تبیان، دستیار زندگی

قصه محمد مکوندی؛ راننده‌ای که از پرستاران بخش کرونا کرایه نمی‌گرفت

قصه فرخ مددی (مکوندی)، راننده تپسی، از آن‌جایی آغاز شد که پرستار بخش کرونایی یکی از بیمارستان‌های اهواز پول پرداخت کرایه‌اش را نداشت و از آن زمان، فرخ دیگر از هیچ پرستار و کادر درمانی کرایه نگرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
روایت توییتری محمد مالی: امروز فرخ مددی (مکوندی) راننده تپسی که این روزها صدایش، صدای مهر و عشق است را میزبانی کردیم.
گفتم: چه پیامی برای مسئولین داری؟
گفت: هیچ پیامی برای مسئولین ندارم.

محمد مکوندی
فرخ مددی به مسافرهایش ماسک مجانی می‌دهد و از آن‌ها با اسپری الکل خودش محافظت می‌کند.

فرخ مددی می‌گفت، پرستاری به او گفته. کودک کرونایی در بخش ما بود. مادرش برای کاری بیرون رفت. کودک بی‌تاب شد و من با این‌که از کرونایش با خبر بودم او را در آغوش کشیدم و بعد خودم به کرونا مبتلا شدم. فرخ مددی می‌گوید دلش برای پرستارها و کادر درمان کباب است.

وقتی صدای این راننده تاکسی اینترنتی را که در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد، برای خودش گذاشتم. شانه‌های مردانه‌اش لرزید و آرام گریست. بلند شدم و رفتم سمت این مرد و فقط توانستم تا زانو خم شوم جلویش و تعظیم کنم روبه‌رویش.

حقیقتش احساسم این بود که فرخ مددی از یک جای دور آمده. از سنگرهای جنگ. از دهه ۴۰ و جوانمردان. خیلی غریب بود. خیلی حرص می‌خورد از شرایط زمانه و روزگار.

آقایان، خانم‌ها، ما خیلی خوشحالیم که با فرخ مددی هموطنیم.