تبیان، دستیار زندگی

احساس گناه چیست و راه های رهایی از آن کدامند؟

گاهی ممکن است فرد دچار اشتباهاتی در زندگی شود که پیامدهای ناگواری برای او داشته و او از این اتفاقات دچار عذاب وجدان می شود و احساس گناه می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احساس گناه
احساس گناه کردن ، عذاب وجدان داشتن از انجام کار اشتباه است و فرد در این حالت مرتب خودش را سرزنش می کند که چرا این کار را انجام داده است. گناه احساسی است که فرد وقتی آن را تجربه می‌کند که بپذیرد به دیگران آسیب زده است.

احساس گناه چیست؟

فردی که به هر علتی،خودش را در اتفاقات گذشته و یا در اشتباهاتی که انجام داده، خودش را مقصر می‌داند، اگر به روش منطقی با احساس گناه خود روبه‌رو نشود، آن‌قدر در این احساس غرق می شود که دیگر نمی تواند مانند گذشته در خانواده حضور موثر داشته باشد و روابط اجتماعی سالم برقرار کند.

احساس گناه در‌واقع نوعی حالت درونی است که در رده‌ی حالات احساسی منفی دسته‌بندی می‌شود و ابعاد مختلفی از جمله غم و تنهایی را دارا می باشد.

زمانی که فرد بعد از یک خطا و اشتباه احساس گناه کند، در واقع همین احساس درواقع فرصتی است تا فرد به اشتباهاتش پی ببرد و در جهت اصلاح آن‌ها گام بردارد.
 البته گاهی احساس گناه ممکن است به خاطر کار انجام نداده ی شخص باشد و یا اینکه به خاطر اینکه شخص به اهداف خود نرسیده است. مثلا ممکن است از اینکه از وقت خود استفاده کافی و مناسبی نمی کند و دائما مشغول کارهای بیهوده است، احساس گناه کند و یا اینکه چند روزی است که به پدر و مادرش زنگ نزده و جویای حال آنها نشده و یا به هزاران دلیل گوناگون دیگر .

در واقع احساس گناه، تخطی یا لغزش از اصول و ارزش‌هایی است که هر فرد برای خود تعیین کرده است و این اصول و ارزش‌ها در ساختاری به نام وجدان قرار دارند.

 
گاهی ممکن است یکی از علتهای احساس گناه این باشد که شخص فکر می کند نتوانسته به اندازه کافی به دیگران کمک کند.مثلا ممکن است شخصی دوست و یا مادرش بیمار باشد و به دلیل مسئولیت های شغلی خود نتوانسته به اندازه کافی به آنها کمک کند و با آنها همراه باشد و از این بابت به‌شدت احساس گناه می‌کند


 وجدان هر کسی درباره رفتارها و افکار آنها قضاوت می کند و اگر این قضاوت عادلانه باشد می‌تواند به فرد کمک کند تا دوباره آن اشتباه را مرتکب نشود و زندگی رو به پیشرفتی داشته باشد؛ اما اگر این قضاوت ناعادلانه یا بسیار سخت گیرانه باشد، فرد دچار احساس گناه شدیدی می‌شود  و این احساس گناه می تواند او  را از حرکت و تلاش باز دارد و او گرفتار مشغولیت ذهنی می‌شود و باعث افسردگی  و لذت نبردن از زندگی می شود.


 علل احساس گناه در فرد


احساس گناه به دلیل خطایی که مرتکب شده‌اید:

 همانطور که گفتیم احساس گناه زمانی به وجود می آید که فرد دچار خطا و اشتباهی شده است. در واقع بارزترین علت احساس گناه، خطایی است که از شخص سر می‌زند. این نوع احساس گناه وقتی ایجاد می‌شود که فرد به دیگران ضرر جسمی یا روحی رسانده باشد.

 فرد به دلیل اینکه از موازین اخلاقی تخطی کرده مثلا دروغ گفته و یا دزدی کرده است، احساس گناه می کند.مثلا ممکن است فردی قسم بخورد که دیگر سیگار نکشد، اما نمی تواند بر روی عهد خود وفادار بماند و دوباره مرتکب این اشتباه می شود و همین احساس گناه در او ایجاد می کند.

اینکه فرد بعد از انجام کار اشتباه دچار عذاب وجدان شود و احساس گناه کند ،ایرادی ندارد و طبیعی است، اما پشیمان نشدن پس از ارتکاب چنین اعمالی نشانه‌ی روان‌آزاری فرد است. مشکل از جایی آغاز می‌شود که فرد این احساس گناه را دائما برای خودش یادآوری می‌کند. شخص باید بپذیرید که هرقدر هم که دلش بخواهد، گذشته قابل تغییر نیست. پس بهتر است که با این واقعیت کنار بیایید و از فرد یا افرادی که ضرری به آنها رسانده‌، عذرخواهی کند و در آینده آن اشتباه را تکرار نکند.

احساس گناه به علت خطایی که هنوز محقق نشده است:

 گاهی ممکن است احساس گناه به دلیل اشتباهی باشد که هنوز محقق نشده است و در واقع فرد مدتی است که در فکر انجام کاری است که با موازین اخلاقی در تضاد است.همین افکار هم می تواند احساس گناه در او ایجاد کند.

مثلا فرد متأهلی که در ذهن خود خیانت به همسرش را فکر می‌کند،دچار این نوع احساس گناه می شود. درست است که این فرد در عمل، مرتکب چنین خطایی نشده و هنوز به موازین اخلاقی پایبند است، اما فکر کردن  به کارهایی که از خط قرمزهای‌ فرد تجاوز می‌کنند، می‌تواند به‌اندازه‌ی خودِ ارتکاب آن خطا احساس گناه ایجاد کند.

افرادی که خود را به علت این گونه افکار سرزنش می‌کنند، توصیه می‌شود از دو مکانیسم‌‌ دفاعی سرکوب (فروکوفتن امیال پنهانی) یا انکار (عدم اقرار به وجود چنین امیالی) کمک بگیرند. این فرد با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یاد می گیرد که چگونه می تواند با این احساس گناه مواجه شود.

در این روش درمانگر باید سعی کند به فرد بیاموزد که بر این افکار ناشایست سرپوش نگذارد، بلکه در ذهن خود آن‌ها را بپذیرد و با اقدامات آگاهانه از حوضر این افکار در ذهن خود کم کند.
احساس گناه
احساس گناه به دلیل تصورات فرد:

 گاهی ممکن است شخص احساس گناه داشته باشد به دلیل اینکه فقط تصور می کند خطایی از او سر زده است.شاید بتوان گفت علت بسیاری از احساسات ناخشنودی که فرد تجربه می‌کند، برداشت غیرمنطقی او  از اتفاقات گذشته است.

شاید  شخص عملا هیچ خطایی را مرتکب نشده‌ است  و فقط تصور می‌کند که مقصر هست، اما همین باور ساختگی کافی است تا به‌حدی احساس گناه کند که انگار در واقعیت دست به کاری ناشایست زده است.

 مثلا ممکن است فرد در ذهن خود از دوست و آشنایی ناراحت باشد و برای او سرنوشت شومی را آرزو کند،از قضا ممکن است آن شخص دچار سانحه ای شود و برای او اتفاقی بیفتد؛در این زمان ممکن است فرد در ذهن خود این طور فکر کند که چون او از دستش ناراحت بود و مسبب آن سانحه شده است. چنین افرادی خودشان می‌دانند که مقصر نیستند، اما به‌سختی می‌توانند از این تصور دست بردارند که در مصیبت طرف مقابل نقش داشته‌اند.

 گاهی هم ممکن است  فرد مرتکب هیچ خطایی نشده باشد، اما از آنجایی که اتفاقات گذشته را ناقص به خاطر می‌آورید به خودش برچسب مقصر می زند.در حقیقت افرادی که بدگمانی مزمن دارند تاحدی به این یادآوری‌های ناقص مبتلا هستند و نه‌تنها باور می‌کنند که در صحنه‌ی جرم حضور داشته‌اند، به خودشان می‌قبولانند که عامل ارتکاب جرم هم بوده‌اند.

 به همین خاطر بهتر است فرد قبل از اینکه خودش را متهم کند، مطمئن شود که آیا واقعا مرتکب خطایی شده‌ است  یا فقط تصور می‌کند که مقصر هست. اگر عمدا تلاش می‌کند اتفاقات گذشته را طوری به خاطر بیاورد که مقصر جلوه کند، پس حتما لازم است یاد بگیرد که واقع‌بینانه‌تر به قضایا نگاه کند.

احساس گناه از اینکه به قدر کافی به دیگران کمک نکرده اید:


 گاهی ممکن است یکی از علتهای احساس گناه این باشد که شخص فکر می کند نتوانسته به اندازه کافی به دیگران کمک کند.مثلا ممکن است شخصی دوست و یا مادرش بیمار باشد و به دلیل مسئولیت های شغلی خود نتوانسته به اندازه کافی به آنها کمک کند و با آنها همراه باشد و از این بابت به‌شدت احساس گناه می‌کند، آن‌قدر که سخت دست‌ و‌ پا می‌زند تا به هر زحمتی شده باز هم بتواند به اندازه‌ی قبل به دوستش کمک کند. این افراد معتقدند که خدمات‌شان کافی نیست و به همین دلیل احساس گناه می‌کنند.

 اینکه شخص ، بخشی از زندگی خود را وقف کمک به دیگران کند هیچ ایرادی ندارد، اما اگر گاهی بنا به دلایلی قادر به انجام این کار پسندیده نیست، بایدحواسش باشد که خودش را با احساس گناه فرسوده نکند، چرا کهاین احساس گناه می‌تواند از کارایی او در کمک کردن به دیگران بکاهید.
احساس گناه به دلیل موفق تر بودن خود از دیگران:

گاهی ممکن است شخص به دلیل اینکه در مرحله ای از زندگی خود از دیگران موفق تر بوده ،احساس گناه کند. مثلا سربازی که به میدان جنگ رفته و او سالم برگشته و دوستان همرزمش جان خود را از دست داده اند، احساس گناه و عذاب وجدان کند.یا ممکن است در یک سانحه ی تصادف اعضای خانواده از بین رفته اند و او سالم مانده است.به این حالت از احساس گناه ، گناه بازمانده می گویند.

البته این نوع احساس گناه فقط به افرادی که به‌رقم مرگ دیگران، خودشان هنوز فرصت زندگی دارند محدود نمی‌شود، بلکه گناه بازمانده حتی گاهی در اشخاصی که زندگی بهتری از افراد خانواده و دوستان‌شان دارند نیز پدید می‌آید.مثلا فردی که اعضای خانواده اش تحصیلات دانشگاهی نداشته اند و او دارای تحصیلات دانشگاهی بالایی است و همین باعث می شود فرد احساس گناه کند.

چنین فردی احتمال دارد به خاطر این فرصت خاص تحصیلی دچار احساسات متضاد شود و با اینکه از خودش انتظار دارد قدر این فرصت را بداند و حسابی درس بخواند و این فقط خواسته‌ی خودش نیست، بلکه خانواده‌اش هم از او انتظار دارند که با تمام وجود برای رسیدن به موفقیت تلاش کند، باز هم وقتی یادش می‌افتد که از فرصتی برخوردار شده که هیچ کدام از اعضای خانواده‌اش نداشته‌اند، احساس گناه می‌کند. این فرد ممکن است با رفتارهای خودویرانگر عمدا در تحصیل شکست بخورد تا به این ترتیب به خیال خود از خانواده‌اش محافظت کرده باشد.

 در این شرایط منطقی تر آن است که فردقبول کند که همه  اعضای خانواده، از پدر و مادر گرفته تا خواهرها و برادرها، صمیمانه خواستار موفقیتش هستند و اگر به مدارج عالی دست یابد به او افتخار می کنند، اما این منطق برای دانشجوی مبتلا به گناه بازمانده رنگ می‌بازد.

فردی که دچار این گونه احساس گناه می شود،باید به خودش یادآوری کند که کامیابی و موفقیت او باعث شادی و غرور اطرافیان او می شود.


راه های رهایی از احساس گناه


ریشه شناسی احساس گناه

 فردی که احساس گناه می کند، باید سعی کند بداند به چه علتی چه موجه چه غیرموجه احساس گناه می‌کند.در حقیقت فرد باید ریشه و دلیل اصلی اینکه همیشه خودش را مقصر می‌داند را بشناسد.

 مثلا اگر به علت رفتار ناشایست و آزاردهنده‌ با کسی احساس گناه می‌کنید، بدانید که می‌توانید از این پشیمانی به عنوان فرصتی در جهت رشد و بالندگی خود کمک بگیرید. مثلا اگر از توهین کردن به دوست خود احساس گناه می کنید، بدانید که این آشفتگی درونی زنگ خطری است تا رفتار اشتباه‌تان را اصلاح کنید.فرد اگر متوجه شود که علت عذاب وجدان و احساس گناه او توهین به دوستش بوده، سعی می کند که دوباره آن را تکرار نکند.

نوشتن درباره احساس گناه

 یکی از راه های رهایی از این احساس این است که فرد به محص شروع احساس گناه ، درباره آن بنویسد. زمان شکل‌گیری این احساس و دلایلی که در ذهن خود دارد را به طور کامل یادداشت کند. بعد از یک یا دو هفته به این دفتر برگردد و آن را دوباره مرور کند. این کار به او کمک می‌کند که متوجه شود واقعاً آن‌قدر‌ها هم که فکر می‌کرده ، مقصر نبوده‌ است.

اصلاح کردن اشتباهات


اگر فرد اگر متوجه شد که علت موجهی برای احساس گناه دارد، در قدم بعد لازم است که اشتباهاتش را اصلاح کند. مثلا اگر ناخواسته رفتاری کرده‌ که موجب بی‌احترامی به کسی شده است، و از این رفتار خود احساس گناه میکند و دلیل این احساس را هم می داند،خیلی راحت می‌تواند از شخص مورد نظر عذرخواهی کند.

  بهتر است فرد برای رهایی از احساس گناه ، خودش را در اولویت قرار دهد و بیشتر به خودش توجه کند، مراقبت از خود باعث می‌شود که فرد احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند و رفته‌رفته احساس گناه را از زندگی‌ اش حذف کند. پس بهتر است فرد در برنامه‌ها و افکار خود، اول از هر چیز خود را در اولویت قرار دهد.


 تشخیص علت گناه و اصلاح آن خطا کار آسانی نیست. مثلا فردی که به دلیل مشغله های کاری نمی تواند به اندازه کافی برای زندگی خانوادگی خود وقت بگذارد، شاید اصلا متوجه نشود که زندگی خانوادگی‌اش دارد آسیب می‌بیند یا حتی اگر متوجه بشود، وظایف شغلی او به‌گونه‌ای هستندکه واقعا نمی تواند ساعت کاری خود را کم کند و همین مسائل باعث ایجاد احساس گناه در او می شود. اما فرد باید زودتر دلیل احساس گناه خود را تشخیص دهد و یا اگر هم دلیل آن را می داند، با وقت گذاشتن برای خانواده و اعضای خانواده، از این احساس گناه رهایی یابد.

 در اولویت قرار دادن خود


 بهتر است فرد برای رهایی از احساس گناه ، خودش را در اولویت قرار دهد و بیشتر به خودش توجه کند، مراقبت از خود باعث می‌شود که فرد احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند و رفته‌رفته احساس گناه را از زندگی‌ اش حذف کند. پس بهتر است فرد در برنامه‌ها و افکار خود، اول از هر چیز خود را در اولویت قرار دهد.

پذیرفتن اشتباهات خود


 همانطور که گفتیم ، انجام خطا و اشتباه، باعث ایجاد احساس گناه می شود.فرد برای رهایی از این احساس بهتر است که بپذیرد که دچار اشتباه شده است ، اما بداند که گذشته قابل تغییر نیست و فقط می‌تواند با اصلاح رفتار خود مطمئن شود که در آینده همان اشتباه را تکرار نخواهد کرد.

 مثلا بعد از اینکه به خاطر رفتار توهین‌آمیز خود با یک دوست، در رفتار خود تجدید نظر کردید و به روش درست از او معذرت خواستید، دیگر باید سعی کنید احساس گناه را کنار بگذارید و با ادامه‌ی این احساس روی روابط‌تان تأثیر منفی نگذارید.

درس گرفتن از اشتباه

برای رهایی از احساس گناه ، فرد باید از خطاهای خود درس بگیرد. احساس گناه درواقع به فرد یادآوری می‌کند که می‌تواند از تجربه‌ی تلخی که پشت سر گذاشته درس بگیرد تا همان اشتباهات را دوباره تکرار نکند. مثلا اگر با کسی توهین‌آمیز رفتار کرده‌اید و اکنون احساس گناه می‌کنید، بدانید که این احساس گناه یک پیام دارد و آن این است که باید ضمن عذرخواهی از شخص مورد نظر، حواس‌تان را جمع کنید تا از این به بعد هر کلمه‌ی زشت و ناپسندی از دهان‌تان خارج نشود.

اما اگر فرد هیچ خطایی مرتکب نشده‌ و بی‌علت احساس گناه می‌کند، عملا خطایی وجود ندارد که از عواقبش درس بگیرد. در چنین مواردی، چون رفتار ناشایستی از فرد سر نزده است، نیازی به اصلاح رفتار وجود ندارد.

احساس گناه را حل نکرده رها نکنید


فرد برای رهایی از احساس گناه ، نباید حل نکرده آن را رها کند. ممکن است فرد از احساس گناه خسته شود و بدون حل کردن موضوع بخواهد که فقط آن را کنار بگذارد. احساس پشیمانی و سرزنش چیزی نیست که بتوان بدون حل کردن رهایش کرد، چرا که دیر یا زود حتی شاید با درجه‌ای بسیار بالاتر از قبل   دوباره به سراغ شخص خواهد آمد، سعی کنید اول مسئله را به طور کامل حل و فصل کنید و بعد از شرش خلاص شوید.

به آینده نگاه کنید، نه گذشته

فرد برای رهایی از احساس گناه بهتر است که به آینده ی خود فکر کند و گذشته ی خود را کنار بگذارد.چون مرور گذشته هیچ چیزی را حل نمی کند. اگر تا به حال گذشته را هزار بار بالا و پایین کرده‌اید و به سرزنش خودتان پرداخته‌اید، به خود بیایید و بپرسید که حالا چه؟ این‌همه فکر و مرور اشتباهات چه چیزی را حل کرده است؟ بهتر است به جای بررسی خاطرات تلخ گذشته به فکر آینده باشید و از بروز هرگونه اشتباهی جلوگیری کنید.

سخن آخر:

زندگیِ بدون اشتباه ممکن نیست .همه‌ی ما گاهی در زندگی به خطا می‌رویم و بعد از اینکه متوجه اشتباه‌مان شدیم به احساس رنج‌آور گناه دچار می‌شویم. بنابراین اگر خطایی مرتکب شدید، آن را بپذیرید و قبول کنید که هر کسی ممکن است اشتباه کند.
 در صورتی که فرد اشتباه کند و آن را اصلاح کند، احساس گناهی که او دارد، با گذشت زمان از بین می‌رود، اما اگر فرد از جبران اشتباه خود سر باز بزند، مثلا عذرخواهی نکند، و هیچ علاقه‌ای به اصلاح رفتار آزاردهنده‌‌ی خود نشان ندهد، هم‌چنان باید با این احساس گناه کلنجار برود.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .