باشند، باید برای آن ها الگوی مناسبی باشند و از محبّت های افراد دیگر به خصوص اعضای خانواده قدردانی و سپاسگذاری کنند.
تاکید نکردن بر نقاط ضعف فرزند
یکی دیگر از روش های برخورد با فرزند پرتوقع این است که والدین نقاط ضعف فرزند را به او تاکید نکنند. در حقیقت آنها باید عصبانیت ها، پرتوقعی ها و لجبازی های فرزند نوجوان خود را جزء ویژگی های شخصیتی و ماندگار او در نظر نگیرند این رفتارهای منفی بخش جدایی ناپذیری از دوره نوجوانی و گذر است. در مقابل به رفتارهای مناسب او اگرچه کم و ناچیز باشد، توجه کنند و حس خوب خودشان را در مورد رفتارش بیان کنند.
والدین باید با درنظر گرفتن شرایط زندگی خود و همچنین فرزندشان سعی در برآورده کردن خواسته های معقول و به جای آنها را داشته باشند تا بتواند فرزندان مسئولیت پذیر و پرتلاشی را به جامعه تحویل دهند.
گفتن نه به فرزند
والدین باید بدانند که اگر کودکی چیزی از انها می خواهد ، درخواست آنها طبق میل و نیاز آنها ولی گاهی ممکن است فرزندان خواسته هایی داشته باشند كه برآورده كردن آن ها به صلاح نباشد.والدین باید بدانند در این مواقع چگونه باید با آنها برخورد کنند و چه رفتار مناسبی با آنها داشته باشند.
در واقع برآورده کردن خواسته ها و نیازها باید بگونه ای باشد كه راه را برای رشد شخصیت فرد باز كند. به این معنی كه اگر مدام همه خواسته های فرزند بدون كوچك ترین مانعی برآورده شوند، از شرایط ایجاد شده احساس خوشایندی دارد و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی كه در آن هست انجام نمی دهد و به دنبال پیشرفت نخواهد بود.
اینکه در فرد نیازهای و خواسته های جدید ایجاد می شود که محرکی برای حرکت به جلو حرکت کند، در واقع نتیجه آن است كه به بعضی از خواسته های خود نرسیده است و تلاش می کند که به آنها برسد.
به این ترتیب والدین در حالی كه احتیاج فرزند خود را برآورده می كنند ، باید آن ها را آماده كنند كه از نظر شخصیتی، اجتماعی و روانی به پله های بالاتری دست پیدا كنند.
به خود مسلط باشید
یکی دیگر از روش های برخورد با فرزند پر توقع این است که والدین به خود مسلط باشند و جبهه گیری و سخت گیری نداشته باشند و گاهی آنها با سخت گیری های نا خواسته باعث می شوند که به این رفتارها دامن بزنند و این رفتارها جز نا امید و ناکامی نتیجه ی دیگری برای والدین و فرزند نخواهد داشت.