طلاق چه تاثیری در روان و احساسات فرزندان دارد؟
طلاق و جدایی زن ومرد در زندگی مسئله ای است که تاثیر زیادی در روان و احساسات فرزند می گذارد،مخصوصا زمانی که فرزند خردسال باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1399/08/07 ساعت 12:29
اختلاف زن و مرد گاهی سبب می شود آنها تصمیم بگیرند که برای ادامه زندگی از هم جدا شوند . این جدایی اگر چه ممکن است آنها را از خیلی مسائل و مشکلات نجات دهد، اما دری دیگر به روی مشکلات جدیدتر باز می کند.
زن و شوهرها از هم جدا می شوند شاید به این دلیل که هر دوی آنها به این نتیجه رسیده اند که وقتی زندگی زناشویی خود را پایان دهند می توانند حال روحی بهتری را تجربه کنند و شادتر باشند یا اینکه ماندن در کنار هم را غیر قابل تحمل و عذاب دهنده می دانند.مردان و زنانی که دارای فرزند هستند و این چنین تصمیمی را می گیرند، بهتر است بدانند که این کار آنها باعث ایجاد مشکلات برای فرزندان می شود، چه فرزند خردسال باشد و چه نوجوان یا جوان.
تغییرات خانواده و زیاد شدن طلاق در جامعه باعث به وجود آمدن نگرانی های اجتماعی می شود. مسئلهی طلاق، پیادمد هایفراوانی برای خانواده و جامعه به همراه دارد.افسردگی، پرخاشگری، افت تحصیلی، بزهکاری، رشد اجتماعی ، از جمله پیامد هایی است که فرزندان طلاق باید با آن دست و پنجه نرم کنند و آیندهی آنان را متأثر میسازد.
فرزندانی پدر و مادر انها از هم جدا شده اند و طلاق گرفته اند،با مسائلی روبرو می شوند که زندگی و سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار می دهد.ممکن است آنها در اثر ندیدن پدر و ماد رخود در کنار هم ،دچار کمبود محبت عاطفی و یا ایجاد نگرانی و تشویش از تنها گذاشتنشان توسط والدین شوند.
تاثیر طلاق بر فرزندان
دعوا و اختلافات والدین یکی از عوامل تعیین کننده و بسیار مهم در نحوه رفتار بچه ها بعد از جدایی یا طلاق است. در ادامه بعضی از مشکلات بچه های طلاق را بیان می کنیم:
ترس و حس نا امنی
یکی از آثار و پیامدهای طلاق در فرزندان، ایجاد حس ناامنی و ترس در آنهاست. در واقع زمانیکه طلاق بین زن و مرد اتفاق می افتد بیش ترین سختی های فرزندان بوجود میآید . از این جهت امکان دارد حس کنند امنیتی که فضای خانواده برای آنها داشت از بین رفته است.
این نا امنی در جنبه های گوناگون زندگی حس میشود و با توجه به اینکه فرزندان با کدامیک از والدین زندگی میکنند ، اختلاف هایی با هم دارند. مثلا امکان دارد زمانی که فرزندان با مادر زندگی میکنند از لحاظ مالی دچار استرس شوند و حس کنند از این نظر ناامن هستند.
افرادی هم که بعنوان دوست ناباب سر راه فرزندان طلاق قرار می گیرند از این ویژگی آنها سو استفاده میکنند و امکان دارد مشکلات اجتماعی زیادی را برای آنها به وجود آورند.تأثیر طلاق بر این اشخاص میتواند هم برای خودشان هم جامعه مشکلاتی را به همراه دارد.
یا اگر با پدرشان زندگی کنند ، فکر کنند دیگر نمی تواند درس هایشان را بدون مادر پیش ببرند .با توجه به اینکه هر کدامیک از والدین چه مسوولیت هایی در قبال فرزندان خود داشتند، این احساسات فرق می کند.
حتی شاید ممکن است فرزندان بعد از طلاق و جدایی پدرو مادرشان به وضعیت ثبات برسند ولی آنها نمی توانند مشکلات خود را بر طرف کنند و حس امنیت را در خود به وجود آورند. در این صورت مدام فکر میکنند شرایط مساعد زندگی ثباتی نخواهد داشت و هر لحظه در انتظار بهمریختن شرایط مساعد زندگی خود باشند.
ایجاد خشم و عصبانیت در فرزندان طلاق
کی دیگر از آثار طلاق در فرزندان؛ به وجود آمدن خشم و از کوره در رفتن می باشد. گاهی کودکان از والدین خشمگین هستند و آن ها را سرزنش میکنند . کودکان بزرگتر گاهی آشکارا والدینشان را سرزنش میکنند.
گاهی کودکان با زیر سؤال بردن قانون های خانه و یا وظایفشان خشم خود را نشان میدهند و گاهی هم به صورت فعال فرزندان طلاق با کودکان دیگر به درگیری می پردازند.
حس بلاتکلیفی در فرزندان طلاق
گاهی ممکن است فرزندان طلاق احساس بلا تکلیفی کنند و در واقع ندانند که چه کار باید کنند. در حقیقت زمانی که طلاق اتفاق می افتد، فرزندان دائم از این خانه به آن خانه جابجا میشوند .
این فرزندان نمی توانند برنامه دریزی درستی داشته باشند. امکان دارد برنامه ی والدین بر ماندن فرزندان در یک خانه تأثیر بگذارد. به همین خاطر حس بلاتکلیفی و عدم برنامه ریزی برای این بچه ها میتواند ناراحت کننده باشد.طلاق باعث می شود که فرزندان نتوانند شخصیت با ثباتی را برای خود شکل دهند و برای زندگی خود به آسانی تصمیم بگیرند.
گوشه گیر شدن فرزندان طلاق
یکی دیگر از آثار طلاق بر فرزندان این است که آنها گوشه گیر می شوند و حتی ممکن است به دلیل خجالت کشیدن از این مساله و یا پنهان کردن آن از دوستان، از آنها کناره گیری کنند و ترجیح بدهند که تنها بمانند.
به وجود آمدن حس گناه در فرزندان طلاق
فرزندان طلاق ممکن است دچار حس طلاق شوند. زمانی که فرزندان در سنین پائین قرار دارند و خردسال هستند،نمی توانند آنقدر وضعیت بوجود آمده را تحلیل کنند؛ ولی یک مسأله برای کودکان بزرگتر بوجود میآید و آن هم حس گناه در معضل طلاق والدین است.
معمولاً زمانیکه بچه ها دعواهای والدین خود را ببینند و در این دعواها احساس کنند که نقش داشته اند، بعد از طلاق حس گناه میکنند.
گاهی اوقات هم فرزندان در این دعوا ها ،طرف یکی از والدین را می گیرند و چون هم به پدر و هم به مادر خود علاقه دارند ، بعد از کنترل ناراحتی خود، دچار عذاب وجدان میشوند . همچنین امکان دارد فکر کنند ادامه زندگی و آسیب دیدن والدین شان بیش تر بخاطر حضور آنها در زندگی بوده است. از این جهت حس گناه در آنها بیشتر میشود و استرس و اضطراب را برای آنها به وجود می آورد.
به وجود آمدن حسادت، سوءظن و سماجت
یکی دیگر ازآثار طلاق بر فرزندان، به وجود آمدن حسادت، سوظن و بدگمانی و سماجت در آنهاست. در نوجوانان خانواده هایی که والدین آن ها از هم جدا شده اند این حساسیت ها دیده شده است. این گروه از نوجوانان در در برابر دوستان و همسالان خود حساسیت بیش تر و زیاده از حد نشان میدهند.
از دست دادن انگیزه
گاهی هم جدایی و طلاق والدین باعث می شوند که فرزندان،انگیزه ی خود را از دست بدهند. در واقع آنها با جدایی پد رو مادر ، وضعیت زندگی خود را آشفته می بینند و انگیزه ای برای زندگی ندارند. این مسأله امکان دارد تا سالها پس از طلاق والدین هم ادامه داشته باشد؛ ولی در سال اول بیش ترین اثر را خواهد داشت.
این مسأله باعث میشود تا تمرکز خود را از دست بدهند و در تحصیل خود هم دچار افت شدید شوند. فرزندان نمی توانند بر روی یادگیری دروس تمرکز کنند و از این طریق فشار زیادی را متحمل میشوند.
افتادن در دام دوست های ناباب
یکی دیگر از آثار طلاق در فرزندان این است که آنها حس اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و فکر میکنند مثل دوست های خود ارزشمند نیستند.به خاطر همین هر گونه درخواست غلط دیگران را هم نمی توانند رد کنند و از این طریق مشکلاتی زیادی در این مورد خواهند داشت.
افرادی هم که بعنوان دوست ناباب سر راه فرزندان طلاق قرار می گیرند از این ویژگی آنها سو استفاده میکنند و امکان دارد مشکلات اجتماعی زیادی را برای آنها به وجود آورند.تأثیر طلاق بر این اشخاص میتواند هم برای خودشان هم جامعه مشکلاتی را به همراه دارد. به خصوص اگر والدین درگیر مشکلات خودشان باشند و نتوانند توجه کافی به این اشخاص داشته باشند وضعیت بدتر و خطرناک تر خواهد شد.
بیشتر بخوانید
چگونگی با نوجوانان ارتباط صحیح برقرار کنیم؟ راه های مثبت اندیشی کودکنقش والدین در تربیت فرزند
چگونه کودکان با مساله طلاق کنار می آیند؟
زمانی که وقتی زن و مردی تصمیم می یگرند که از هم جدا شوند ، بهتر است کودک خود را از قبل با این مساله آشنا کنند تا فرزند راحت تر بتواند این مساله را در ک کند و بپذیرد .اما اگر کودک با این مساله آشنا نشود ممکن است دچار ترس و نگرانیهای حاصل از جدایی پدر و مادر شود . مثل ترس ازتنهایی و ترک شدن در او زیاد می شود که همین تشویش ها و نگرانی ها به شدت سلامت روان کودک را در معرض خطرات جبران ناپذیر قرار می دهد و در آینده باعث بروز مشکلات رفتاری و مسائل عاطفی در کودک می شود.
بهترین راه این است که پدر و مادر چند روز قبل از جدایی ، مساله را به طور واضح برای فرزند خود توضیح دهند و همچنین فرصت کافی را برای درک این مساله به آنها بدهند و تا زمانی که آمادگی لازم در فرزند ایجاد نشده،جدا نشوند یا فرزند را ترک نکنند.
پدر و مادر بعد از بیان علت طلاق باید به فرزندشان ابراز محبت کنند و به آنها بفهمانند که طلاقشان هیچ خدشهای به علاقه آنها نسبت به فرزندشان وارد نمیکند، این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است. والدین باید با فرزندانشان صادق باشند بدون اینکه در مورد مسایل قضاوتی روی همسرشان تاکید کنند و کسی را برای چنین اتفاقی سرزنش نکنند.
همچنین باید گفته شود که سن فرزندان هم در نظر گرفته شود، کودکان کم سنوسال نیاز به توضیحات کمتر و سادهتری دارند ولی کودکان بزرگتر احتیاج به توضیحات بیشتری دارند. والدین باید در مورد یکسری تغییرات احتمالی در زندگی آینده فرزندانشان با آنها صحبت کنند، با توجه به این شکل مسایلی که مطرح میکنند حتما واقعی باشد و داستانسرایی نکنند.
آنها باید اتفاقات پیش آمده را با زبان ساده تری برای فرزندانشان تعریف کنند و به آنها اجازه دهند تا احساساتشان را در این مورد بیان کنند و والدین بدون اینکه دفاعی برخورد کنند با دلوجان به حرفهای آنها گوش کنند.
پدر و مادر بعد از بیان علت طلاق باید به فرزندشان ابراز محبت کنند و به آنها بفهمانند که طلاقشان هیچ خدشهای به علاقه آنها نسبت به فرزندشان وارد نمیکند
چگونه والدین قبل از جدایی حس اطمینان را در فرزند به وجود آورند؟
بهتر است والدین قبل از جدایی حس اطمینان را در فرزندان خود به وجود آورند. کودکان نمیتوانند از طریق کلمات، احساسات واقعیشان را ابراز کنند، بنابراین والدین باید آنها را کمک کنند تا حرفهایشان را صادقانه و بدون ترس بیان کنند و از اینکه پدر ومادر را با حرفهایشان برنجانند نباید بیمی داشته باشند.
والدین باید به فرزندان خود محبت کنند و این اطمینان را به آنها بدهند که آنها را در حل مشکلات کمک می کنند . آنهاباید اهمیت این موضوع را در نظر بگیرند و با وجود ناسازگاریهایشان تصمیم بگیرند تا محیطی آرام و بدون تنش برای فرزندانشان ایجاد کنند و بر سر این موضوع به توافق دو نفره برسند.
کودک در محیط درگیری والدین آسیب میبیند البته طلاق نیز راهحل درستی نیست و مشکلی را حل نمیکند اما میتواند بین پدر و مادر توافقی باشد. کودکان به دو سال یا بیشتر زمان احتیاج دارند تا بتوانند با این مساله سازگاری پیدا کنند.
سخن آخر :
زمانی تاثیر طلاق بر فرزندان کم می شود که مشکلات مالی هم کم باشد و هم پدر و هم مادر در زندگی کودکان حضور موثر و مطلوبی داشته باشند. هر قدر میزان توافق و سازگاری بین والدین زیادتر باشد سازگاری آنها نیز زیادتر خواهد بود. کودک باید مطمپن شود که در رابطه خوب او با پدر و مادر خللی وارد نخواهد شد و او می تواند محبت،توجه و مراقبت آنها را داشته باشد.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .