چرا حضرت مریم تحت سرپرستی حضرت زکریا قرار گرفت؟
حضرت زکریا (ع) یکی از پیامبران بنیاسرائیل است، که نسب این پیامبر به حضرت داود(ع) می رسد. حضرت زکریا علیه السلام رئیس خدام بیت المقدس بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1399/08/12 ساعت 13:51
در میان قوم بنیاسرائیل دو خواهر نیکو سرشت به نامهای "حَنّه" و "اشیاع" بودند، یکی از آنها "حَنّه" که در بعضی از روایات او را با نام "حنّانه" می خوانند، سرانجام همسر عمران شد و خواهرش اشیاع نیز همسر زکریا(ع) گردید.به این ترتیب زکریا و عمران، دو شخصیت بزرگ بنیاسرائیل، باجناق یکدیگر شدند و علاوه بر رابطه مکتبی، رابطه خویشاوندی نیز یافتند.
چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زکریا (ع) صاحب فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود.
طبق بعضى از روایات، از سوى خدا به عمران وحى شد كه به زودی خداوند پسر پربركتى كه میتواند بیماران غیرقابل درمان را درمان دهد و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد كرد، عمران این مطلب را به همسرش حنّه خبر داد.
حنّانه وقتی که باردار شد، تصور میکرد که فرزند ذکور، همان است که در رحم دارد؛ غافل از آن که منظور از آن پسری که خداوند به عمران وحی نمود، نوه عمران به نام عیسی (ع) است، که حَنّه برای مادر او (مریم) باردار میباشد.
به همین دلیل حَنّه نذر کرد که کودک پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیتالمقدس قرار دهد. ولی وقتی که فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد که چه کند، زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب میکردند، از این رو گفت: خدایا من نام دختر را مریم میگذارم، و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار میدهم.
مریم (س) به معنی عبادت کننده و خدمتگذار است. از آن جا که حَنّه میخواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت کننده در مسجد بیت المقدس قرار دهد، نام او را مریم نهاد. کم کم مریم (س) بزرگ شد و با این که دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بیت المقدس پذیرفت.
احتمال هم میدهیم که گاهگاهی مهر مادری تحریکش میکرده و او را به احوال پرسی جگر گوشهاش تا معبد میآورده است، و پس از اطمینان خاطر شکرگویان به خانه باز میگشت. از ساعتی که مریم به مسجد آمد خادمان معبد بر سر تکفل و پرستاری او به نزاع برخاستند، هر یک از آنان میخواست تکفل او به عهدهوی واگذار شود، و تربیت مریم نصیب او گردد، چون مریم دختر پیشوای آنان و از ذریه ابراهیم بود.
از میان آنان زکریا علاقه بیشتری به کفالت مریم نشان میداد و بر این مسئله پافشاری و اصرار داشت و بهانهاش این بود که من شوهر خاله او هستم و نهایتاً باید سرپرستی او به من سپرده شود. نزاع و رقابت هر لحظه شدیدتر میشد، هر کس برای خود بهانه و حجتی میآورد و خود را از دیگران در این مسئله شایستهتر میدانست، و تا آخر هم از میان خود بر یک نفر اتفاق نکردند، زیرا قصد همه آنان از این کار تقرب به خدا بود و نمیتوانستند از آن چشم پوشی کنند.
زکریا هم چنان اصرار میورزید و خود را از دیگران شایستهتر میدید زیرا در میان همه بخاطر نبوت و رسالتش امتیاز بیشتری داشت، پس از آن که از اتفاق بر یک نفر مأیوس شدند همه این پیشنهاد را پذیرفتند که برای به دست آوردن کفالت مریم قرعه بیندازند، به نام هر که درآمد او متکفل امور مریم شود و زکریا هم به این مسئله رضایت داد.
خادمان معبد همراه زکریا به سوی نهر آبی که در آن نزدیکی بود حرکت کردند، چوبههای تیر خود را به آب انداختند و قرعه زکریا مستقیم به روی آب آمد، و از دیگران به آب فر رفت، یا غیر مستقیم شد، به ناچار همه به کفالت زکریا نسبت به مریم راضی شدند. مریم در پرتو سرپرستی و کفالت زکریا پیامبر خدا به عالیترین درجات و منازل ایمانی و معنوی و عملی و اخلاقی رسید، تا جائی که شایسته مادر شدن برای چهارمین پیامبر اولوالعزم حق شد و برای زنان عالم الگو گشت.
به گفته بعضى نشانه پذیرش خداوند این بود كه مریم(س) بعد از بلوغ و دوران خدمتگزارى بیتالمقدّس، هرگز عادت ماهانه ندید تا به دور شدن از آن مركز روحانى مجبور نگردد.
مریم(س) آنچنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت میپرداخت، او آنچنان در پرهیزكارى و معرفت و شناسایى پروردگار پیش رفت كه از اخبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.
هنگامی که زکریا (ع) کنار محراب او قرار میگرفت و برای دیدار او میآمد، غذاهای مخصوصی در کنار محراب او مشاهده میکرد، که شگفت زده میشد، روزی به او گفت: ای مریم! این غذاها را از کجا آوردی؟ مریم (س) در جواب گفت: این از طرف خدا است، و او است که هرکس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد.
شاید زكریّا(ع) دیگر امید نداشت تا داراى فرزند شود، زیرا هم خودش به نهایت پیرى رسیده بود و هم همسرش پیر شده بود، چنان که از ابن عبّاس نقل شده: زكریّا صد و بیست سال داشت، و همسرش داراى نود و هشت سال بود.
اما دیدار منظره میوههای بهشتى تابستانى در فصل زمستان و برعکس، روح و جان او را سرشار از امید كرد، و دریافت كه میتواند در فصل پیرى داراى میوه فرزند شود، چنان که مریم(س) در غیر فصل میوه، داراى میوههای گوناگون شده است. در همین جا بود كه به خدا عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز) به من عطا فرما، كه تو دعا را میشنوی.
طولى نكشید كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، صدا زدند: هان اى زكریّا! خداوند تو را به یحیى بشارت میدهد، در حالی که كلمه خدا را تصدیق میکند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بركنار و پیامبرى از صالحان است.
زكریّا كه به چگونگى داشتن فرزند در سنین پیرى میاندیشید گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالی که پیرى به من رسیده، و همسرم نازا است. خداوند به او فرمود: اینگونه خداوند هر کاری را كه بخواهد انجام میدهد. زكریّا(ع) که میخواست قلبش سرشار از یقین گردد و ایمانش به مرحله شهود برسد، به خدا گفت: پروردگارا! نشانهای براى من قرار ده!
خداوند فرمود: نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبانت، بدون علّت ظاهرى، از كار میافتد.) پروردگار خود را (به شكرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد كن، و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو.
زكریّا از محراب عبادتش به سوی مردم آمد و با اشاره به آنها گفت: صبح و شام (به شكرانه این نعمت) خدا را تسبیح گویید. آرى، این علامت آشكار شد، زكریّا(ع) دید بدون علّت زبانش بسته شد ولى هنگام ذكر خدا زبانش گشوده میشد، او از همین راه دریافت و یقین كرد همان خدایى كه زبان بسته را براى ذكرش میگشاید، قادر است كه رَحِم بسته (بر اثر نازایى) را بگشاید و از آن، فرزندى به وجود آورد.
او در این سه روز، با اشاره لبها و تكان دادن سر، با مردم سخن میگفت، و بقیه را به ذكر خدا و سپاسگزارى پروردگار به خاطر بشارت به داشتن فرزند اشتغال داشت.طولى نكشید كه همسر زكریّا(ع) احساس باردارى كرد، و پس از مدّتى یحیى(ع) چشم به جهان گشود و حضرت زكریّا و همسرش، پس از سالها امید و آرزو داراى فرزندى مبارك شدند.شاید این حادثه مقدّمهای بود تا اذهان مردم براى تولّد حضرت عیسى(ع) بدون پدر آماده گردد، و بدانند همان خدایى كه قادر است از زن و شوهر پیر فرزندى به وجود آورد، قدرت آن را دارد كه به بانویى بدون شوهر، فرزندى بدهد. به هر حال باید به خدا توكّل كرده و قدرت بیکران او را باور نمود و نسبت به الطاف ذات اقدس او امید سرشار داشت.
قرآن کریم حضرت مریم را به عنوان زنی "صدّیقه" معرّفی میکند و آن حضرت را الگویی برای تمام مسلمانان معرفی کرده و میگوید: خداوند برای مؤمنان مریم، دختر عمران را مثال میزند.
قرآن کریم از حضرت مریم به عنوان مادر یک پیامبر و بانویی پرهیزکار نام میبرد و میفرماید: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است بشارت میدهد. او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان درگاه الهی است.
در آیۀ دیگری میفرماید: و یاد کن زمانی را که فرشتگان گفتند ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک و مطهّر ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.
در سوره آل عمران، ذکر شده است: زکریا سرپرستى مریم را به عهده گرفت و هرگاه به محراب نزد مریم مى رفت، نزد او رزق و روزى مى یافت. زکریا به مریم گفت: اى مریم! این روزى تو از کجا آمده؟ مریم مى گفت: از پیش خداست که خداوند هر که را خواهد بى حساب روزى مى دهد.
زکریا سرپرستى مریم را به عهده گرفت و هرگاه به محراب نزد مریم مى رفت، نزد او رزق و روزى مى یافت. زکریا به مریم گفت: اى مریم! این روزى تو از کجا آمده؟ مریم مى گفت: از پیش خداست که خداوند هر که را خواهد بى حساب روزى مى دهد.
چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زکریا (ع) صاحب فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود.
داستان بدنیا آمدن حضرت مریم(س)
داستان به این صورت است که سالها از زندگی عمران و همسرش حَنّه گذشت آنها دارای فرزند نشدند، حَنّه همچون زنان دیگر آرزو داشت. تا این که روزی در زیر درختی نشسته بود، پرندهای را دید که به جوجههای خود غذا میدهد، مشاهده این محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعلهور ساخت، و از صمیم دل از خدا تقاضای فرزند کرد، چیزی نگذشت که دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار گردید.طبق بعضى از روایات، از سوى خدا به عمران وحى شد كه به زودی خداوند پسر پربركتى كه میتواند بیماران غیرقابل درمان را درمان دهد و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد كرد، عمران این مطلب را به همسرش حنّه خبر داد.
حنّانه وقتی که باردار شد، تصور میکرد که فرزند ذکور، همان است که در رحم دارد؛ غافل از آن که منظور از آن پسری که خداوند به عمران وحی نمود، نوه عمران به نام عیسی (ع) است، که حَنّه برای مادر او (مریم) باردار میباشد.
به همین دلیل حَنّه نذر کرد که کودک پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیتالمقدس قرار دهد. ولی وقتی که فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد که چه کند، زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب میکردند، از این رو گفت: خدایا من نام دختر را مریم میگذارم، و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار میدهم.
مریم (س) به معنی عبادت کننده و خدمتگذار است. از آن جا که حَنّه میخواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت کننده در مسجد بیت المقدس قرار دهد، نام او را مریم نهاد. کم کم مریم (س) بزرگ شد و با این که دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بیت المقدس پذیرفت.
چگونگی سرپرستی حضرت زکریا(ع) از مریم(س)
"داستان کفالت زکریا از مریم بنابر قرعه اى بود که خدمت کاران بیت المقدس براى سرپرستى مریم زدند و قرعه به نام زکریا اصابت کرد و قرار شد وى از مریم سرپرستى کند."همسر عمران که پیش از ولادت مریم شوهرش را از دست داده بود، و جگر گوشهاش را به خاطر نذری که بسته بود برای خدمت به معبد از خود جدا کرد حتماً زن با کرامت و صالحهای بود که به قضاء حق راضی و این که خداوند به قبول حسن دخترش را پذیرفت و از میان همه زنان این کرامت را تنها به دختر او داد خوشحال بود.احتمال هم میدهیم که گاهگاهی مهر مادری تحریکش میکرده و او را به احوال پرسی جگر گوشهاش تا معبد میآورده است، و پس از اطمینان خاطر شکرگویان به خانه باز میگشت. از ساعتی که مریم به مسجد آمد خادمان معبد بر سر تکفل و پرستاری او به نزاع برخاستند، هر یک از آنان میخواست تکفل او به عهدهوی واگذار شود، و تربیت مریم نصیب او گردد، چون مریم دختر پیشوای آنان و از ذریه ابراهیم بود.
از میان آنان زکریا علاقه بیشتری به کفالت مریم نشان میداد و بر این مسئله پافشاری و اصرار داشت و بهانهاش این بود که من شوهر خاله او هستم و نهایتاً باید سرپرستی او به من سپرده شود. نزاع و رقابت هر لحظه شدیدتر میشد، هر کس برای خود بهانه و حجتی میآورد و خود را از دیگران در این مسئله شایستهتر میدانست، و تا آخر هم از میان خود بر یک نفر اتفاق نکردند، زیرا قصد همه آنان از این کار تقرب به خدا بود و نمیتوانستند از آن چشم پوشی کنند.
زکریا هم چنان اصرار میورزید و خود را از دیگران شایستهتر میدید زیرا در میان همه بخاطر نبوت و رسالتش امتیاز بیشتری داشت، پس از آن که از اتفاق بر یک نفر مأیوس شدند همه این پیشنهاد را پذیرفتند که برای به دست آوردن کفالت مریم قرعه بیندازند، به نام هر که درآمد او متکفل امور مریم شود و زکریا هم به این مسئله رضایت داد.
خادمان معبد همراه زکریا به سوی نهر آبی که در آن نزدیکی بود حرکت کردند، چوبههای تیر خود را به آب انداختند و قرعه زکریا مستقیم به روی آب آمد، و از دیگران به آب فر رفت، یا غیر مستقیم شد، به ناچار همه به کفالت زکریا نسبت به مریم راضی شدند. مریم در پرتو سرپرستی و کفالت زکریا پیامبر خدا به عالیترین درجات و منازل ایمانی و معنوی و عملی و اخلاقی رسید، تا جائی که شایسته مادر شدن برای چهارمین پیامبر اولوالعزم حق شد و برای زنان عالم الگو گشت.
غذاهاى بهشتى در كنار محراب مریم(س)
حضرت مریم(س) به خدمتگزارى مسجد بیتالمقدّس مشغول شد و مقام و منزلت حضرت مریم در معرفت و ایمان و اخلاق و عبادت به جائی رسید که خداوند او را توفیق داد تا صدای فرشتگان الهی را بشنود.ای مریم خداوند به خاطر کمالات معنویات تو را انتخاب کرده و از هر گناه و آلودگی پاک نموده و به مقام عصمت رسانیده و تو را برای پدید آمدن چهارمین پروردگار اولوالعزم بدون داشتن شوهر از وجودت انتخاب نموده است، که این پدیده خاص و معجزه عظیم و حقیقت خارقالعاده امتیازی ویژه برای تو در میان تمام زنان جهان است.به گفته بعضى نشانه پذیرش خداوند این بود كه مریم(س) بعد از بلوغ و دوران خدمتگزارى بیتالمقدّس، هرگز عادت ماهانه ندید تا به دور شدن از آن مركز روحانى مجبور نگردد.
مریم(س) آنچنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت میپرداخت، او آنچنان در پرهیزكارى و معرفت و شناسایى پروردگار پیش رفت كه از اخبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.
هنگامی که زکریا (ع) کنار محراب او قرار میگرفت و برای دیدار او میآمد، غذاهای مخصوصی در کنار محراب او مشاهده میکرد، که شگفت زده میشد، روزی به او گفت: ای مریم! این غذاها را از کجا آوردی؟ مریم (س) در جواب گفت: این از طرف خدا است، و او است که هرکس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد.
دعاى گیراى حضرت زكریّا(ع)
حضرت زكریّا(ع) همیشه اهل دعا و راز و نیاز بود، ولى دیدن منظره غذاهاى بهشتى كنار محراب حضرت مریم(س)، و استجابت دعاهاى مریم(س)، گویى جرقّهای بود كه چاشنى قلب او را منفجر كرد و سخت تحت تأثیر قرار گرفت. سالها بود تقاضاى فرزندى از خدا نموده بود، تا پس از او وارث او گردد، ولى نتیجه نگرفته بود.شاید زكریّا(ع) دیگر امید نداشت تا داراى فرزند شود، زیرا هم خودش به نهایت پیرى رسیده بود و هم همسرش پیر شده بود، چنان که از ابن عبّاس نقل شده: زكریّا صد و بیست سال داشت، و همسرش داراى نود و هشت سال بود.
اما دیدار منظره میوههای بهشتى تابستانى در فصل زمستان و برعکس، روح و جان او را سرشار از امید كرد، و دریافت كه میتواند در فصل پیرى داراى میوه فرزند شود، چنان که مریم(س) در غیر فصل میوه، داراى میوههای گوناگون شده است. در همین جا بود كه به خدا عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز) به من عطا فرما، كه تو دعا را میشنوی.
طولى نكشید كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، صدا زدند: هان اى زكریّا! خداوند تو را به یحیى بشارت میدهد، در حالی که كلمه خدا را تصدیق میکند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بركنار و پیامبرى از صالحان است.
زكریّا كه به چگونگى داشتن فرزند در سنین پیرى میاندیشید گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالی که پیرى به من رسیده، و همسرم نازا است. خداوند به او فرمود: اینگونه خداوند هر کاری را كه بخواهد انجام میدهد. زكریّا(ع) که میخواست قلبش سرشار از یقین گردد و ایمانش به مرحله شهود برسد، به خدا گفت: پروردگارا! نشانهای براى من قرار ده!
خداوند فرمود: نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبانت، بدون علّت ظاهرى، از كار میافتد.) پروردگار خود را (به شكرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد كن، و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو.
زكریّا از محراب عبادتش به سوی مردم آمد و با اشاره به آنها گفت: صبح و شام (به شكرانه این نعمت) خدا را تسبیح گویید. آرى، این علامت آشكار شد، زكریّا(ع) دید بدون علّت زبانش بسته شد ولى هنگام ذكر خدا زبانش گشوده میشد، او از همین راه دریافت و یقین كرد همان خدایى كه زبان بسته را براى ذكرش میگشاید، قادر است كه رَحِم بسته (بر اثر نازایى) را بگشاید و از آن، فرزندى به وجود آورد.
او در این سه روز، با اشاره لبها و تكان دادن سر، با مردم سخن میگفت، و بقیه را به ذكر خدا و سپاسگزارى پروردگار به خاطر بشارت به داشتن فرزند اشتغال داشت.طولى نكشید كه همسر زكریّا(ع) احساس باردارى كرد، و پس از مدّتى یحیى(ع) چشم به جهان گشود و حضرت زكریّا و همسرش، پس از سالها امید و آرزو داراى فرزندى مبارك شدند.شاید این حادثه مقدّمهای بود تا اذهان مردم براى تولّد حضرت عیسى(ع) بدون پدر آماده گردد، و بدانند همان خدایى كه قادر است از زن و شوهر پیر فرزندى به وجود آورد، قدرت آن را دارد كه به بانویى بدون شوهر، فرزندى بدهد. به هر حال باید به خدا توكّل كرده و قدرت بیکران او را باور نمود و نسبت به الطاف ذات اقدس او امید سرشار داشت.
خداوند در قرآن حضرت مریم را چگونه معرفی می کند؟
حضرت زکریا (ع) یکی از پیامبران بنیاسرائیل است، که نسب این پیامبر به حضرت داود(ع) می رسد. حضرت زکریا علیه السلام رئیس خدام بیت المقدس بود.
قرآن کریم از حضرت مریم به عنوان مادر یک پیامبر و بانویی پرهیزکار نام میبرد و میفرماید: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است بشارت میدهد. او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان درگاه الهی است.
در آیۀ دیگری میفرماید: و یاد کن زمانی را که فرشتگان گفتند ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک و مطهّر ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.
در سوره آل عمران، ذکر شده است: زکریا سرپرستى مریم را به عهده گرفت و هرگاه به محراب نزد مریم مى رفت، نزد او رزق و روزى مى یافت. زکریا به مریم گفت: اى مریم! این روزى تو از کجا آمده؟ مریم مى گفت: از پیش خداست که خداوند هر که را خواهد بى حساب روزى مى دهد.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .