چرا از بیماری جسمی بیشتر از بیماری روانی واهمه داریم؟
رسیدگی به سلامت روان به اندازه رسیدگی به سلامت جسم ضرورت دارد. نادیده گرفتن و کوچک انگاری هرکدام از آنها ما را به سمت نابودی میکشاند، یکی آشکار و سریع مثل یک ویروس همهگیر، دیگری پنهان و تدریجی مثل مشکلات روانی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1399/08/26 ساعت 14:40
نویسنده : عطیه تقویبجنوردی| کارشناسارشد مشاوره و روان شناسی
تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت اینگونه است: «وضعیت رفاه کامل جسمی، روحی و اجتماعی و نه صرفا نداشتن بیماری و نقص جسمانی.» با این حال همه ما وقتی به سلامت فکر میکنیم، اولین گزینه سلامت جسمی است! شاهدی بر این ماجرا، حال و هوای این روزهای نه تنها کشور ما بلکه همه دنیاست که در ادامه کمی بیشتر در این باره توضیح خواهم داد.
حتی اگر مرگ اتفاق نیفتد، تصورِ داشتن یک بیماری جسمی، بستری شدن حتی برای چند روز یا نفسی که به سختی بیرون میآید، برایمان سخت و عذابآور است. اما اگر خوب فکر کنیم درونِ بعضیهایمان گرههای کوری هست که پس از سالها هنوز هم توانایی باز کردن شان را نداریم، یا مسائلی که هیچوقت حل نشدند و در گلوگاههای زندگی گریبان مان را میگیرند، فکر میکنیم راه نفس مان بند آمده و چه بسا در شمایل مشکلات جسمانی بروز و ظهور یابد. تا به حال چه راهکارهایی را برای رسیدگی به این مسائل در نظر گرفتهاید؟
این روزها فرصتی فراهم شده تا در مواجهه با خودمان این سوالات را مطرح کنیم: قبل از این ویروس چقدر در لحظه زندگی کردم؟ آخرین باری که خودم را دوست داشتم کی بود؟ چند بار آرزو کردم زودتر این زندگی تمام شود؟ چقدر در روابط اشتباه ماندم و آسیب خوردم؟ چقدر به دیگران آسیب زدم؟ چندبار با کمال گراییهایم شرمنده خودم شدم؟ چندبار اضطراب و کابوسهای مکرر شبانه قلبم را از جا درآورد؟ چند بار بغضهایم را خوردم و راه گلویم بسته شد؟ چندبار افسردگی توانم را از من گرفت؟ حالا احتمالا متوجه شده باشید که رسیدگی به سلامت روان به اندازه رسیدگی به سلامت جسم ضرورت دارد. نادیده گرفتن و کوچک انگاری هرکدام از آنها ما را به سمت نابودی میکشاند، یکی آشکار و سریع مثل یک ویروس همهگیر، دیگری پنهان و تدریجی مثل مشکلات روانی.
امیدوارم بعد از رعایت نکاتبهداشتی و خودمراقبتیها هنگامی که از این بحران رهایی یافتیم به شکرانه این سلامت، برای پیشگیری از مشکلات جدی در روانمان هم از کمک متخصصان حرفهای بهره ببریم، مطالعه و هزینه کنیم تا زندگی را زندگی کنیم!
منبع: روزنامه خراسان
تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت اینگونه است: «وضعیت رفاه کامل جسمی، روحی و اجتماعی و نه صرفا نداشتن بیماری و نقص جسمانی.» با این حال همه ما وقتی به سلامت فکر میکنیم، اولین گزینه سلامت جسمی است! شاهدی بر این ماجرا، حال و هوای این روزهای نه تنها کشور ما بلکه همه دنیاست که در ادامه کمی بیشتر در این باره توضیح خواهم داد.
درونِ بعضیهایمان گرههای کوری هست
بعد از اعلام شیوعِ همهگیر ویروس کرونا و هشدارهای سازمان بهداشت جهانی، همه ما به تکاپو افتادیم تا مواردی را که انجام نمیدادیم یا لزومش را نمیدانستیم، حالا رعایت کنیم. حواسمان هست در خانه بمانیم، دستهایمان را مرتب شستوشو دهیم، شبنشینی و مهمانیها را تعطیل کنیم، هر چیزی را قبل از مصرف ضدعفونی و تمیز کنیم و ... اما چرا این مواردی را که بعضیهایش برایمان سخت و طاقتفرساست، انجام میدهیم؟ پاسخ اش واضح است! ما زندگی را دوست داریم و نمیخواهیم به خودمان و دیگران آسیبی وارد شود.آمار و ارقام سازمان بهداشتجهانی؛ این سازمان میگوید افسردگی شایع ترین بیماری روانی است که بیش از 300 میلیون نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است
حتی اگر مرگ اتفاق نیفتد، تصورِ داشتن یک بیماری جسمی، بستری شدن حتی برای چند روز یا نفسی که به سختی بیرون میآید، برایمان سخت و عذابآور است. اما اگر خوب فکر کنیم درونِ بعضیهایمان گرههای کوری هست که پس از سالها هنوز هم توانایی باز کردن شان را نداریم، یا مسائلی که هیچوقت حل نشدند و در گلوگاههای زندگی گریبان مان را میگیرند، فکر میکنیم راه نفس مان بند آمده و چه بسا در شمایل مشکلات جسمانی بروز و ظهور یابد. تا به حال چه راهکارهایی را برای رسیدگی به این مسائل در نظر گرفتهاید؟
عامل اصلی بیماریها در سال 2030
سری بزنیم به آمار و ارقام سازمان بهداشتجهانی؛ این سازمان میگوید افسردگی شایع ترین بیماری روانی است که بیش از 300 میلیون نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است و آن قدر گسترده است که پیشبینی شده تا سال 2030 عامل اصلی بیماریهای جهانی میشود! این آمار و ارقام از تعداد مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره به دست آمده، درحالیکه خیلی از افراد افسرده در طول عمرشان هیچوقت به این مراکز مراجعه نمی کنند، چون خود را بیمار نمی دانند.
فرصتی که این روزها برایمان فراهم شده
این روزها فرصتی فراهم شده تا در مواجهه با خودمان این سوالات را مطرح کنیم: قبل از این ویروس چقدر در لحظه زندگی کردم؟ آخرین باری که خودم را دوست داشتم کی بود؟ چند بار آرزو کردم زودتر این زندگی تمام شود؟ چقدر در روابط اشتباه ماندم و آسیب خوردم؟ چقدر به دیگران آسیب زدم؟ چندبار با کمال گراییهایم شرمنده خودم شدم؟ چندبار اضطراب و کابوسهای مکرر شبانه قلبم را از جا درآورد؟ چند بار بغضهایم را خوردم و راه گلویم بسته شد؟ چندبار افسردگی توانم را از من گرفت؟ حالا احتمالا متوجه شده باشید که رسیدگی به سلامت روان به اندازه رسیدگی به سلامت جسم ضرورت دارد. نادیده گرفتن و کوچک انگاری هرکدام از آنها ما را به سمت نابودی میکشاند، یکی آشکار و سریع مثل یک ویروس همهگیر، دیگری پنهان و تدریجی مثل مشکلات روانی.امیدوارم بعد از رعایت نکاتبهداشتی و خودمراقبتیها هنگامی که از این بحران رهایی یافتیم به شکرانه این سلامت، برای پیشگیری از مشکلات جدی در روانمان هم از کمک متخصصان حرفهای بهره ببریم، مطالعه و هزینه کنیم تا زندگی را زندگی کنیم!
منبع: روزنامه خراسان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .